اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

از هر 36 ازدواج يکي به طلاق ختم مي‌شود

در دنياي پرزرق و برق سلبريتي‌ها که شايد از بيرون شهرت، اعتبار، محبوبيت و ثروت‌شان براي مردم دلبري کند، برخي‌هاي‌شان غرق در دنياي کار شده و فرصت ازدواج نداشته‌اند.

از هر 36 ازدواج يکي به طلاق ختم مي‌شود

برخيهايشان تنها بودن را ترجيح دادهاند و شايد حتي ازدواج را مانع پيشرفت ميدانند؛ سلبريتيهايي که پشت دوربين، مثل همه ما انسانهاي معمولي، نيازهاي عاطفي دارند، اما برخي تجرد طولانيمدت را انتخاب کردهاند؛ انتخابي که البته ميتواند برآمده از تفکري خاص باشد.

به گزارش ايسنا،  موضوع ازدواج و عشق و عاشقي سلبريتيها ـ اعم از هنرمندان، ورزشکاران و حتي نخبگان علمي و چهرههاي شناخته شده ـ و حواشي آن، همواره يکي از جذابترين موضوعات پر بحث فضاي مجازي و مخاطبان آنهاست. اين موضوع حتي به عنوان يکي از مباحث برنامه دورهمي به عنوان يکي از مباحث پرچالش براي مهمانانش هم همراه است؛ اينکه «عاشق شدي؟».

پرسيدن اين سوال مجري برنامه دورهمي از مهمانانش، با جوابهايي همراه بوده است که برخيهايشان در مواجه با آن ناگزير وادار به بغض و خندهاي تلخ ميشوند و برخيهايشان هم از جواب دادن اين سوال سرباز ميزنند و عملا اين پرسش را بيجواب ميگذارند. سوال ديگر آقاي مجري اين است که «ازدواج کردي؟» پرسشي که هرکدام از مهمانان آن پاسخي براي علت ازدواج نکردنشان ميآورند.

يکي از مهمانان در پاسخ به اين سوال که چرا هنوز ازدواج نکردهاي ميگويد: «نميدونم، يه ذره احساس ميکنم مسئوليت زيادي داره و نميتونم به اين موضوع ساده نگاه کنم». مهمان ديگري، اما علت ازدواج نکردنش را «قسمت» ميداند و در عين حال ميگويد: «کار ما خيلي سخت و پر حاشيه است و انتخاب سخت ميشه، شايد هرکسي نتونه با شغل ما کنار بياد.»

سلبريتي ديگري، اما در پاسخ به اين سوال، ميگويد: «عشق برام پيش نيومده. ازدواج براي من يعني اينکه بتونم خودم و فرد مقابلم رو خوشبخت کنم.» و مهمان ديگري در پاسخ به اين پرسش از مديري ميپرسد: «شما در موقعيت من بوديد زن ميگرفتيد؟»

اخيرا، اما يکي از بازيگران با حضور در برنامهاي از دير شدن زمان ازدواج و تصميمگيرياش براي تشکيل خانواده صحبت ميکند و با تمام اين تفاسير پرسشي که مطرح ميشود اين است که چرا هنرمندان و ورزشکاران به دلايل مختلفي از ازدواج دوري ميکنند و برخيهايشان در نهايت در دهه 40 يا 50 زندگي تصميم به ازدواج ميگيرند؛ آيا اين موضوع برآمده از تفکري خاص است که زندگي افراد را تحت تاثير قرار ميدهد؟.

صالح قاسمي، جمعيتپژوه در گفتگو با ايسنا، در اين باره با بيان اينکه آمار ازدواج و طلاق يکي از موضوعات چالشي حوزه آمار و وقايع جمعيتشناسي است که حواشي درست و غلط زيادي دارد، اظهار کرد: نرخ ازدواج طي چهار دهه گذشته روند کاهشي داشته است. هرچند که در مقطعي نرخ آن ثابت مانده است.

وي تاکيد کرد:، اما بررسي ميزان ازدواج در دهه 70 و 80 نشان ميدهد که ازدواج طي اين سالها تحت تاثير برخي ديدگاهها قرار گرفته است. بهگونهاي که بعد از دفاع مقدس، با ورود گسترده تفکرات انسانسالاري و فردگرايي روبرو بودهايم. اين تفکر که اصالت را به خود فرد، آسايش فرد و محوريت فرد ميدهد، باعث شد «من»هايي محور همه تصميمگيريها شوند و با تشکيل خانواده در تعارض قرار گيرند.

 

«ازدواج» يا «تحصيل و کار»؛ دوگانهاي که از دهه 70 و 80 وارد فرهنگ شد

 

اين کارشناس تحولات جمعيت افزود: در همان زمان نيز فرهنگهايي شکل گرفت و مستقيما تقويت شد مبني بر اينکه رشد اجتماعي در تضاد با ازدواج است. به عبارتي دوگانهها و دو قطبيهايي مانند «ازدواج» يا «تحصيل»، «ازدواج» يا «فعاليت شغلي»، «ازدواج» و «کار حرفهاي»، «ازدواج» و «کار هنري» طراحي شد. در واقع اينطور وانمود شد که افراد بايد بين اين دو گزينه يک مورد را انتخاب کنند و هر دو را نميتوان با هم پيش برد. در ادامه اين ديدگاه نيز دوگانهاي ديگري مثل «اشتغال» يا «فرزندآوري» مطرح شد.

قاسمي تصريح کرد: با طراحي اين دوگانهها جامعه تصور کرد بايد بين اينها يک گزينه را انتخاب کند، در حاليکه بايد اين محورهاي زندگي را با هم پيش برد، چرا که نه تنها تضادي بين آنها وجود ندارد بلکه ميتوانند تکميلکننده و همافزا باشند. اما چنين فرهنگي در دهه 70 و 80 در ذهن شخصيتهاي مشهور کشور قرار گرفت و در عين حال نيز به فرهنگي عمومي تبديل شد. جالبتر اينکه امروز بخش قابل توجهي از اين سلبريتيها از ازدواج نکردن و نداشتن فرزند اظهار پشيماني و ندامت ميکنند و اين در حاليست که اين اظهار پيشماني نميتواند به همان اندازه در فرهنگ تجرد که تثبيت شده، اثرگذار باشد.

 

از هر 36 «ازدواج» يکي ختم به طلاق ميشود

 

وي افزود: از سوي ديگر تحليلهاي غلطي در خصوص ازدواج و طلاق که از سوي کارشناسان ارائه ميشود در ازدواج نکردن افراد اثرگذار است چراکه موجب ايجاد نگراني شده و تمايل به ازدواج را کم ميکند. به طور مثال آماري از سوي برخي مسئولان و کارشناسان داده شده است مبني بر اينکه از هر سه ازدواج يک ازدواج به طلاق ختم ميشود، اين در حاليست که اين آمار کاملاً غلط و نادرست است و نتيجه آن ايجاد فضايي بسيار سياه و ياسآلود بود و افراد را از ازدواج منصرف ميکند.

قاسمي يادآور شد: اخيرا درباره مقايسه آمار ازدواج و طلاقهاي ناظر به همين ازدواجها در بازه پنج ساله کار تحقيقي صورت گرفته است که نشان ميدهد از هر 36 ازدواج يک مورد از آنها به طلاق ختم ميشود.

 

ازدواج مانع پيشرفت است؟

 

ليلا عزيزي، روانشناس نيز ضمن بررسي ابعاد اين موضوع به ايسنا گفت: اين تصور وجود دارد که ازدواج مانع پيشرفت سلبريتيهاست و به همين دليل بسياري از اين افراد در سنين بالا ازدواج کردهاند اين درحاليست که از منظر روانشناسي و جامعهشناسي اين موضوع نيازمند بررسيهاي ميداني و انجام مصاحبههاي کمي و کيفي است، زيرا مشخص نيست دليل ازدواج نکردن بسياري از سلبريتيها اين بوده که ازدواج را مانع پيشرفت خود ميدانند يا اصلا ضرورت ازدواج را حس نکردهاند، چراکه چنين مسالهاي از فردي به فرد ديگر متفاوت است و تا پژوهش انجام ندهيم نميتوانيم نظر قاطع ارائه دهيم.

وي افزود: عدهاي از سلبريتيها هستند که در مصاحبههايشان هم بيان کردهاند که ازدواج را مانع پيشرفت نميدانند، بلکه به لحاظ دروني خود را آماده ازدواج ندانستهاند، عدهاي هم معتقدند بايد به نقطهاي از ثبات دروني و پذيرش دروني و مهارت بين فردي برسند و سپس ازدواج کنند.

اين روانشناس معتقد است که علت ازدواج نکردن سلبريتيها ميتواند دلايل مختلفي داشته باشد؛ عدهاي ممکن است ازدواج را مانع پيشرفت بدانند، عدهاي به دليل نوع کارشان، ديگران حاضر به ازدواج با آنها نباشند و عده ديگري ممکن است به دليل عدم نياز دروني و عدم آمادگي ازدواج نکنند.

عزيزي با بيان اينکه افراد ازدواج ميکنند، زيرا ازدواج در عين حال که يک مرحله تحولي است، قرار است فرد بتواند همچنان نيازهاي مختلفش اعم از نيازهاي عاطفي، جنسي، تفريحي، رشد و شکوفايي را هم همچنان دنبال کند.

وي گفت: در رابطه، فرد مقابلي وجود دارد که او نيز با نيازهاي خود وارد رابطه ميشود و زماني که قرار است تعهدي براي ازدواج داشته باشيم، يعني به اين قاعده قائل شديم که بخشي از آزاديهاي فرديمان را به نفع ساير نيازهامان محدود کنيم.

 

ازدواج «محدوديتهاي» طبيعي و درستي دارد

 

وي ادامه داد: در واقع ازدواج محدوديتهاي طبيعي و درستي دارد که ماهيت ازدواج محسوب ميشود و افرادي که ازدواج ميکنند حاضر شدهاند بخشي از نيازهاي خود را جهت رابطه دو نفره و زندگي خانوادگي محدودتر کنند و اين اتفاق ذات ازدواج است.

عزيزي تصريح کرد: با اين تعريف، بايد بررسي شود که فرد کدام نيازش را در اولويت قرار داده نيازهاي مربوط به رابطه يا نيازهاي رشد و شکوفايي؟؛ اگر فردي نياز به پيشرفت را در اولويت قرار داده و بخواهد در حوزه کسب و کار تمرکز زيادي بگذارد به طور طبيعي، بخش دوم زندگي وي (رابطه) محدودتر ميشود، پس براي عدهاي رشد و پيشرفت اهميت بيشتري دارد. اين دسته از افراد حاضرند آن را اولويت زندگيشان قرار دهند، اما عده ديگري بالعکس به داشتن رابطه اهميت بيشتري ميدهند بنابراين افرادي که تمرکز بيشتري بر روي کارشان دارند، طبيعي است که نگران باشند که زندگي خانوادگي روي پيشرفتشان اثرگذار باشد.

وي با اشاره به اينکه نيازهاي چندگانه انسان شامل پيوند و دلبستگي، رشد و پيشرفت، سلامت، تفريح، آزادي و... است، گفت: در مورد انسان موفق و متعادل دو نظر وجود دارد؛ عدهاي معتقدند انسان موفق انساني است که بتواند در بخشهاي مختلف زندگي خود تعادل ايجاد کند. وي معتقد است افرادي که براساس اين فرضيه گام بر نميدارند انسان موفقي محسوب نميشوند؛ اما ديدگاه ديگري هم وجود دارد مبني بر اينکه نميتوان يک نسخه واحد براي همه افراد پيچيد. ممکن براي يک فرد تعادل بين نيازهاي مختلف زندگياش باعث احساس خرسندي و شادماني باشد، اما براي فرد ديگري اينگونه نباشد. ممکن است براي فردي احساس نياز در يک بعد از زندگياش پررنگتر باشد و اين بعد از زندگياش را پررنگتر از بعدهاي ديگر ببيند؛ بنابراين نميتوان براي همه افراد نسخه واحدي پيچيد.

 

ازدواج اولويت چندم زندگي نيست؛ حواستان باشد در آينده پشيمان نشويد

 

اين روانشناس ادامه داد: نکته اصلي اينجاست که آيا فرد به اندازه کافي خودشناسي دارد و متناسب با نيازها و ويژگيهاي درون فردياش عمل ميکند يا خير؟ بر اين اساس اگر فردي احساس نياز جدي در برقراري رابطه عاطفي و تشکيل خانواده داشته باشد، اما نسبت به آن بيتفاوت باشد، مسلما در آينده دچار مشکل خواهد شد. اين يک رفتار بي توجهي به خود است. عدهاي هستند که احساس نياز تشکيل خانواده را در خود احساس ميکنند، اما کار را در اولويت قرار ميدهند و آنقدر به نياز خود بيتوجه هستند که اين موضوع پشيمانيهاي جبران ناپذيري را به همراه ميآورد.

 

علائم هشداردهنده ابتلا به زوال عقل

متخصصان ابزاري توليد کردهاند که با بررسي 11 عامل با دقت بالايي پيشبيني ميکند که آيا فرد در 14 سال آينده به اين بيماري مبتلا ميشود يا خير.

 عواملي از جمله سبک زندگي و ويژگيهاي شخصي در کنار سابقه بيماريها با دقت بالايي نشان ميدهد که آيا فرد در ميانسالي دچار زوال عقل ميشود يا خير.

اين متخصصان با هدايت دانشگاهيان دانشگاه «آکسفورد»، دادههاي افراد 50 تا 73 ساله را که در دو مطالعه بلندمدت انگليس شرکت کردند ـ مطالعه بانکزيستي انگليس (Biobank UK) و مطالعه وايتهال2 (Whitehall II) ـ بررسي کردند.

آنها فهرستي از 28 عامل شناختهشده مرتبط با خطر زوال عقل را تهيه کردند و سپس آن را به قويترين عوامل پيشبينيکننده تقليل دادند.

اين به فهرستي از 11 عامل پيشبينيکننده تبديل شد که از آن براي توسعه ابزار خطر ابتلا به زوال عقل (UKBDRS) در بانکزيستي انگليس استفاده شد.

11 عامل مذکور عبارت از سن، تحصيلات، سابقه ديابت، سابقه افسردگي، سابقه سکته مغزي، سابقه زوال عقل والدين، سطح محروميت، فشار خون بالا، کلسترول بالا، تنها زندگي کردن و جنسيت هستند.

آنها اين عوامل خطر را در کنار اينکه آيا فرد حامل ژن خاص- ژن APOE، عامل خطر شناختهشده براي زوال عقل - است يا خير را نيز بررسي کردند.

اين ابزار خطر، ابزار «يوکيبيديآراس-ايپياوئي» (UKBDRS-APOE) نام داشت.

در طول دوره مطالعه، دو درصد افرادي که در مطالعه بانکزيستي انگليس و سه درصد افرادي که در مطالعه وايتهال 2 شرکت داشتند، به زوال عقل مبتلا شدند.

بر اساس يافتههايي که در نشريه سلامت روان «بيامجي» منتشر شده است، آنان دريافتند يوکيبيديآراس-ايپياوئي بالاترين امتياز پيشبيني را ارائه ميکند و ابزار خطر يوکيبيديآراس بلافاصله بعد از آن قرار ميگيرد.

به پيشنهاد متخصصان، در آينده از اين ابزار جديد ميتوان بهمنزله يک ابزار غربالگري اوليه براي زوال عقل استفاده کرد و افراد را در «گروههاي خطر» قرار داد.

آنهايي را که احتمال بالايي در ابتلا به زوال عقل به دست ميآورند با توجه به امتياز خطر، ميتوان براي آزمايشهاي بيشتر از جمله ارزيابي شناختي، اسکن مغز و آزمايش خون در اولويت قرار داد.

دکتر «ريهان پيتل»، نويسنده اصلي اين مطالعه از دانشگاه آکسفورد، گفت: از يوکيبيديآراس ميتوان بهمثابه ابزار غربالگري اوليه براي طبقهبندي افراد در گروههاي خطر استفاده کرد و براي آنهايي که پرخطر شناسايي ميشوند از ارزيابيهاي تکميلي در زمان فشرده که در بالا توضيح داده شد براي توصيف دقيقتر بهره گرفت.

پيش از آنکه بتوانيم از اين امتياز خطر در تجربه باليني استفاده کنيم، بايد مراحل زيادي را طي کنيم.

وي افزود: پرواضح است که خطر، شروع و شيوع زوال عقل براساس نژاد، قوميت و وضعيت اجتماعي- اقتصادي متفاوت است. بنابراين، با اينکه کارکرد منسجم يوکيبيديآراس بين اين دو گروه مستقل، اعتماد ما را به کارکرد موفق آن در کار افزايش ميدهد، بايد آن را روي گروههاي متنوعتري از مردم در داخل و خارج انگليس امتحانکنيم.

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.