باکو، ميزبان بيست و نهمين کنفرانس تغييرات آب و هوايي سازمان ملل، کوپ29 (COP29) خواهدبود. به گفتةسلطاناف، مدير کنفرانس! و معاون وزارت انرژي باکو، براي همة کشورها از جمله رژيم صهيونيستي دعوتنامه ارسال شده و 80 هزار مهمان داخلي و خارجي در کنفرانس حضور خواهند داشت!
با توجه به روابط راهبردي باکو و رژيم صهيونيستي، رئيس جمهور آن با هيئتي دهها نفري در کنفرانس خواهدبود.
احتمال سفر رئيس جمهور ما نيز به باکو مطرح است.
همة ما محبت قلبي به جمهوري آذربايجان داريم، قبلا بخشي از ايران بود، از 1991 مستقل شناخته ميشود. گذشته از کاپ 29، روابط با همسايهها از اولويتهاي سياست خارجي جمهوري اسلامي است. اما اين به معناي ناديده گرفتن سياستها و اقدامات همسايه در حق خودمان نيست.
مرحوم هاشمي رفسنجاني در روزنوشتههايش آورده است: « 4 آبان 1372: به سوي باکو پرواز کرديم...در فرودگاه استقبال گرمي داشتند... جمع زيادي از مردم جمهوري آذربايجان و ايران هم در فرودگاه شعار ميدادند. بيرون فرودگاه، جمعيت فراواني با پلاکارد و عکس اجتماع کرده بودند و شعار اللهاکبر ميدادند...از فرودگاه تا محل اقامت، در اغلب مسير، دو طرف خيابانها جمعيت زيادي صف کشيده و ابراز احساسات ميکردند. در يکي از ميدانهاي شهر هم که اجتماع عظيم بود...
چهارشنبه 5 آبان 1372
...با آقاي علياف به شعبة بانک ملي ايران در باکو رفتيم... حسابي به نام آقاي علياف افتتاح شد...در مسير حرکتمان در خيابان، معمولا اجتماعات انبوهي از مردم جمع ميشوند و ابراز احساسات ميکنند و باعث تعجب من و همراهان و خود آذريهاست و بيسابقه است...
از آنجا [پالايشگاه] براي افتتاح کار اجرايي... مجتمع فرهنگي و آموزشي ايرانيان رفتيم. اين مجتمع... در 30 هزار متر زمين احداث ميشود...آقاي علياف و من صحبت کرديم و کلنگزني توسط هر دوي ما انجام شد...
7 آبان 1372
تقريبا همهجا در حركتها و بازديدها، رئيسجمهور [حيدر علياف] همراه من بود و فرصت زيادى داشتيم كه در مسيرها، در اتومبيل صحبت كنيم...
گاهى تعبير مىكرد که اينجا از آن ايران بوده و حالا هم بياييد دفاع كنيد و اداره كنيد. در نخجوان هم كه بود، شبيه اين حرفها را مىزد...
گاهى مىگفت ايران و آذربايجان، با هم مىتوانيم روسيه را تا روى سنگ مرز اصلياش عقب برانيم...
نمىتوانيم اطمينان كنيم... در بحث درياي خزر با روسها هماهنگ هستند»
آينده نشان داد که «نميتوانيم اطمينان کنيمِ» مرحومهاشمي درست بوده است؛ آن مجتمع فرهنگي که هاشمي و علياف افتتاح کردند، به حکم علياف دوم بسته شده و نمايندگي بانک ملي تحت تحريم است. نمايندة رهبري از باکو اخراج شده و مرزهاي زميني با ايران را هم باکو بسته است! پهپاد رژيم صهيونيستي که از نخجوان (حياط خلوت حزب حاکم) برخاسته بود، در نطنز ساقط شد. در جنايات تروريستي در ايران از ترور دانشمندان هستهاي تا انفجار در گلزار شهداي کرمان و شاهچراغ، همواره نام باکو در ميان است. به بهانة حادثة خونين خانوادگي، باکو سفارت خود را در تهران بست و علياف و وزير دفاعش آن را تروريستي ناميدند و ايران را متهم کردند! تبليغات تجزيهطلبانه ضدايران نيز همواره در باکو برقرار است..
علياف براي احترام به رييس جمهور ملت ايران که اندکي پس از ديدار با او دچار حادثه شده بود نيامد! به تحليف پزشکيان هم نيامد و حالا...شايعة احتمال سفر پزشکيان به باکو مطرح است!
در 1383 آقاي خاتمي به باکو رفت. مهمترين هدف وي که قبل از سفر مطرح کرد، برقراري هر چه سريعتر رژيم حقوقي براي درياي خزر بود، که در 1403 هم تحقق نيافته است! در حالي که پيش از سفر خاتمي، مقامات باکو از جمله وزيرخارجه وقت، قول توافق دربارة رژيم حقوقي خزر را داده بودند و با همين قول نيز کنسولگري خود را در تبريز گشودند! آقاي پزشکيان ميتواند از آقاي مهدي صفري در اين باره سوال کند! و يا از آقاي خاتمي بپرسند که در فرودگاه باکو پيش از سفر به گنجه، در پاسخ به سوال آقاي خرازي که چه تعداد از اهالي کشور شما در خارجاند، وزير خارجة باکو با چه سخن گستاخانهاي هيئت ايراني را بدرقه کرد؟
آقاي روحاني چهار بار به باکو سفر کرد! که واپسين آن در 1398 بود. آيا هدفهاي سفر محقق شد؟ روابط توسعه يافت يا بر عکس؟؟ توافقات تهران- باکو در 20 سال گذشته تا چه حد اجرايي شده؟ پنج درصد؟!
سفر در سطح رئيس جمهور بايستي؛ 1- بر «عزت، حکمت، مصلحت» استوار باشد.2- دستاورد معقول سياسي و اقتصادي و...داشته باشد! وگرنه، موجب تنزل جايگاه کشور و دولت، و اصرار طرف بر سياستهاي نادرست است.
برخي ميگويند؛ باکو بچة خود ماست، اما بچة شروريست! سياست نوازش دايمي بچه شرور چه نتايجي داشته؟ معکوس؟
باکو از حملة رژيم بدنام جهان به ايران اظهار تاسف هم نکرد،چه رسد به محکوم کردن آن!
استاد جلال محمدي، کارشناس پيشکسوت قفقاز
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.