اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

اسرار سياه تحقيقات نظامي آمريکا

در سال هاي اخير، افشاگري ها و اطلاعات درز پيدا کرده از تحقيقات فناورانه آمريکايي ها نشان ميدهد که اين کشور به واسطه فناوري هاي پيشرفته آزمايشات ضد انساني و جاسوسي مختلفي را پيش برده است.

اسرار سياه تحقيقات نظامي آمريکا

تاريخ علمي آمريکا اغلب به عنوان روايتي از پيشرفت فناوري و نوآوري درخشان، از ابرشرکت هاي فناوري تا برتري نظامي، به تصوير کشيده
مي
شود.

با اين حال، مجموعهاي از اسناد افشا شده، گزارشهاي از طبقهبندي خارج شده و شهادتهاي افشاگران، پرده از حقيقتي تاريکتر برداشتهاند.

 اين اسناد نشان ميدهند که در کنار تحقيقات متعارف، بخشهاي قابل توجهي از تشکيلات نظامي و اطلاعاتي آمريکا، منابع عظيمي را صرف پروژههايي کردهاند که مستقيماً فناوري را براي اهداف ضد انساني هدف قرار دادهاند.

  اين اسرار سياه فراتر از درگيري با دشمنان بر دستکاري، فريب و نظارت بر شهروندان عادي و حتي متحدان متمرکز بودهاند.در  اين گزارش، به بررسي اين محوريت شوم در تحقيقات نظامي آمريکا ميپردازيم.

 

پروژه MK-ULTRA جنگافزار کردن ذهن انسان

 

شايد هيچ پروژهاي به اندازه پروژه MK-ULTRA سازمان سيا، نماد بارز سوء استفاده ضد انساني از فناوري نباشد.

دادههاي افشا شده تأييد ميکنند که اين پروژه، که زماني در حد تئوري توطئه تلقي ميشد، واقعيتي هولناک در دوران جنگ سرد بوده است.

هدف MK-ULTRA فراتر از جمعآوري اطلاعات بود؛ اين پروژه به دنبال کنترل ذهن  بود.

فناوري مورد استفاده در اينجا، ترکيبي از علوم دارويي، روانشناسي و شکنجه بود. ماموران سيا، اغلب بر روي سوژههاي انساني بياطلاع - از جمله شهروندان آمريکايي - آزمايشهاي خطرناکي انجام ميدادند.

 اين آزمايشها شامل تجويز اجباري مواد روانگردان قدرتمند مانند LSD، هيپنوتيزم، محروميت حسي، و ساير اشکال شکنجه رواني و جسمي بود. هدف نهايي، يافتن روشهايي براي شکستن اراده انسان و حتي تربيت قاتلهاي حرفهاي براي از بين بردن اهداف بود.

اين پروژه، که در نهايت در دهه 1970 پس از افشاگريها متوقف شد، نشان ميدهد که چگونه يک نهاد تروريستي ميتواند تحقيقات علمي را از مسير انساني خود خارج کرده و آن را به ابزاري براي نقض مستقيم حاکميت ذهني و کرامت انساني تبديل کند.

اين سوء استفاده از فناوري پزشکي و روانشناسي، يکي از تاريکترين فصلها در تاريخ تحقيقات اطلاعاتي آمريکاست.

 

عمليات نورثوودز طراحي فريب و تروريسم دولتي

 

اگر MK-ULTRA نشاندهنده تهاجم به فرد بود، عمليات نورثوودز  تهاجم به خودِ واقعيت و جامعه را طراحي ميکرد. اسناد از طبقهبندي خارج شده فاش ميکنند که در سال 1962، ستاد مشترک ارتش آمريکا طرحي تکاندهنده را به دولت کندي ارائه داد.

هدف اين عمليات، ايجاد يک بهانه قانعکننده براي تهاجم نظامي به کوبا بود. گام اول، عمليات پرچم دروغين  بود.

ژنرالهاي آمريکايي پيشنهاد دادند که حملات تروريستي ساختگي عليه اهداف آمريکايي، چه نظامي و چه غيرنظامي، سازماندهي شود و سپس کوبا مقصر معرفي گردد.

 

اين طرحها شامل موارد زير بود:

- انفجار يک کشتي آمريکايي در خليج گوانتانامو و برگزاري مراسم تدفين براي قربانيان ساختگي.

- سرنگون کردن هواپيماهاي بدون سرنشين که به شکل هواپيماهاي مسافربري درآمده بودند.

- اجراي حملات تروريستي در شهرهاي آمريکا مانند ميامي يا واشنگتن ديسي.

اگرچه کندي اين طرح را به دليل خطر لو رفتن رد کرد، اما صرفِ وجود چنين سندي نشان ميدهد که آمريکا تا چه حد از ابزارها و فناوريهاي نظامي براي فريب مردم خود و آغاز جنگي بر اساس دروغ استفاده ميکند. اين يک سوء استفاده آشکار از روحيات مردم بود.

 

دولت جاسوس، از شنود تا نظارت ديجيتال فراگير

 

با ورود به عصر ديجيتال، تمرکز تحقيقات مخفي از کنترل ذهن به کنترل اطلاعات تغيير يافت. افشاگريهاي ادوارد اسنودن در سال 2013 ابعاد بيسابقه اين سوء استفاده از فناوري را آشکار ساخت.

اسناد اسنودن نشان داد که آژانس امنيت ملي (NSA) يک بافت  نظارتي جهاني ساخته است که هدف آن نقض حريم خصوصي در مقياسي غيرقابل تصور است. اين پروژه ضد انساني تمام اطلاعات مردم جهان را حتي در خصوصي ترين سطح رصد مي کند.

پروژه  PRISM  :    اين برنامه به NSA اجازه دسترسي مستقيم به سرورهاي غولهاي فناوري مانند گوگل، فيسبوک و مايکروسافت را ميداد و عملاً تمام ارتباطات ديجيتال شهروندان را رصد ميکرد و تمام اطلاعات حساب هاي مجازي افراد را به سرورهاي امنيتي آمريکا منتقل
مي کرد.

جمعآوري انبوه فرادادهها :NSA    فرادادههاي تلفني (اطلاعات مربوط به اينکه چه کسي، چه زماني و از کجا تماس گرفته) ميليونها آمريکايي را بدون هيچ حکم يا سوء ظن جمعآوري
مي
کرد.

جاسوسي جهاني: اين نظارت فقط محدود به شهروندان آمريکا نبود. اسناد فاش کردند که NSA رهبران کشورهاي متحد (مانند آنگلا مرکل) و همچنين شهروندان کشورهاي ديگر را هدف قرار داده است. گفته شده است که ايران يکي از اهداف اصلي بوده و اطلاعات استخراج شده از کاربران ايراني با دقت بالايي رصد ميشده است.

افشاگريهاي اسنودن ثابت کرد که فناوري اينترنت، که زماني به عنوان ابزاري براي توانمندسازي بشر تلقي ميشد، توسط سازمانهاي اطلاعاتي آمريکا به بزرگترين ابزار نظارتي در تاريخ بشر تبديل شده است.

 

ميراث تاريک، از نازيها تا هوش مصنوعي

 

اين الگو صرفاً به گذشته تعلق ندارد. ريشههاي اين رويکرد را ميتوان در عمليات گيره کاغذ مشاهده کرد. پس از جنگ جهاني دوم، آمريکا مخفيانه بيش از 1500 دانشمند، مهندس و تکنسين آلماني را استخدام کرد.

 بسياري از اين افراد، از جمله افسران علمي جنگي نازي بودند که به ادعاي خود آمريکايي ها  آزمايشهاي هولناکي روي انسانها انجام دادهبودند.

  دولت آمريکا براي دسترسي به توانمندي هاي علمي آن ها، ضمن ساخت هويت هاي جعلي، از آنان براي پيشبرد آزمايش هاي خاص و محرمانه استفاده کرد و بسياري از آنان در پشت پرده جنايت هاي فناوري محور در جنگ کره و ويتنام در آزمايشگاه هاي پنتاگون قرار گرفتنئد.

اين مسير تاريک، تا امروز ادامه دارد. افشاگريهاي اخير، مانند نشت اسناد توسط جک تشيرا  يا افشاي اطلاعات حساس توسط مقامات هرچند ماهيت متفاوتي دارند، اما تداوم عملياتهاي نظامي مخفي در سراسر جهان (مانند جنگ اوکراين يا حملات در يمن) را تأييد ميکنند که پيامدهاي انساني گستردهاي دارند.

دادههاي افشا شده از تحقيقات نظامي و اطلاعاتي آمريکا، الگوي ثابتي را نشان ميدهند:

فناوري در خدمت جاسوسي و تروريسم و   نابودي و حتي ناامن سازي دنيا براي حفظ منافع آمريکا.

 از تلاش براي کنترل ذهن در MK-ULTRA، تا طراحي حملات تروريستي ساختگي در عمليات نورثوودز، و ساختن يک مرکز جاسوسي جهاني توسط NSA، فناوري به طور مکرر از ابزاري براي حفاظت به سلاحي براي کنترل، فريب و سرکوب تبديل شده است.

  اين اسرار سياه يادآوري ميکنند که بزرگترين تهديد فناوري، نه خودِ آن، بلکه استفادهاي است که دولت هاي جنايتکار از آن ميکنند و دنياي فناوري را تبديل به ابزاري براي پيشبرد اهداف قدرت محور خود کرده اند.

 

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.