اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

امامزاده‌اي که زيارتش مانند زيارت سيدالشهدا (ع) است

- بخش اول

حضرت عبدالعظيم حسني عليه السّلام، يکي از شخصيت هاي بزرگ علمي، عملي و جهادي است که تاکنون آن گونه که شايسته است، شناخته نشده است. در اين مقدمه از زندگي ايشان موضوعاتي همانند: شخصيت خانوادگي، ويژگي هاي علمي و عملي، هجرت به شهرري و وفات ايشان در اين شهر، آورده شده اند. [1]

امامزاده‌اي که زيارتش مانند زيارت سيدالشهدا (ع) است

يک- تبار

تبار حضرت عبدالعظيم عليه السّلام با چهار واسطه، به سبط اکبر پيامبر خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم و خاندان وحي مي رسد. احمد بن علي نجاشي که يکي از ارکان علم رجال است -، درباره نسب آن بزرگوار مي نويسد :هنگامي که جنازه او را براي غسل برهنه مي کردند، در جيب لباس وي نوشته اي يافت شد که در آن، نسبش، اين گونه ذکر شده بود : من ابوالقاسم، عبدالعظيم بن عبدالله بن علي بن حسن بن زيد بن علي بن حسن بن علي بن ابي طالب هستم. [2] براساس اين نسخه از رجال النجاشي، در نسب ايشان، ميان وي و امام حسن عليه السّلام، پنج نفر واسطه وجود دارد؛ ليکن در نسخه هاي معتبر اين کتاب [3]، ميان «زيد» - يعني جدّ سوّم ايشان و امام حسن عليه السّلام، شخص ديگري واسطه نيست. بنابراين، نياکان حضرت عبدالعظيم عليه السّلام به ترتيب، عبارت اند از :

 

1. عبدالله بن علي

پدر حضرت عبدالعظيم عليه السّلام، «عبدالله» نام داشت و مادرش، «فاطمه» دختر عقبة بن قيس بود. [4] عبدالله، در زمان حيات جدّش «حسن بن زيد» متولّد شد و چون قبل از تولّدش، پدرش «علي» در زندان درگذشت، جدّش کفالت او را به عهده گرفت. [5]

از عبدالله، به نقلي، پنج پسر و به نقلي، نُه پسر [6] بر جاي ماند که يکي از ايشان حضرت عبدالعظيم عليه السّلام بوده است.

 

2. علي بن حسن

نام جدّ اوّل حضرت عبدالعظيم عليه السّلام، «علي» و لقب او «سديد» [7] است. وي همراه پسرعمويش عبدالله محض و گروهي ديگر از سادات حسيني، در دوران خلافت منصور بر ضدّ عبّاسيان قيام کرد. جمعي از آنان و از جمله وي، دستگير و به بغداد منتقل شدند. او پس از مدّتي در زندان وفات يافت. [8]

 

3. حسن بن زيد

جدّ دوّم حضرت عبدالعظيم عليه السّلام، «حسن» نام داشت. وي تنها فرزند پسر زيد بود که از بزرگان عصر خودش به شمار مي رفته، و در بين بني هاشم، به بخشش، کَرَم، سخاوت و خدمت به محرومان، شهرت داشته است. وي از سوي منصور عبّاسي به ولايت مدينه گمارده شد؛ ولي پس از مدّتي، مورد خشم و او قرار گرفت و به زندان افتاد [9] و در سال 168 ق، در هشتاد سالگي از دنيا رفت. [10]

 

4. زيد فرزند امام حسن عليه السّلام

جدّ سوّم حضرت عبدالعظيم عليه السّلام، زيد فرزند بزرگ امام حسن مجتبي عليه السّلام است. ايشان متولّي اوقاف پيامبر خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم بوده و به جلالت قدر، کرامت طبع، عزّت نفس و کثرت نيکوکاري، توصيف گرديده است. شاعران، او را ستوده اند و مردم از هر سو براي برخورداري از فضلش به وي روي مي آورده اند. [11] وي در يکصد سالگي، چشم از جهان فرو بست [12] و در محلّي به نام «حاجز» در چند منزلي مدينه دفن گرديد. [13]

نگاهي گذرا به زندگي نامه نياکان و خاندان حضرت عبدالعظيم عليه السّلام نشان مي دهد که اين خاندان، داراي دو ويژگي برجسته بوده اند :

اوّل : مبارزه و پيکار بر ضدّ ستم و سلطه استکباريِ حاکم به جامعه اسلامي، به گونه اي که پدر حضرت عبدالعظيم عليه السّلام در زندان از دنيا رفت و ايشان پدر خود را نديد، و جدّ ايشان نيز مدّتي در زندان به سر برد.

دوّم : کرامت طبع، عزّت نفس و خدمت به محرومان. ملقّب شدن عبدالعظيم به حضرت «السيّد الکريم» ريشه در اين ويژگي خانوادگي اين بزرگوار دارد. [14]

 

دو- تاريخ تولّد و وفات

تاريخ دقيق تولّد و وفات حضرت عبدالعظيم عليه السّلام مشخّص نيست؛ [15] امّا در برخي از منابع متأخّر، اين گونه آمده است :

حضرت شاه عبدالعظيم که کنيه اش ابوالقاسم و ابوالفتح نيز بوده، در روز پنج شنبه چهارم ماه ربيع الآخر سنه 173 هجري قمري، مطابق 25 تير ماه 158 يزدگردي، در زمان هارون الرشيد در مدينه در خانه جدّش حضرت امام حسن مجتبي عليه السّلام متولّد شده و پس از مدّت 79 سال و شش ماه و يازده روز قمري عمر، در روز آدينه پانزدهم شوّال المکرّم سنه 252 هجري قمري، مطابق سيزده مهر ماه قديم سنه 235 يزدگردي، در زمان المعتزّ بالله عبّاسي به سراي آخرت رحلت نمود. [16]

همچنين در برخي از منابع متأخر از کتبا نزهة الأبرار سيّد موسي بَرزنجي و مناقب العترة ي احمد بن محمّد بن فهد حلّي و تاريخ نورالدّين محمّد السمهودي نقل شده که ولادت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام پنجشنبه چهارم ربيع الثاني سال 173 ق، در مدينه و وفاتش در پانزدهم شوّال 252 ق، بوده است. [17]

گفتني است با توجّه به اين که در منابع کهن و معتبر، تاريخ تولّد و وفات ايشان ذکر نشده و منابع گزارش هاي پيش گفته، شناخته شده نيستند، اين گزارش ها فاقد اعتبارند؛ ليکن در کتاب شريف الکافي، از حضرت عبدالعظيم عليه السّلام، از هشام بن حکم روايت نقل شده است. [18] تاريخ وفات هشام بن حکم، سال 199 ق، يا پيش از آن است. [19] و مظنون، اين است که حضرت عبدالعظيم عليه السّلام هنگام نقل روايت، کمتر از بيست سال نداشته است. بنابراين، تولّد ايشان بايد سال 180 ق، يا پيش از آن باشد. [20]

ادامه دارد

پي نوشت:

[1] گفتني است که براي معرّفي شخصيت حضرت عبدالعظيم، در 22 خرداد ماه 1382، کنگره بزرگداشت حضرت عبدالعظيم در تالار شيخ صدوق آستان مقدّس ايشان برگزار شد و مجموعه آثار اين کنگره در 29 جلد منتشر گرديد.

[2] رجال النجاشي : ج 2، ص 67، ش 651

[3] ر. ک : معجم رجال الحديث : ج 10، ص 46، ش 6580

[4] منتقلة الطالبيه : ص 157 به نقل از : شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني عليه السّلام و شهرري / مجموعه مقالاتِ چاپ شده : ص 72 (مقاله «آشنايي با حضرت عبدالعظيم عليه السّلام و مصادر شرح حال او»، رضا استادي)، مهاجران آل ابوطالب : ص 235 .

[5] ر. ک : سرّ السلسلة العلوية : ص 24، عمدة الطالب : ص 94، مجموعه مقالات کنگره حضرت عبدالعظيم عليه السّلام : ج 3، ص 50 (مقاله «بررسي کلّي روايات حضرت عبدالعظيم حسني عليه السّلام»، محمّد کاظم رحمان ستايش) .

[6] ر. ک : مجموعه مقالات کنگره حضرت عبدالعظيم عليه السّلام : ج 3، ص 50 (مقاله «بررسي کلّي روايات حضرت عبدالعظيم حسني عليه السّلام»، محمّد کاظم رحمان ستايش) .

[7]ر. ک : عمدة الطالب : ص 93 و 70 .

[8] سرّ السلسلة العلوية : ص 22، عمدة الطالب : ص 70 و 94 .

[9] تاريخ اسلام، ذهبي : ج 13، ص 414 .

[10] سرّ السلسلة العلوية: ص 21، عمدة الطالب : ص 70 .

[11] ر. ک : الإرشاد : ج 2، ص 21 .

[12] سرّ السلسلة العلوية : ص 22، ة عمدة الطالب ک ص 69، قول 90 و 95 سالگي هم گفته شده است.

[13] سرّ السلسلة العلوية : ص 20 .

[14] از شيخ رجبعلي نکوگويان نقل شده است که حضرت عبدالعظيم را در عالم معنا زيارت مي کند و از او مي پرسد : از کجا به اين مقام رسيديد؟ ايشان پاسخ مي دهد : «از راه احسان به خلق. از قرآن، نسخه برداري مي کردم و آن نسخه ها را در اختيار مردمي که طالب آنها بودند، مي گذاشتم و دستْمزد ناچيزي نصيبم مي شد که آن را احسان مي کردم. » (ر. ک : کيمياي محبّت : ص 210 نيز، ر. ک : همان، فصل هفتم «احسان اولياي خدا» ).

نگارنده مي گويد : کرامت و احسان آن بزرگوار در عالم برزخ نيز تداوم دارد، اين جانب در اين باره خاطراتي دارم که برخي از آنها در کتاب آموزنده ترين خاطره ها خواهد آمد. إن شاء الله.

[15] در گذشته، در عرف عامّه مردم، کلمه «شاه» در بسياري از موارد، به نشانه تجليل و احترام به کار مي رفت. به امير مؤمنان علي عليه السّلام، «شاه مردان» و به امام حسين عليه السّلام، «شاه شهيد» يا «شاه شهيدان» مي گفتند. درباره حضرت عبدالعظيم عليه السّلام اين کلمه در کتاب هاي سده سيزده و چهارده هجري (نه کتاب هاي قبل از آن) ديده مي شود و اين کلمه، جزو نام ايشان نيست. (ر. ک : شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني عليه السّلام و شهرري / مجموعه مقالات چاپ شده : ص 73 (مقاله «آشنائي با حضرت عبدالعظيم عليه السّلام و مصادر شرح حال او»، رضا استادي) .

[16] ر. ک : مجموعه مقالات کنگره بزرگداشت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام : ج 3، ص 181- 185 (رساله «عراضة الإخوان : سفرنامه معلّم حبيب آبادي به آستانه حضرت عبدالعظيم و شهرري»، محمّد علي معلّم حبيب آبادي.

[17] شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني عليه السّلام و شهرري / مجموعه رساله هاي خطّي و سنگي : ص 273 (رساله «الخصائص العظيميمّة»، شيخ جواد شاه عبدالعظيمي) .

[18] الکافي : ج 1، ص 424، ح 63 .

[19] ر. ک : معجم رجال الحديث : ج 19، ص 270، ش 13329 .

[20] ر. ک : شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني عليه السّلام و شهرري / مجموعه مقالات چاپ شده : ص 67 (مقاله «آشنايي با حضرت عبدالعظيم عليه السّلام و مصادر شرح حال او»، رضا استادي) .

 

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.