در اکوسيستم پيچيده زندگي انسان، هر انتخاب، باور و کنشي، مجموعهاي از عواقب زنجيرهاي را به دنبال دارد. اين قانون طبيعي در حوزههاي مادي و معنوي به يک شکل جاري است. در دنيايي که سرعت و هياهو، انسان را به سبکشماري بسياري از ارزشها ترغيب ميکند، بازگشت به متون معنوي براي درک عمق و وزن اين انتخابها، بيش از هر زمان ديگري ضروري به نظر ميرسد.
به گزارش تسنيم،در اين ميان روايتي که از حضرت زهرا(س) در کتاب «فاطمه اسوه بشر» به قلم آيتالله جوادي آملي نقل شده، فراتر از يک وعده وعيد صرف، يک تحليل چندبعدي از پيامدهاي «سبک سمردن نماز» ارائه ميدهد. اين روايت، نماز را يک شريان حياتي براي اتصال به منبع برکت و معنا ميبيند و قطع اين شريان را در چهارچوب پانزده بلا، که گويي چهار مرحله سقوط آزاد يک وجود است، تشريح ميکند.
مرحله اول: فرسايش در زندگي (شش بلا)
اولين مجموعه از عواقب، در همين زندگي مادي و محسوس رقم ميخورد. اين بلاها بيشتر از اينکه مجازاتهايي خارجي باشند، نمودار يک فرآيند دروني و از دست دادن است.
کم شدن برکت از عمر و روزي: اين دو مورد، به معناي از دست رفتن کيفيت است. عمر ممکن است طولاني باشد اما بدون برکت، پوچ و بيثمر است. روزي ممکن است فراوان باشد اما بدون برکت ميشود و رضايت و آرامش به همراه ندارد. اين قضيه، حکايت از يک زندگي کمعمق است که در آن، گذر زمان و کسب معاش به فرآيندي مکانيکي و بدون معنا تبديل شده است.
محو شدن سيماي صالحان: چهره، آينه درون است. وقتي انسان ارتباط با معنويت را سبک ميشمارد، به تدريج نشانههاي اخلاقي، آرامش و صلح دروني از چهرهاش محو ميشود و جاي خود را به اضطراب، خستگي و سردرگمي ميدهد.
بياثري اعمال و مستجاب نشدن دعا: اين دو مورد، نقطه اوج قطع ارتباط است. عملي که از سر توجه و ارتباط با معنا نباشد، بدون اثر معنوي است و دعايي که از قلبي منقطع بلند شود، به افق گمشده ارتباط پرواز نميکند.
بهره نبردن از صالحان: اين نتيجه طبيعي جدايي از جريان نور است. کسي که نماز را سبک ميشمرد، ديگر جذب فضاي معنوي و اولياي الهي نميشود و از دريچه ديد و الهام آنها محروم ميماند.
مرحله دوم: درد جدايي در لحظه مرگ (سه بلا)
مرگ در اين ديدگاه، آشکار شدن حقيقتِ انتخابهاي يک عمر است.
مرگ ذليلانه: ذلتي که انسان کاهلنماز در زندگي کاشته بود، در زمان مرگ درو ميکند.
مرگ با گرسنگي و تشنگي: اينها فراتر از نيازهاي جسمي هستند. تشنگي براي لطف الهي و گرسنگي براي معنايي که در زندگي به آن توجهي نشد، در ساعات پاياني عمر، خود را به شکل يک تشنگي و گرسنگي لاعلاج نشان ميدهد. حتي اگر همه غذاها و آبهاي دنيا در دسترس باشد. عطش روح انسان کاهلنماز در موقع مرگش سيراب نخواهد شد.
مرحله سوم: تنگي و تاريکي قبر (سه بلا)
قبر در اين روايت، يک کيفرخواست فيزيکي و تجسم فضاي دروني انسان بعد از جدايي از دنياست.
عذاب فرشتهاي گماشتهشده: اين فرشته، تجسم عواقب اعمال خود انسان است. همانطور که در دنيا، فرشتهاي به نام توجه و ذکر، آرامشبخش بود، در قبر فرشتهاي مسئول برگرداندن غفلت انسان در غالب عذاب است.
تنگي قبر: تنگي قبر نمادي از تنگي نفس فردي است که نماز را سبک ميشمارد. کسي که با نماز، قلب خود را به افق آسمان باز نميکند، در تنگاي ديوارهاي بينور قبر زنداني ميشود.
تاريکي قبر: اين مورد هم نماد تاريکي قلبي انسان کاهل نماز است که در قبري بينور و ظلماني محبوس خواهد شد.
مرحله چهارم: رسوايي در قيامت (سه بلا)
اين مرحله، نهاييترين و همگانيترين نمود قطع ارتباط است.
کشيده شدن بر صورت در برابر خلايق: اين، اوج ذلت و رسوايي است. جايي که حقيقت براي همه آشکار ميشود و ارزشهاي دروغي فرو ميريزد.
سختي محاسبه اعمال: وقتي نماز که حجتترين عمل است، سبک شمرده شده، ديگر عملي براي موازنه و دفاع وجود ندارد و محاسبه به سختترين شکل خود انجام ميشود.
عدم نظر لطف خدا: در بين همه بلاها اين مورد، بزرگترين و هولناکترين عاقبت است. خداوند نظر لطف خود را از انسان باز ميدارد، همانطور که انسان خود را از ياد خدا باز داشته بود. اين عذاب ابدي است، عذاب جدايي و دوري هميشگي از مبدء کمال و زيبايي.
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.