اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

اين چه شوري‌ست ...

شعر از حسن زرنقي

اين چه شوري‌ست ...

 

اين چه شوريست که برپاست چنين بر نيزه؟!

گوئيا مي برد از حادثه ها سر نيزه

 

هم به قرانِ ورق سوخته اي، رحل شده

هم به فرياد امامي شده منبر نيزه

 

گوئيا مي رسد از دور بهاري خونين

بسکه آذين شده با لاله ي پرپر نيزه

 

نه فقط قافله سالار سرش بر نيزه ست

مي برد بر سر خود اکبر و اصغر نيزه

 

بر سر ني به برادر که مي افتد نظرش

مي رود بر جگر  زخمي خواهر، نيزه

 

اين چه داغي و چه دردي ست که در کرببلا

بعد خنجر بزند بوسه به حنجر، نيزه

 

شام را يکسره در خلوت شب خواهد رفت؟

يا که دارد به سر انديشه ديگر نيزه؟!

 

کاش از کوچه و بازار نيفتد گذرش

تا نيفتد نظر سنگ دلان بر نيزه

 

تا سر سرور خوبان دو عالم با اوست

مي رود از سر هر بام فراتر نيزه

 

بر سر نيزه رها مي رود اين سر اما

آه و صد آه از آن پيکر و از سرنيزه...

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.