مروري خلاصهوار بر ساير رويدادهاي اصلي دوران ظهور در جهان (31)
علامات ظهور(28)
دوم: بيداري مردم جهان(20)
چگونگي تاثير انقلاب اسلامي ايران در ظهور ولي عصر«عج الله تعالي فرجه الشريف» از ديدگاه حضرت آيت الله خامنهاي«مد ظله العالي» (2)
نقش انقلاب اسلامي در اميد سازي(1)
«ثبات و استمرار و استقرار نظام جمهوري اسلامي از جمله مهمترين عواملي بوده است که ملتهاي منطقه و ملتهاي مسلمان را اميدوار کرده و ميتوان گفت نقش مؤثري در ايجاد اين حرکت عظيم اسلامي منطقه و آزادي و بيداري ايفاء کرده است»(ديدار با دانشجويان 1390/05/19).
«اينکه ما بخواهيم همين طور منم منم کنيم، به خودمان غره شويم، بيخودي افتخارهاي پوچ به خودمان نسبت دهيم، هي بگوئيم بله، فلان کشور از ما ياد گرفت، فلان کشور از ما ياد گرفت؛ نه، هيچ کشوري از کشور ما ياد نگرفت؛ ليکن اين به طور قطع وجود دارد که آن بذر اميدي که در دل ملتها ريخته شد و کاشته شد و آبياري شد و روئيد و گل کرد، ناشي از ايستادگي ملت ايران بود»(ديدار با شاعران و ذاکران 1390/03/03).
«آن روزي که ملت ايران قيام کرد، اميد پيدا کرد که قيام کرد. امروز که آن اميد برآورده شده است، از آن قيام، آن نتيجه بزرگ را گرفته است و امروز هم به آينده اميدوار است و با اميد و با نشاط حرکت ميکند. اين نور اميد است که جوانها را به انگيزه و حرکت و نشاط وادار ميکند و از دلمردگي و افسردگي آنها جلوگيري ميکند و روح پويايي را در جامعه زنده ميکند. اين، نتيجهي انتظار فرج است»(ديدار با مردم 1387/06/29).
معظم له در جايي ديگر ميفرمايند نااميدي آفت ظهور ميباشد و اميد را به منزله خوني در کالبد امر ظهور ميدانند:
«چند خصوصيت در عقيدهي مهدويّت هست که اين خصوصيات براي هر ملتي، بهمنزلهي خون در کالبد و در حکم روح در جسم است. يکي، اميد است. گاهي اوقات دستهاي قلدر و قدرتمند، ملتهاي ضعيف را به جايي ميرسانند که اميدشان را از دست ميدهند. وقتي اميد را از دست دادند، ديگر هيچ اقدام نميکنند؛ ميگويند چه فايدهاي دارد؟ ما که ديگر کارمان از کار گذشته است؛ با چه کسي در بيفتيم؟ چه اقدامي بکنيم؟ براي چه تلاش کنيم؟ ما که ديگر نميتوانيم!
اين، روح نااميدي است. استعمار اين را ميخواهد. امروز استکبار جهاني مايل است که ملتهاي مسلمان و از جمله ملت عزيز ايران، دچار روح نااميدي شوند و بگويند: ديگر نميشود کاري کرد؛ ديگر فايدهاي ندارد! ميخواهند اين را به زور در مردم تزريق کنند. ما که در جريان خبرهاي تبليغاتي و زهرآگين دشمنان قرار داريم، به عيان ميبينيم که اغلب خبرهايي که تنظيم ميکنند، براي مأيوس کردن مردم است. مردم را از اقتصاد و از فرهنگ مأيوس کنند، متديّنين را از گسترش دين مأيوس کنند، آزاديطلبان و علاقهمندان به مسائل فرهنگي و سياسي را از امکان کار سياسي، يا کار فرهنگي مأيوس کنند و آينده را در نظر افرادي که چشم به آينده دوختهاند، تيره و تار جلوه دهند! براي چه؟ براي اينکه جوشش و اميد را از اين مجموعهي انساني که با اميد کار ميکند، بگيرند و آن را به يک موجود مرده، يا شبيه مرده تبديل کنند، تا بتوانند هر کاري که مايلند انجام دهند! با يک ملت زنده که نميتوانند هر کاري بخواهند، انجام دهند. به يک جسم بيهوشِ مدهوشِ بيحسّي که کنجي افتاده است، هرکس هرچه دلش خواست، ميتواند تزريق کند؛ با آن هر کاري ميتوانند بکنند؛ اما با يک موجود سرحالِ زندهي باهوشِ متحرّکِ فعّال که نميتوانند هر کاري را انجام دهند!
يک ملت نيز همينطور است. با ملت مسلمان و انقلابي ايران اين مردمي که در سايه جمهوري اسلامي زندگي ميکنند نميتوانند هر کاري را انجام دهند. ملتي است بيدار، زنده، متوجّه که قدر خودش را ميداند، قدرت و عزّت خودش را ميداند، با دنيا آنطور که شايستهي خود اوست، رفتار ميکند؛ نتيجه را هم ميبينيد»(ديدار با مردم 1376/09/25).
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.