شعر از مصطفي محدثي
ما از غم دشوار تو آسان نگذشتيم
مانديم براين عهد و زپيمان نگذشتيم
سامان نگرفتيم در آيينه منصور
تا در ره تو از سر و سامان نگذشتيم
در بوته گر انداختمان گردش ايام
از مرتبه خون شهيدان نگذشتيم
جان بود که امکان گذر کردن ازآن بود
جان بود، گذشتيم، ز جانان نگذشتيم
ترديد نکرديم و در آشوب حوادث
از هرچه گذشتيم از ايران نگذشتيم
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.