در دنيايي که محدوديت منابع به چالشي جهاني بدل شده، مسئله «مديريت مصرف» از حاشيه به متن گفتمان اقتصادي-امنيتي ملتها نقل مکان کرده است.
به گزارش خبرگزاري فارس - تبريز، اسراف و دورريز بيرويه، بهويژه در منابع استراتژيک، نه تنها يک ناکارآمدي اقتصادي بلکه تهديدي چندبعدي است که امنيت غذايي، آبي، انرژي و در نهايت، امنيت ملي را نشانه ميرود. در جغرافياي حساسي مانند ايران، با اقليمي خشک و در معرض تحريمها و نوسانات بازار جهاني، پرهيز از اسراف به يک «استراتژي بقا و مقاومت» تبديل شده است.
اسراف؛ تخريبگر چرخههاي کلان اقتصادي
هر لقمه نان دورريخته شده، زنجيرهاي از هدررفت را نمايان ميسازد: آب کشاورزي، انرژي پردازش، نيروي کار، سوخت حملونقل و سرمايه ملي. اقتصاددانان بر اين باورند که اسراف، تورم را نه تنها از مسير عرضه که از مجراي «افزايش تقاضاي بيثمر» دامن ميزند.
وقتي بخش قابلتوجهي از منابع، بدون تبديل به ارزش نهايي، از چرخه خارج ميشوند، فشار مضاعفي بر نظام توليد و توزيع وارد ميآيد که نتيجه آن، افزايش هزينههاي عمومي و کاهش قدرت خريد است.
آب؛ از بحران کمآبي تا ناامني اجتماعي
ايران در مرز «تنش آبي» پايدار قرار دارد. اسراف در بخش خانگي، کشاورزي و صنعتي، اين مرز را روزبهروز به سمت «بحران مطلق» پيش ميبرد. اما تهديد، فراتر از خشکسالي است. کاهش منابع آبي منجر به مهاجرتهاي اجباري، تنشهاي محلي بر سر آب، افت توليد کشاورزي و وابستگي بيشتر به واردات مواد غذايي ميشود. اين زنجيره، ثبات اجتماعي و حاکميت ملي را در بلندمدت مورد هدف قرار ميدهد. صرفهجويي در آب، امروز يک تکليف ملي و شرط پايداري سرزمين است.
انرژي؛ اسراف بهمثابه تير خلاص به مزيت رقابتي
ايران با دارا بودن ذخاير عظيم هيدروکربني، داراي يک مزيت نسبي خدادادي است. اما اسراف در مصرف داخلي گاز، بنزين و برق، اين مزيت را به نقطه ضعفي مهلک تبديل ميکند. مصرف بيرويه صادرات را محدود ميکند، درآمدهاي ارزي را کاهش ميدهد و کشور را در برابر نوسانات قيمت انرژي آسيبپذيرتر ميسازد. بهينهسازي مصرف انرژي، معادل «کشف يک ميدان جديد» است؛ ميداني که بدون هزينه اکتشاف، درآمدزا و امنيتبخش
است.
امنيت غذايي و اسراف؛ معادلهاي خطرناک
برآوردها نشان ميدهد ميزان دورريز سالانه مواد غذايي در ايران، معادل نياز ميليونها نفر است. اين پديده، در شرايطي که ناامني غذايي در جهان رو به افزايش است، يک «بلاهت استراتژيک» محسوب ميشود. اسراف غذايي، کشور را وابستهتر به واردات ميکند، بر بازار ارز فشار وارد ميآورد و امنيت غذايي را در گرو تحولات سياسي بينالمللي قرار ميدهد. تقويت زنجيرههاي ارزش از مزرعه تا سفره، آموزش نگهداري مواد و فرهنگسازي مصرف بهاندازه، سه ضلع مثلث مقابله با اين معضل هستند.
فرهنگ مصرف؛ قلب تپنده اقتصاد مقاومتي
اقتصاد مقاومتي، صرفاً يک نظريه اقتصادي نبوده، بلکه يک سبک زندگي است. در کانون اين سبک زندگي، مفهوم «عقلانيت مصرف» قرار دارد. عقلانيتي که اسراف را نه نشانه توانگري که نشانه بيخردي ميداند. ترويج اين فرهنگ، نيازمند نقشآفريني رسانهها، نظام آموزشي، نهادهاي فرهنگي و البته خود خانوادههاست. تبديل صرفهجويي از يک «اجبار» به يک «ارزش اجتماعي»، جامعه را در برابر تکانههاي خارجي مقاومتر ميسازد.
تجارب جهاني؛ آيينهاي عبرتآموز
کشورهاي پيشرفته، سالهاست که مسئله دورريز و اسراف را در کانون برنامهريزيهاي خود قرار دادهاند. از قوانين سختگيرانه ضداسراف در آلمان و ژاپن تا کمپينهاي گسترده فرهنگي در ديگر کشورها، همه نشان از درک عميق ارتباط ميان «مديريت منابع» و «توسعه پايدار» دارد. اين تجارب ثابت کرده که توسعه واقعي نه تنها در توليد بيحد که در مصرف بهينه و عادلانه منابع تحقق مييابد.
پرهيز از اسراف؛ بيانيه استقلال اقتصادي
در نهايت، پرهيز از اسراف فراتر از يک توصيه اخلاقي يا يک تدبير اقتصادي صرفهجويانه است. اين امر، يک «بيانيه عملي استقلال» است. زماني که ملتي بتواند منابع خود را عاقلانه مديريت کند، نياز کمتري به واردات دارد، در برابر فشارهاي خارجي مقاومتر ميايستد و ثبات داخلي خود را تضمينميکند.
رهايي از دام اسراف، کليد گشودن دري به سوي کشوري مرفهتر، مستقلتر و امنتر است. آينده ايران، در گرو نگاهي خردمندانه به هر قطره آب، هر برق نان و هر مترمکعب گاز است. اين تنها راهي است که ميتواند «امروز» را مديريت کند و «فردا» را تضمين.
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.