اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

2 اعتراف تکان‌ دهنده در مورد ماهيت سياهِ حکمراني آمريکايي

«شايد دشمنِ آمريکا بودن خطرناک باشد، با اين حال، دوستِ اين کشور بودن، کشنده است!» اين جمله معروفي است که هنري کسينجر، وزير خارجه و مشاور امنيت ملي سابق دولت آمريکا ايراد کرده است. شايد هيچ جمله اي به اين صراحت و البته دقت، ماهيت حقيقي سياست خارجي آمريکا و البته دوستي با دولتِ اين کشور را افشا نکند.

2 اعتراف تکان‌ دهنده در مورد ماهيت سياهِ حکمراني آمريکايي

با اين حال، اين قبلي موضع گيري ها و واقعيت ها در طي سال ها و دهه هاي مختلف، در قياس با سيلي از تبليغات و روايت سازي هاي جريان هاي سياسي و رسانه اي غربي و متحدان بين المللي آن ها، در پشت پرده مانده اند و افکار عمومي جهان چندان با آن ها آشنا نيستند. با اين همه، نکته مهم اين است که گاه و بيگاه جهان به عينه نمودهاي عيني يکچنين موضع گيري هاي معناداري را پيش چشم خود حس مي کند. رويدادهايي که اثبات مي کنند دولت آمرييکا و سياست هاي آن چيزي نيستند که در رسانه ها و يا صنعت تبليغات غرب گفته شده و با به تصوير کشيده مي شود.

از اين رو، به تازگي شاهد افشاي دو پرده جديد در اين رابطه بوده ايم. از يک سو، اخيرا «اسکات پري»، نمانيده کنگره آمريکا از ايالت پنسيلوانيا در موضع گيري گفته است که «آمريکا باني مالي گروه هايي مانند داعش، القاعده، بوکوحرام، داعش خراسان، و عامل فراهم کردن پايگاه هاي آموزشي براي آن ها است و تنها در سال 2024 چيزي در حدود 697 ميليون دلار براي اين گروه ها هزينه کرده است». از سوي ديگر، «ريچارد هاس» رئيس سابق شوراي روابط خارجي آمريکا نيز در گفتگويي با شبکه سي ان ان گفته است که «دوستان آمريکا به دولت آمريکا در حوزه هاي تجاري، امنيتي و سرمايهگذاري وابستگي بيشتري دارند و آمريکا از اين مساله براي تحت فشار قرار دادن دوستان خود استفاده مي کند. اين يعني دوستي با آمريکا به نوعي بدتر است!»

افشاي دو رويدادي که در گزارش حاضر به آن ها اشاره شد، در نوع خود با 3 پيام مهم همراه است که توجه به آن ها ضروري به نظر مي رسد.

 

يک: افشاي چندباره فلسفه حکمراني آمريکايي

آمريکا همواره خود را اصلي ترين کشور که در جنگ با تروريسم است و يا کشوري که دوستي با آن مي تواند امنيت و ثبات بين المللي را تضمين کند، به جهانيان معرفي کرده است.

با اين حال، افشاگري هاي اخير که در گزارش فعلي به آن ها اشاره شد و از سوي چهره هاي ذينفوذ آمريکايي نيز انجام شده اند، يک واقعيت را فرياد مي زند: نظام حکمراني در آمريکا ويترين زيبايي را به جهانيان نشان مي دهد اما به جاي ادعاها و شعارهاي دور و دراز ليبراليستي و تصوير يک آرمانشهر براي مردم اقصي نقاط جهان، به ماکياوليستيترين و شرورترين شيوه ممکن در عرصه عملي رفتار مي کند و در واقع مي توان نوعي سياست يک بام و دو هوا را در قالب سياست ها و ر ويکردهاي اين کشور در محيط بين المللي به خوبي مشاهده کرد. موضوعي که البته ده ها و صدها نمود عيني را از خود در طي سال هاي گذشته به نمايش گذاشته است.

 

دو: تاييد يک واقعيت معنادار

مقام معظم رهبري مدتي قبل در موضع يگري مهمي تاکيد کردند که مذاکره با آمريکا هيچ مشکلي را از ايران حل نمي کند و راه حل اصلي چالش هاي ايران، تکيه بر طرفيت ها و امکانات داخلي است. برخي از اين صحبت رهبري اين تفسير را دارند که نوعي لجباري با غرب و آمريکا از سوي ايران انجام مي شود اما وقتي اعترافات مهلک و تکان دهنده چهره هاي آمريکايي با محوريت موضوعاتي نظير ارتباطات گسترده اين کشور با گروه ها و نهادهاي تروريستي و البته تاييد اين گزاره که آمريکا در عرصه عملي حتي به دوستان خود هم رحم نمي کند را مشاهده مي کنيم، اين واقعيت آشکار ميشود که موضع گيري رهبر انقلاب کاملا حکيمانه و با استدلال و منطقِ محکم ايراد شده است. 

در حقيقت، ايران دليلي ندارد که به تعامل با دولت آمريکا به مثابه بازيگري بپردازد که مدام به دنبال فريبکاري و ضربه زدن به کشورمان است. دولتي که در ظاهر چيزي نشان مي دهد اما در پشت پرده، به سياهترين حربهها دست مي زند تا بتواند ديگر ملت ها و کشورها را به نفع خود، تضعيف کند و به عقب براند.

 

سه: اثبات ايده افول هژمونيک آمريکا

حکمراني آمريکايي سال ها و دهه ها است که خود را با مختصات خاصي به جهانيان معرفي کرده و سعي داشته در هر حوزه اي خودش را به مثابه نقطه تعالي حيات بشري نشان دهد. نقطه اي که به ادعاي آمريکايي ها معيار خوب يا بد بودن است و حتي آنطور که فرانسيس فوکوياما تئوريسين آمريکايي زماني مي گفت، اساسا تاريخ با آمريکا و ايده هاي آن در زمينه حکمراني به نقطه پايان و تعالي خود رسيده است!

با اين حال، افشاي چندباره واقعيت هاي سياه آمريکا نظير کمک هاي گسترده و پنهاني آن به گروه هاي تروريستي و آدمکشي و البته خودخواهي فزاينده اين کشور در مواجهه با ديگر کشورها و ملت ها و فداکردن آن ها در راه دستيابي به منافعش، نشان از آن دارد که آمريکا و نظام حکمراني آن عملا از ايده هاي به ظاهر متعالي خود تهي شده اند و شبيه به درختي هستند که موريانه ها از درون آن را خورده اند و هر لحظه امکان فروپاشياش مي رود. اکنون نظام حکمراني آمريکا حتي ديگر نمي تواند تظاهر به شعارهايي که دهه ها سر مي داد بکند. اين خود يک نشانه عيني از افول هژمونيک اين کشور است که سرعت قابل توجهي پيدا کرده است.

 

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.