صنعت سرگرمي در جهان امروز به يکي از پولسازترين و پيچيدهترين صنايع جهان تبديل شده است. در اين راستا، فعالان اين صنعت سعي دارند تا در قالبهاي مختلف آن، محصولاتي را ارائه کنند که بيشترين مخاطب را به خود جذب کند و البته که در اين رابطه در بسياري از مواقع، معيارهاي اخلاقي نيز زيرپا گذاشته ميشود و بسياري از تعهدات ناديده گرفته ميشوند.
در اين زمينه به طور خاص ميتوان به صنعت بازيهاي رايانهاي و موبايلي اشاره داشت.
به گزارش مهر، صنعتي که شمار قابل توجهي از کودکان و نوجوانان در اقصي نقاط جهان و البته کشورمان ايران با آن درگير هستند و بسياري از صاحب نظران بر اين باورند که اين قبيل بازيها عملاً سبب شدهاند تا سبک زندگي اين اقشار به نحو قابل توجهي به نحوي منفي تحت تأثير قرار گيرد. موضوعي که در نوع خود سبب شده تا شاهد اوجگيري رفتارهاي پرخاشگرانه در کودکاني باشيم که با بازيهاي رايانهاي و موبايلي در تماس و تعامل هستند. بدتر از همه اينکه مدتي قبل نشريه انگليسي گاردين در گزارشي تاکيد کرده که اين بازيها از ميزان اعتيادآوري به مراتب بيشتري در قياس با مواد مخدر براي کودکان و نوجوانان برخوردار هستند و پرخاشگري را به نحو قابل توجهي در آنها تقويت ميکنند.از اين رو در گفتگو با امين اسدالله پور دکتراي علوم اعصاب شناختي به واکاوي ابعاد مختلف اين مساله پرداختيم:
*در عصر حاضر ما شاهد اوجگيري توليد و استفاده از بازيهاي رايانهاي و کنسولي هستيم. اين موضوع با چالشهاي بزرگي هم براي کودکان و نوجوانان و هم حتي افرادي که سن بالاتري قرار دارند، همراه شده است. به عنوان سوال اول اگر امکان دارد توضيح دهيد که چرا اين قبيل بازيها تا اين حد از چشم مخاطبان خود به ويژه کودکان جذاب به نظر ميرسند؟ در واقع، چه مولفههايي آنها را تا اين حد در چشم مخاطبانشان جذاب و گيرا ساخته است؟
بازيهاي رايانهاي و همچنين بازيهايي که در گوشيهاي تلفن همراه نصب ميشوند، در قالب صنعت سرگرمي تعريف شده و درک ميشوند. وقتي از سرگرمي صحبت ميکنيم اين بدان معناست که با ابزارهايي رو به رو هستيم که افراد با استفاده از آنها وقتِ خود را پُر ميکنند و در عين حال، حدي از لذت را نيز براي خود ايجاد ميکنند. در اين رابطه، پُرکردن وقت افراد بايد به گونهاي باشد که آنها متوجه گذر زمان نشوند. بايد از خودمان بپرسيم که فرق يک فيلم خوب با يک فيلم بد چيست؟ وقتي ما يک فيلم خوب تماشا ميکنيم در نهايت متوجه گذر زمان نميشويم. در حقيقت به قدري با آن همراه ميشويم که مؤلفه زمان را به دست فراموشي ميسپاريم.
در جريان تماشاي اين فيلم خوب، ما حتي آب هم نميخوريم زيرا مايل نيستيم يک لحظه از آن را هم از دست بدهيم. با اين حال، در مورد فيلم بد، وضعيت به کل متفاوت است. به عنوان مثال ما خميازه ميکشيم و حوصلهمان سر ميرود و حتي امکان دارد که آن را نيمهکاره رها کنيم. از اين رو، بنيان صنعت سرگرمي اين است که وقتِ افراد به نحوي سپري شود که آنها متوجه گذر زمان نشوند. درست به همين دليل است که ميبينيم وسايل و يا مديومهاي سرگرم کننده به شدت از انسانها زمان ميگيرند. زمان بردني که در واقع محرک اصلي آن اين است که افراد از يک وسيله سرگرم کننده لذت ميبرند. همين موضوع در حقيقت موجب تداوم صنعت سرگرمي و فربه شدن بيش از پيش آن شده است. موضوعي که ميليونها انسان را در اقصي نقاط جهان فارغ از تفاوتهاي سني آنها به حوزه سرگرمي جذب کرده است.
معادلهاي که با بازگشت چندباره افراد به ابزارها و نمودهاي صنعت سرگرمي نيز همراه است و البته که انسانها آن را به ديگران نيز پيشنهاد ميکنند. موضوعي که موجب پخش شدن يک وسيله و يا اهرم و مديوم خاصِ سرگرمي در جوامع مختلف ميشود.
*بازيهاي رايانهاي، موبايلي و کنسولي، از چه طريق و يا بهتر بگوييم از طريق چه مکانيسمهايي بر رفتار افراد و به طور خاص کودکان اثرگذاري دارند و مثلاً موجب ايجاد برخي نابهنجاريهاي رفتاري در آنها ميشوند؟
درباره تأثير بازيهاي رايانهاي بر رفتار افراد، بايد چند مؤلفه را مد نظر داشته باشيم. اساساً بازيها به شکل اعتيادآوري طراحي ميشوند. اين بدان معناست که بازيهاي رايانهاي و يا بازيهايي که در گوشيهاي تلفن همراه قرار دارند به نحوي طراحي ميشوند که بتوانند براي کاربرانشان اعتيادآور باشند. اعتيادآور بودن به اين معناست که يک فرد مرتباً مايل باشد که برگردد و تجربه و لذت و هيجاني که از انجام دادن يک بازي ميبرد را مجدداً درک کرده و تجربه کند. از اين رو، ما با مؤلفهاي زمانبر رو به رو هستيم. از اين رو، همين زمانبر بودن بازيها به واسطه اعتيادي که براي کودکان و نوجوانان و جوانان ايجاد ميکنند، خود يکي از موضوعاتي است که در رابطه با تأثير بازيها بر رفتار انسانها ميتوان به آن اشاره کرد. بازيها به قدري ميتوانند براي افراد اعتيادآور باشند که آنها را از ديگر حيطهها و حوزههاي عادي زندگيشان دور کنند.
به بيان سادهتر، بخش سرگرمي زندگي افراد بيش از حد متورم ميشود و وارد ديگر بخشها نظير کار، درس، روابط اجتماعي و غيره يک انسان عادي ميشود و او را با اختلالات جدي مواجه ميسازد. پس اگر فردي در هر رده سني به يک بازي رايانهاي و يا بازي در فضاي گوشيهاي تلفن همراه وابسته و معتاد شود، اينکه کنترل زمان زندگي خود را به نحو مؤثري از دست ميدهد از جمله نخستين نشانههاي منفي است که اين قبيل بازيها ميتوانند در زندگي افراد از خود برجا بگذارند. در کنار اين موضوع در رابطه با تاثيرات بازيها بر رفتار و خلق و خوي انسانها توجه به چند عامل مهم است.
به عنوان مثال، زمان قابل توجهي که در نتيجه اعتياد افراد به بازيها تلف ميشود. نکته دوم، محتواي بازيها است. اگر بازي با محتواي خشن و يا جنسي و يا توأم با کلاهبرداري و خيانت باشد، اين مساله به صورت ضمني تأثيراتي را ميتواند بر شخصيت افراد داشته باشد که ميتوان از آنها به عنوان تأثيرات منفي ياد کرد. با اين حال، بعضي بازيها نيز لزوماً محتواي منفي ندارند و مثلاً از ماهيت آموزشي و کمک به تقويت تمرکز افراد برخوردارند. اين بازيها نه تنها ايرادي ندارند بلکه مفيد هم هستند.
«بچههاي ديجيتالي» اشاره به بچههايي دارد که والدين آنها از سنين بسيار کم مثلاً از شش ماهگي، دستِ آنها تبلت ميدهند يا آنها را جلوي تلويزيون ميگذارند و اين بچه به مدت طولاني کارتون ميبينند و يا با تبلت بازي ميکند
البته بايد عامل زمان را نيز در اين رابطه در نظر داشت. در حقيقت يک بازي نبايد در بُعد زمان اعتيادآور باشد. البته همانطور که پيشتر هم گفته شد محتواي آن نيز نبايد منفي باشد. در حقيقت مسائلي از اين دست هستند که تعيين کننده چهارچوبهاي اثرگذاري بازيها بر افراد هستند. سن فردي که اقدام به انجام بازيهاي رايانهاي و يا بازي با موبايل ميکند بسيار مهم است. ممکن است يک محتوا براي سني مفيد باشد و براي سني ديگر کاملاً مضر. اساساً به همين دليل است که در دنيا ما رده بندي سني بازيها را داريم. آنچه مهم است اين نکته است که بدانيم اين رده بندي ها فرماليته نيستند و از يک نظام خاص فکري و پژوهشي تبعيت ميکنند.
مدتي قبل نشريه گاردين در مقالهاي به اين مساله اشاره داشته که بازيهاي رايانهاي و موبايلي حتي از مواد مخدر هم براي کودکان اعتيادآورتر هستند و عمدتاً نيز بروندادِ رفتار پرخاشگرانه را براي آنها ايجاد ميکنند. ديدگاه شما در اين رابطه چيست؟
در رابطه با بچهها بايد بگويم که کاملاً ما با چالش اعتيادآوري شديد بازيهاي رايانهاي و موبايلي براي آنها رو به رو هستيم. فضاي بازيهاي از اين دست، رنگي و شاد است. جالب است که اين بازيها شبيه به مکانيسم مواد مخدر عمل ميکنند و خيلي زود يک حال خوش و البته کوتاه مدت را براي کودکان ايجاد ميکنند. مقايسه نشريه گاردين نيز بر همين عامل استوار است. با اين حال، نکته مهم و محوري اين است که بايد بدانيم در بلند مدت، اين بازيها حال بدتر و وحشتناکتري را ميدهند که براي سلامتي فرد در ابعاد مختلف آثار و تبعات بسيار بدي را به همراه دارد. بازيهاي رايانهاي و موبايلي همچون مواد مخدر سيستم اعتيادي مغز بچهها را تحريک ميکنند. يک نکته بسيار مهمي که مايلم در اين نقطه به آن اشاره کنم بحث «بچههاي ديجيتالي» است.
اين اصطلاح به تازگي در روانشناسي و روانپزشکي مطرح ميشود و اشاره به بچههايي دارد که والدين آنها از سنين بسيار کم مثلاً از شش ماهگي، دستِ آنها تبلت ميدهند يا آنها را جلوي تلويزيون ميگذارند و اين بچه به مدت طولاني کارتون ميبينند و يا با تبلت بازي ميکند و غيره. جايي که آسيب اين مساله بيشتر ميشود زماني است که اين بچهها به محتوايي غير از زبان مادري دسترسي دارند و در مجاورت آنها هستند. مثلاً والدين دستِ بچه 6 ماهه محتواي انگليسي ميدهند. اين بچهها پس از مدتي بر اساس تحقيقات مختلف بخشي از توانمنديهاي اجتماعي خودشان را از دست ميدهند. اين کودکان علائم شبهاوتيسمي از خود نشان ميدهند يعني ديگر تعامل چشمي نميگيرند و ارتباط خوب برقرار نميکنند و يا کلامشان به تأخير ميافتد و شروع به انجام برخي رفتارهاي کليشهاي و تکراري ميکنند که اينها در ميان مبتلايان به اوتيسم ديده ميشود و درمان آنها نيز به آساني صورت نميگيرد.
البته درمان امکان پذير است اما سخت است. از اين رو، توصيه ميشود که به بچههاي زير دو سال ابداً گوشي و تبلت داده نشود و مدت تماشاي کارتون براي آنها فوقالعاده محدود شود (يک تا يک ساعت و نيم در روز) و در عين حال محتوايي که به آنها ارائه ميشود نيز حتماً به زبان مادري باشد. الان خيلي مُد شده که مثلاً از بچگي براي کودک محتواي غير زبان مادري نظير زبان انگليسي ميگذارند و استدلال هم اين است که وي به زبان انگليسي مسلط شود. اين استدلال درست نيست و بر توانايي يادگيري زبان فارسي کودک و همچنين ديگر توانمنديهاي او آسيبهاي جدي وارد ميکند. در عين حال براي بچههاي زير 12 سال نيز والدين به هيچ عنوان نبايد گوشي شخصي بگيرند.
بر اساس تحقيقات هرچقدر بچهها ديرتر گوشي شخصي داشته باشند، به همان ميزان نيز سلامت رواني بيشتري دارند. در اين دوره کودک ميتواند از گوشي پدر يا مادر استفاده کند اما اينکه يک گوشي به صورت تمام وقت در اختيار خودش باشد درست نيست. بين 12 تا 18 سالگي نيز اگر يک فرد گوشي شخصي دارد رمز گوشي او نبايد دست خودش باشد و بايد والدين بر گوشي او مسلط باشند. در حقيقت، کودک نبايد حريم خصوصي و امن داشته باشد.
مايلم بار ديگر تاکيد کنم که سه عامل زمان، محتوا و سن، از جمله مولفههايي هستند که تعيين ميکنند آيا بازيهاي رايانهاي ميتوانند اثرگذاري منفي بر کودک داشته باشند يا خير. مسألهاي که به ويژه والدين بايد نسبت به آن آگاهي عميقي داشته باشند.
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.