اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

انتظار

.

انتظار

اي صاحب عزا...

* وحيد محمدي

 

با غصه هاي آل عبا گريه مي کني

در اوج روضه هاي عزا گريه مي کني

 

ما با گناه اشکِ تو را در مي آوريم

از سوز بي وفايي ما گريه مي کني

 

اي صاحب عزا، تو به اين روضه هاي ما

مي آيي و بدون صدا گريه مي کني

 

«گاهي نجف، مدينه، گهي کربلا و گاه»

در مشهد امام رضا گريه مي کني

 

بر کشته ي فتاده به هامونِ کربلا

بر داغ سيد الشهدا گريه مي کني

 

اين روزها به حال دل زينب اسير

در ماجراي شام بلا گريه مي کني

 

بر رأس هاي رفته به بالاي نيزه ها

با خيزران و طشت طلا گريه مي کني

 

حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است

با غصه هاي آل عبا گريه مي کني

 

 

انتظار 

* علی شهودی

 

و عاقبت به سراین انتظارمی آید

ز  گرد راه یقیناً سوار می آید

 

تـو گـو ز غیر بپرداز خانه دل را

که خانه لایق اگر شد نگار می آید

 

کریم هست و بزرگ آنچنانکه می گویند

خودش به دیدن چشم انتظار می آید

 

رواست جان دهم از شوق او، اگر گویند    

که او به دیدن  من در مزار می آید

 

به یمن یاد صفابخش حضرت یار است

طــراوتی که به دلهای زار می آید

 

که تا زند سر گردنکشان عـالم را         

گرفته در کف خود ذوالفقار می آید

 

محبت تو به دل پروریدم و گفتم

که این شکوفه زمانی به بار می آید

 

فقط به شوق وصال تو هست مولاجان

دلم که با غـم هجران کنار می آید

 

درست نام تو را بر زبـان که می آرم           

 از این خـزانکده بوی بهار می آید

 

 

امام زمان

* مهتاب آزادي

 

بي تو چگونه ميشود از آسمان نوشت؟

از انعکاس سادة رنگينکمان نوشت؟

 

اين يک حقيقت است که بي تو، بهار من!

بايد چهار فصل زمان را خزان نوشت...

 

دنبال ردّ پاي تو گشتم، نيافتم

گويي خدا نشان تو را بينشان نوشت

 

ميخواستم تو را بنويسم ولي نشد

با من بگو چگونه تو را ميتوان نوشت

 

جنگل هميشه نام تو را سبز خواند و بس

دريا تو را براي خودش بيکران نوشت

 

ديدم تمام ثانيهها با تو ميوزد

بايد تو را هميشه امام زمان نوشت

 

 

خبر به منتظران ده که یار می آید

 * ستار رزاقی

 

خبر به منتظران ده که یار می آید

قرار و تاب دل بیقرار  می آید

 

نسیم صبح بهاری وزد به کون و مکان

که بر مشام شمیم بهار می آید

 

شکفته نوگل نرگس به نیمه ی شعبان

که عطر و بوی همان گلعذار می آید

 

جهان  ز نور رخش غرق در سرور شود

یقین که منتظران را نگار می آید

 

به حکم حضرت حق برکشد نقاب ز رخ

چو آفتاب پس از شام تار می آید

 

شود به نور حقیقت منور این عالم

به شیعیان جهان افتخار می آید

 

به یمن مقدم او میشود جهان گلشن

صفای گلشن از آن شهریار می آید

 

لوای «نصرمن الله» به کف چو شیر خدا

به دست دیگر خود ذوالفقار می آید

 

ندا ز کعبه حق سردهد انالمهدی

کز این ندا همه جا بر قرار می آید

 

بنای کفر کند تا در این جهان ویران

به حکم حضرت پروردگار می آید

 

ز اهل ظلم ستاند حقوق مظلومان

به اهل دین و ولا غمگسار می آید

 

زند لوای عدالت به قله ی گیتی

امین و دادگر روزگار می آید

 

به اهل دل برسان این پیام «رزاقی»

که صبح روشن شبهای تار می آید

 

 

 

آخرين آينه

* علي سليميان

 

کيست الله؟ بيا از وليالله بپرس

مقصد قافله را از بلد راه بپرس

 

پاسخي ميدهدت بيحد و اندازه، فقط

به رکوعي برس و پرسش کوتاه بپرس...

 

راز مقبوليت بندگي حق را از

«اَشهَدُ اَنَّ عَلِيّاً وَلِيُ الله» بپرس

 

يازده آينه تفسير کرامات عليست

آخرين آينه غايب شده، از آه بپرس

 

چارده قرن گذشت و غم مولا جاريست

در دلش بغض عميقيست که از چاه بپرس

 

يوسف فاطمه زنداني بيمهري ماست

ابر را پس بزن اي منتظر! از ماه بپرس

 

 

در انتظار تو

 * مرحوم استاد شهريار

 

دلم شکستي و جانم هنوز چشم به راهت

شبي سياهم و در آرزوي طلعت ماهت

 

در انتظار تو چشمم سپيد گشت و غمي نيست

اگر قبول تو افتد، فداي چشم سياهت

 

ز گرد راه برون آ که پير دست به ديوار

به اشک و آه يتيمان دويده بر سر راهت

 

بيا که اين رمد چشم عاشقان تو اي شاه

نميرمد مگر از توتياي گرد سياهت

 

بيا که جز تو سزاوار اين کلاه و کمر نيست

تويي که سوده کمربند کهکشان به کلاهت

 

جمال چون تو به چشم و نگاه پاک توان ديد

به روي چون مني الحق دريغ چشم و نگاهت

 

در انتظار تو ميميرم و در اين دم آخر

دلم خوش است که ديدم به خواب گاه به گاهت

 

اگر به باغ تو گل بر دميد و من به دل خاک

اجازتي که سري بر کنم به جاي گياهت

 

تنور سينه ي ما را اي آسمان به حذر باش

که روي ماه سيه ميکند به دوده ي آهت

 

کنون که ميدمد از مغرب آفتاب نيابت

چه کوههاي سلاطين که ميشود پَر کاهت

 

تويي که پشت و پناه جهاديان خدايي

که سر جهاد توي و خداست پشت و پناهت

 

خدا وبال جواني نهد به گردن پيري

تو «شهريار» خميدي به زير بار گناهت

 

 

 

يار مي آيد....

* فاطمه راکعي

 

دهيد مژده به ياران که يار مى آيد

قرار گيتى چشم انتظار مى آيد

 

کليد صبح به دست و سرود عشق به لب

ز انتهاى شب آن شهسوار مى آيد

 

ز تنگناى خيالم گذشته است و کنون

به پهندشت دلم آشکار مى آيد

 

طلسم کين به سرانگشت مهر مى شکند

بشير دوستى پايدار مى آيد

 

سخاى اوست که از چشمه زار مى جوشد

شميم اوست که از لاله زار مى آيد

 

به جلوه اى که از او ديده آفتاب، چنين

به جيب برده سر و شرمسارى مى آيد

 

جهان براى تماشا به پاى مى خيزد

به پايبوسى او روزگار مى آيد

 

دريغ! کز غم خوبان گرفته است دلش

چو لاله ملتهب و داغدار مى آيد

 

 

 

وارث خود خدا....

* اسماعيل پورجهاني

 

ميخوانمت اي آشنا مثل هميشه

در لحظه ي سبز دعا مثل هميشه

 

وقتي قدم در جمکرانت ميگذارم

دل ميشود از غم رها مثل هميشه

 

گلدسته هاي مسجدت دست دعا را

برداشته سمت خدا مثل هميشه

 

عطر نفسهاي مسيحاپرور تو

پيچيده در باد صبا مثل هميشه

 

با اينکه از ديدار رويت بي نصيبم

حس ميکنم آقا تو را مثل هميشه

 

با هر بهانه دستگيري کن دلم را

اي دست تو مشکل گشا مثل هميشه

 

هرجا شود بر پا عزاي آل حيدر

بي شک تويي صاحب عزا مثل هميشه

 

تو روضه خوان غربت شيب الخضيبي

اي وارث خون خدا مثل هميشه

 

غربت گرفته روزگارت را سراسر

مثل مزار مجتبي ، مثل هميشه

 

محتاج يک جرعه نگاهت هستم آقا

تا حاجتم گردد روا مثل هميشه

 

ايکاش در روز قيامت هم بگيري

دست مرا ، دست مرا مثل هميشه

 

تو منتهاي آرزوهايِ  «جــهاني»

پنهاني از چشمم چرا مثل هميشه

 

 

 

ماه تمام

 * محمدجواد محبت

 

فصل شکفتن، دوباره شبنم ماه

دوباره خاطرهای از طراوتی دلخواه

 

پُر از نشانة شوق است کهکشان خیال

پر از صدای تماشاست کوچههای نگاه

 

گذشت یازده، امشب شب دوازده است

که عکس ماه بیفتد میان برکه و چاه

 

شلالِ گیسوی شب شد سپید از مهتاب

رسید پیک سحر، بر دمید صبح پگاه

 

کجاست ماه تمامی که عین خورشید است

سروربخش به ناگاه جانِ جانآگاه

 

جوانه زد دل آیین، شکفت شاخه دین

بهار باور مردم، سپید، سرخ، سیاه

 

که آن سلاله خوبان معدَلَت گستر

رسد به داد دل مردم عدالتخواه

 

بیا که دست امید است و دامن تو عزیز

بیا که  منتظران تواند چشم به راه

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.