اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

اجير کردن آدمکش براي قتل پدر

2 برادر در دسيسه‌اي شوم آدمکش اجير کردند که پدرشان را به قتل برساند اما خونسردي عجيب آنها و مادرشان بعد از جنايت دستشان را رو کرد.

20:57
اجير کردن آدمکش براي قتل پدر

رسيدگي به اين پرونده از 26 مهرماه سال 1400 بهدنبال پيدا شدن جسد يک مرد ميانسال در راهپله آپارتمانش در شهرستان بهارستان آغاز شد. شواهد نشان ميداد اين مرد که اکبر نام دارد از سوي مردي ناشناس در راهپله مورد حمله قرار گرفته و با ضربههاي چاقو کشته شده است. جسد با دستور قضايي به پزشکي قانوني منتقل شد و مأموران به تحقيق از همسايهها پرداختند.

 

خونسردي عجيب اعضاي خانواده بعد از جنايت

يکي از همسايهها به مأموران گفت: تازه وارد ساختمان شده بودم که صداي داد و فرياد شنيدم. من بهسرعت به راهرو رفتم و اکبر را ديدم که خونين مقابل آسانسور افتاده بود. همسر و 2 پسر اکبر خونسرد بودند که تعجب برانگيز بود.

همسايه ديگر به مأموران گفت: چند دقيقه قبل از اين ماجرا از پنجره بيرون را نگاه ميکردم که مرد جواني را مقابل ساختمان ديدم که کلاه کاسکتي بر سر داشت. او وارد حياط شد و از داخل جورابش چاقو و دستکش درآورد. من که از رفتار او تعجب کرده بودم با گوشي موبايلم از او فيلم گرفتم.

در حالي که تحقيقات پليسي ادامه داشت، برادر قرباني به مأموران گفت: برادرم با همسر و 2 پسرش رابطه خوبي نداشت. من به آنها مشکوک هستم. مأموران به بررسي تماسهاي تلفني همسر و دو پسر قرباني پرداختند و دريافتند يکي از فرزندان مقتول به نام شهرام از چند روز قبل تا دقايقي بعد از جنايت با مردي به نام صمد بارها تماس تلفني داشته است.

به اين ترتيب شهرام تحت بازجويي قرار گرفت و اعتراف کرد با همدستي برادر و دوستش نقشه قتل پدرش را کشيده است.

 

اعتراف به قتل پدر

شهرام گفت: صمد که معتاد است از دوستان قديمي ما است اما پدرم دوست نداشت به خاطر اعتياد صمد با او در ارتباط باشيم. من و برادرم دل خوشي از پدرمان نداشتيم به همين خاطر تصميم گرفتيم با همدستي صمد پدرمان را از سر راه برداريم. من و برادرم چاقو خريديم و کليد خانه را به صمد داديم. طبق نقشه قرار شد وقتي پدرمان وارد ساختمان شد، صمد هم وارد خانه شود و کار را تمام کند.

در ادامه بازجوييها صمد شناسايي و بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد.

وي گفت: خانواده اکبر را از قبل ميشناختم. مدتي قبل همسر او به نام مريم با من تماس گرفت و گفت از بدخلقيهاي همسرش خسته شده است. او از من خواست تا همسرش را بکشم. من هم با همدستي دو پسر مقتول او را کشتم. قرار بود از فرزندان مقتول پول بگيرم تا مشکلات زندگيام حل شود.

وي در تشريح جزئيات قتل گفت: کليد خانه و چاقو را از شهرام گرفته بودم. طبق نقشه به حياط رفتم و پشت يک خودرو پنهان شدم تا اکبر وارد شود. او مقابل پلهها قصد داشت سوار آسانسور شود که به او حمله کردم و چند ضربه به کتف، قفسه سينه و دستش زدم. وقتي روي زمين افتاد ضربه آخر را هم به گردنش زدم و فرار کردم. چاقو را در رباط کريم به سطل زباله انداختم. به دنبال اظهارات اين مرد شهرام نيز بازداشت شد و اظهارات تکاندهندهاي را مطرح کرد.

وي گفت: ما 3 بار نقشه قتل پدرم را کشيديم اما موفق نشديم تا اينکه آخرين بار صمد کار را تمام کرد.

پسر ديگر قرباني به نام بهرام نيز گفت: من و برادرم با پدرمان رابطه خوبي نداشتيم و مدام با هم درگير بوديم. اما من از نقشه برادرم براي قتل اطلاعي نداشتم. با اعترافات متهمان و بازسازي صحنه جرم براي صمد به اتهام قتل و براي دو برادر به اتهام معاونت در جنايت کيفرخواست صادر شد و آنها در شعبه 13 دادگاه کيفري يک استان تهران از خود دفاع کردند.

 

در دادگاه چه گذشت؟

در ابتداي جلسه پدر و مادر مقتول درخواست قصاص را مطرح کردند.

سپس صمد به اتهام قتل عمد در جايگاه ويژه ايستاد و گفت: من طبق نقشه فرزندان قرباني، اکبر را کشتم. اکبر از من متنفر بود و دوست نداشت با فرزندانش در ارتباط باشم. به همين خاطر کينه او را به دل داشتم. اما حالا پشيمان هستم. من بعد از مرگ پدرم حال روحي خوبي نداشتم که دست به اين اشتباه زدم.

سپس شهرام به دفاع ايستاد و گفت: من معاونت در قتل پدرم را قبول ندارم. قبول دارم براي صمد چاقو خريدم و کليد خانه را در اختيارش قرار دادم اما قصدم کشتن پدرم نبود. من تحت تأثير مواد مخدري که صمد به من داده بود قرار گرفتم و حال عادي نداشتم.

بهرام نيز گفت: من معاونت در قتل را قبول ندارم. بعد از قتل متوجه شدم برادرم و دوستش اين نقشه را کشيده و آن را عملي کردهاند.

شهرام نيز اظهارات برادرش را تأييد کرد و گفت: برادرم در جريان قتل قرار نداشت.

در پايان جلسه قضات وارد شور شدند و صمد را به اتهام قتل به قصاص محکوم کردند. شهرام نيز به 10 سال زندان محکوم شد. قضات دادگاه بهرام را از دست داشتن در جنايت تبرئه کردند.

 

محاکمه دوباره

با اعتراض اولياي دم به حکم صادره پرونده در ديوان عالي کشور تحت رسيدگي موشکافانه قرار گرفت و قضات عاليرتبه حکم قصاص صمد و تبرئه بهرام را تأييد کردند، اما حکم 10سال زندان شهرام شکسته شد تا وي بار ديگر در شعبه همعرض از خود دفاع کند.

در دور جديد رسيدگي به اين پرونده که در شعبه دوم دادگاه کيفري يک استان تهران برگزار شد، بار ديگر اولياي دم درخواست اشد مجازات را مطرح کردند.

سپس شهرام روبه روي قضات ايستاد و گفت: من امروز پشيمانم و کاش وارد اين بازي خطرناک نميشدم. پدرم صمد را شناخته بود. به همين خاطر نميخواست دوستيام را با او ادامه دهم. پدرم سالها قبل معتاد بود و با پدر صمد مواد مخدر ميکشيد. تا اينکه پدرم مواد را کنار گذاشت و ارتباطش را با پدر صمد قطع کرد، اما چون صمد معتاد بود پدرم نميخواست ما هم به دام اعتياد بيفتيم.

وي در حالي که سرش را پايين انداخته بود، ادامه داد: من به خاطر دوستي با صمد معتاد شدم و تحت تأثير موادمخدر، با صمد تصميم گرفتم که پدرم را به قتل برسانم. من پشيمان هستم. حالا هم تقاضاي بخشش دارم و مي خواهم به پدربزرگم بگويم واقعاً قصد کشتن پدرم را نداشتم.

سپس وکيل وي به دفاع ايستاد و گفت: بررسي پرونده نشان ميدهد صمد از سالها قبل با قرباني اختلاف داشته و انگيزه کافي براي قتل داشته است.

در پايان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهاي موجود در پرونده اين بار نيز شهرام را به 10 سال زندان محکوم کردند

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.