هيات تحرير الشام با سقوط دولت سوريه بر پايتخت اين کشور حاکم شده و نام رهبر اين گروه «محمد جولاني» مطرح شده است.
جولاني بيشتر به خاطر نقش خود در رهبري گروههاي تندرو مرتبط با القاعده و سپس تأسيس و رهبري هيئة تحرير الشام (HTS) شناخته ميشود، که يکي از مهمترين گروههاي مسلح در جنگ داخلي سوريه بود.
به گزارش سرويس بين الملل تابناک، ابو محمد الجولاني، که نام واقعي او احمد حسين است، يک شخص مشهور و رهبر گروههاي مسلح در سوريه است. او اخيرا در گفتگو با شبکه پيبياس آمريکا گفته است که نام اصلياش احمد شرع است و اصالتاً سوري و از منطقه جولان است. به گفته جولاني او در رياض، پايتخت عربستان سعودي، و زماني که پدرش در آنجا کار ميکرده، به دنيا آمده و در دمشق بزرگ شده است.
او در رياض متولد شد، در حالي که پدرش از پيشينهاي روستايي برخاسته بود، خود در خانوادهاي شهري و طبقه متوسط به دنيا آمد.
جولاني بيشتر به خاطر نقش خود در رهبري گروههاي تندرو مرتبط با القاعده و سپس تأسيس و رهبري هيئة تحرير الشام (HTS) شناخته ميشود، که يکي از مهمترين گروههاي مسلح در جنگ داخلي سوريه است.
جولاني در اوايل 2000 به القاعده پيوست و مدتي در عراق فعاليت کرد. گفته ميشود که او در زمان حضور خود در عراق با ابو مصعب الزرقاوي، رهبر القاعده در عراق، همکاري داشته است.
در سال 2003، با حمايت شبکههاي لجستيکي جهادي در سوريه، الجولاني به عراق رفت و به گروه تروريستي کوچک «سريه المجاهدين» پيوست که در شهر بزرگ موصل فعال بود.
در آن زمان او لباس نظامي ميپوشيد و چهره خود را مخفي ميکرد، اما امروزه او کتوشلوار غربي ميپوشد و در کنفرانسهاي مطبوعاتي سخنراني ميکند.
جولاني در عراق توسط نيروهاي آمريکايي دستگير و در سال 2006 به اردوگاه مخوف «بوکا» منتقل شد.
او دو سال را در آنجا گذراند و از اين زمان براي شبکهسازي با ديگر سلفيها استفاده کرد. او ادعا ميکند که در آنجا يک طرح 40 صفحهاي براي تصرف سوريه نوشته است.
پس از آزادي از کمپ بوکا در عراق، او بهعنوان يک فرمانده داعش در نزديکي موصل فعاليت کرد و در سال 2011 توسط رهبر وقت داعش، ابوبکر البغدادي، به سوريه فرستاده شد.
هدف از اين انتصاب، ايجاد يک شاخه داعش در سوريه و بهرهبرداري از هرجومرج جنگ داخلي سوريه بود.
با اين حال، جولاني در آوريل 2013 پس از تلاش داعش براي ادغام شاخه سوري خود (جبهه النصره) و اختلاف بر سر بهترين روشها، از داعش جدا شد. او طي بيانيهاي جدايي از داعش و الحاق به ايمن الظواهري را اعلام کرد.
نقطه افتراق ظواهري و ابومصعب زرقاوي در تشکيل دولت با قلمرو جغرافيايي مشخص بود و اين بيانيه جولاني نوعي رجعت به آبشخور اصلي تروريسم تکفيري محسوب ميشد به همين دليل ايمن الظواهري در ژوئن 2013 طي بيانيهاي ضمن رد بيانيه تشکيل دولت اسلامي عراق و شام، اعلام کرد که جبهه النصره شاخهاي از القاعده است و هيچ ربطي به تشکيلات زير نظر بغدادي ندارد، اما در عين حال از بغدادي خواست که تفکيک قلمرو عملياتي عراق و سوريه را به رسميت بشناسد و حتا يک ميانجي براي رفع اختلافات اعزام کرد. ابوبکر بغدادي اين پيام ظواهري را به هيچ گرفت، زيرا از نظر او اين تقيد به مرزهاي بينلمللي در سرزمين اسلامي در تعارض با مفهوم امت اسلامي بود.
دابق نشريه داعش در شماره دوم خود، ريشه اين جدايي را به استناد عالم مورد وثوق خود يعني «ابن القيم» ناشي از حسادت الجولاني دانست و حکم ارتداد او و ابوماريه مفتي جبهه النصره را نيز صادر کرد. جبهه النصره با ترکيه و گروههاي مورد حمايت ترکيه همچون احرار الشام رابطه نزديکي دارد، منابع تاييد نشدهاي از رابطه نزديک آن با سرويسهاي اطلاعاتي اسراييل سخن گفتهاند، اما رابطه آن با برخي گروههاي سکولار معارض سوري همچون جبهه ملي و ارتش آزاد سوريه مسلم
است.
القاعده اين جدايي را نتيجه منطقي تقويت نيروهاي جهادي در سوريه ميدانست و با آن مشکلي نداشت. آمريکا هم همانزمان کرد که تغيير نام اين گروه تروريستي چيزي را تغيير نميدهد، در آن زمان انتخاب مخفف «جفش» (جبهه فتح شام) از سوي شبکه العربيه کاربران هوادار جبهه فتح الشام را به شدت برانگيخت و العربيه را آلت دست شيعيان دانست. با اين همه، اما قدرت گرفتن جفش و ائتلاف آن با ديگر گروههاي معارض سوريه که آمريکا آنها را معتدل ميدانست، چالش ميان روسيه و اين کشور را بر سر ناهمگوني تفکيک ميان تروريستها و معارضين عميقتر
کرد.
پس از جدايي از داعش، او به القاعده پيوست و با ايمن الظواهري، رهبر القاعده، بيعت کرد؛ با اين حال، اين اقدام بيشتر براي حفظ وفاداري عناصر گروه در النصره بود که مدت زيادي دوام نياورد.
جولاني با تغيير گروه خود از جبهه النصره که در ليست تروريستي سازمان ملل قرار داشت سعي در مبرا کردن خود از گروه القاعده داشت.
در سال 2016، جولاني اعلام کرد که جبهه النصره ارتباط خود را با القاعده قطع کرده و نام خود را به جبهه فتح الشام تغيير داده است. اين اقدام بهمنظور کاهش فشار بينالمللي و جلب حمايت محلي انجام شد.
در سال 2017، جبهه فتح الشام با چند گروه تندرو ديگر ادغام شد و هيئة تحرير الشام (HTS) را تشکيل داد. اين گروه اکنون بر بخشهايي از سوريه کنترل دارد.
با اين وجود هيئت تحرير شام از سوي چندين کشور غربي و همچنين شوراي امنيت سازمان ملل متحد به عنوان يک سازمان تروريستي شناخته شده است.
آمريکا از 11 مارس 2017 اين گروه را در ليست تروريستي قرار داد. نکته جالب آن است که ترکيه در سال 1397 اين گروه را در ليست تروريستي قرار داد!
همچنين کميته تحريمهاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد، الجولاني را در فهرست «تروريستهاي ممنوعه» قرار داده است. آمريکا اين سازمان را مسئول قتل عام 20 سوري در روستاي دروزي قلب لوزا در شمال کشور در ژوئن 2015 دانسته است. حتي آمريکا در سال 2017 بر سر يافتن مرده يا زنده جولاني 10 ميليون دلار جايزه تعيين کرده بود.
جولاني و تحرير الشام با وجود ادعاي جدايي از القاعده، همچنان به عنوان يک گروه جهادي با ايدئولوژي راديکال شناخته ميشوند. او تلاش کرده است تصوير گروه خود را معتدلتر نشان دهد و حمايت مردمي را در مناطق تحت کنترل به دست آورد.
اين تصوير سازي اخيرا و بعد از پيشروي اين گروه در سوريه در مصاحبه با شبکه پيبياس آمريکا مشهود بود. او در اين گفتگو شمايل متفاوتي از خود ارائه کرده که صحبت از اسلام نيست، بلکه صحبت از آزاد کشور سوريه است!
او در بخشهايي از اين مصاحبه گفت: «هدف انقلاب سرنگوني اسد است. ايرانيها و روسها سعي کردند آن را احيا کنند تا زمان بخرند، اما حقيقت اين است که حکومت اسد مرده است. ما دولتي بر اساس شوراي مردمي ايجاد خواهيم کرد که نهادي باشد و مبتني بر تصميمات خودسرانه يک حاکم نباشد.
هيات تحرير الشام ممکن است در هر زماني پس از دستيابي به اهداف خود منحل شود. پس از رسيدن به اهداف خود نيازي به ماندن نيروهاي خارجي در سوريه نيست.»
افزايش بيکاري جوانان تحصيلکرده در ايران
مسائل و مشخصههاي جمعيت و نيروي کار در ايران حکايت از جوان بودن جمعيت، باز بودن پنجره جمعيتي، نرخ بالاي رشد جمعيت فعال، کمکاري و بيکاري پنهان و ضعف سيستم آموزشي در مهارتآموزي نيروي کار دارد. در اين ميان، عدم تطابق دستمزدها با هزينههاي سرسامآور زندگي نيز ازجمله موضوعات ديگري است که بر فرايند اشتغال افراد مؤثر است.
بررسيها نشان ميدهد بين سالهاي 1384 تا تابستان 1403 نرخ بيکاري و تعداد جوانان بيکار کشور به طور قابل توجهي کاهش يافته است. اين موضوع در ظاهر اتفاق مثبتي است اما آمارها نشان ميدهد اين روند درحالي رخ داده که طول دوره تحصيلات عالي در کشور به طور قابل توجهي افزايش يافته، حدود 3 ميليون نفر از جوانان در سن 15 تا 24 سال جزء جمعيت NEETها قرار دارند (جواناني که نه کار ميکنند، نه دنبال مهارتآموزي بوده و نه در حال تحصيلند). درخصوص کاهش تعداد بيکاران جوان يک نکته ديگري نيز وجود دارد و آن، تحولات جمعيتي کشور است. دادههاي مرکز آمار ايران نشان ميدهد از سال 1384 تا 1402 تعداد جوانان در سن 15 تا 24 سال کشور از 17.7 ميليون نفر به 11 ميليون نفر کاهش يافته است.
کاهش نرخ بيکاري جوانان از 29 به 19 درصد
وجود بيکاري گسترده و تجربه نرخهاي بالاي بيکاري بهويژه در بين جوانان ازجمله معضلات موجود در کشورهاي در حال توسعه است، بهطوري که سياستگذاران اقتصادي در کشورهاي در حال توسعه همواره در تلاش بودهاند تا با تدوين و اجراي برنامههاي ويژه براي جويندگان شغل از شدت مشکلات کاسته و امکان دستيابي به نرخهاي بيکاري تکرقمي را فراهم کنند.
راهبردهاي پيشنهادي سازمانهاي بينالمللي ازجمله سازمان بينالمللي کار و سياستهاي اعمالشده در کشورهاي مختلف در زمينه کاهش نرخ بيکاري، بر اهميت تدوين و اجراي برنامههاي آموزشي براي گروههاي مختلف سني دلالت دارد.
در ايران اقدامات بسياري براي ريشهکن کردن بيسوادي صورت داده است که در افزايش نرخ باسوادي جمعيت کشور انعکاس يافته. عليرغم صرف هزينههاي آشکار و پنهان (صرف زمان و دوره جواني فرد) فراوان، معضل بيکاري در اقتصاد ايران بهخصوص براي جوانان همواره وجود داشته، بهطوري که باعث گسترش مهاجرت و رشد مشاغل غيررسمي و غيرمرتبط با تحصيلات اين گروه در جامعه شده است.
عوامل بسياري بر بيکاري تازهواردان به بازار کار تأثيرگذار است که از آن جمله ميتوان به سطح تحصيلات و نوع آموزش افراد در بدو ورود به بازار کار اشاره کرد. علاوهبر آنعدم وجود فرصتهاي شغلي متناسب با رشد جمعيت، مشکلات موجود در بخش توليد و نيز ضعف در نظام آموزش و مهارتآموزي نيز از جمله ساير عوامل مؤثر بر وضعيت تازهواردان به بازار کار محسوب ميشود.
تصميمات افراد قبل از ورود به بازار کار و فرايند جستوجو و تطبيق منجر به کيفيت و نتايج گوناگون بازار کار شده و نقشي تعيينکننده در آينده شغلي افراد دارد. جاي ترديد نيست که مقبوليت رشتههاي تحصيلي در بين افکار عمومي در ادوار مختلف متفاوت بوده بهطوريکه دورنماي شغلي گروههاي عمده تحصيلي در تصميمگيري افراد نسبت به تحصيل در يک گروه تحصيلي خاص نقشي حياتي دارد.
بررسي وضعيت ايران در شاخص بيکاري جوانان نکات قابل تأملي دارد. بدين صورت که برخلاف تصورها که در سطح افکار عمومي گفته ميشود نرخ بيکاري و تعداد جوانان بيکار در کشور افزايش يافته، اما آمارها چيز ديگري را حکايت ميکند، به طوريکه نگاهي به دادههاي مرکز آمار ايران و وزارت کار نشان ميدهد نرخ بيکاران جوان (افراد در سن 15 تا 24سال) در ايران از 23 درصد در سال 1384 به 28 تا 29 درصد بين سالهاي 1389 تا 1397 رسيده و اين ميزان در سال 1402 به 21.2 درصد و در تابستان امسال به 19.4 درصد رسيده است.
به عبارتي، نرخ بيکاري جوانان کشور طي چند سال اخير کاهش 10 واحدي درصدي (از 29 به 19 درصد) داشته است. همچنين تعداد بيکاران جوان از يک ميليون و 363 هزار نفر در سال 1384 به حدود 1 ميليون و 72 هزار نفر در سال 1390 رسيده بود که اين تعداد به 529 هزار نفر در تابستان امسال رسيده که حکايت از کاهش 61 درصدي تعداد جوانان بيکار طي سالهاي 1384 تا 1403 دارد.
اين کاهش نرخ در ظاهر امر مثبتي است. البته نبايد نگاه منفي داشت و توجه داشته باشيم در دورهاي که نرخ بيکاري جوانان کاهش يافته، اين کاهش نرخ يک همزماني و همروندي با نرخ بيکاري کل کشور نيز داشته است، به طوريکه در همين مدت، نرخ بيکاري کل کشور نيز از سال 1384 تا 1402 از 11.5 درصد در سال 1384 و 12 درصد در سالهاي 1388 تا 1397 به 7.5 درصد در تابستان سال 1403 رسيده است.
يکي ديگر از دلايل پايين بودن نرخ بيکاري جوانان کشور به ويژه در 10 سال اخير، سهم قابل توجه جواناني است که نه درحال تحصيلند، نه مشغول مهارتآموزي و نه شاغلند. طبق تعاريف مرکز آمار ايران (و البته تعاريف نهادهاي بينالمللي) اين گروه از آنجايي دنبال کار نبوده، در گروه جمعيت فعال و طبعا جمعيت بيکار کشور قرار نميگيرند. در زبان انگليسي از اين گروه با عنوان جمعيت NEET نام برده ميشود. NEETها که به جوانان در سن 15 تا 24 سال بدون شغل، خارج از مدرسه و دانشگاه و خارج از مهارتآموزي گفته ميشود، بهعنوان مانعي براي دستيابي به اهداف اشتغال کامل در نظر گرفته ميشوند.
اصطلاح NEET براي اولينبار در انگلستان شکل گرفت و بعد از آن سازمان جهاني کار نيز به اين گروه اشاره کرد. اين گروه عموماً شامل جواناني ميشود که زودتر مدرسه را ترک ميکنند، بيکارند، دلسرد ميشوند و داراي اعتماد به نفس پايينند. همچنين شامل کساني ميشود که به دليل تعهد به مراقبت از اعضاي خانواده بيمار يا ناتوان بودن نيروي کار خارج از کارند و درواقع سهم بالايي از بيکاران را به خود تخصيص ميدهند.
جمعيت NEETها اين واقعيت را نشان ميدهد جواناني که شاغل و در حال تحصيل و آموزش نيستند از ساختاري ناهمگون تشکيل شدهاند. به عبارت ديگر اين افراد از اقشار مختلف اجتماعياند و به دلايل مختلف در اين گروه قرار دارند. در حال حاضر بازار کار در اقتصاد ايران نيز با اين واقعيت روبهرو است و با توجه به اذعان آثار و تبعات آن بر ساختارهاي اقتصادي و اجتماعي جامعه، انجام اقدامات مؤثر و اعمال سياستهاي لازم همواره مورد تأکيد سياستگذاران بوده است تاعدم تعادلهاي موجود بازار کار به کمترين حد خود کاهش يابد.
براساس دادههاي مرکز آمار ايران، تعداد جمعيت NEETهاي ايران از 3.9 ميليون نفر در سال 1393 به 2.8 ميليون نفر در سال 1402 رسيده است. همچنين نرخ NEETها در کشور از 31.6 درصد در سال 1393 به 25.6 درصد در سال 1402 رسيده است. اين آمار نشان ميدهد طي سال 1393 تا 1402 تعداد جمعيت NEETهاي کشور حدود 27 درصد يا معادل 1 ميليون نفر کاهش يافته است. در ظاهر اتفاق مثبتي درخصوص جمعيت NEETها رخ داده اما بررسي تعداد جوانان در سن 15 تا 24 سال کشور نشان ميدهد طي سالهاي 1393 تا 1402 جمعيت اين گروه سني در ايران کاهش 10 درصدي (1.3 ميليون نفر) داشته است.
موضوع NEETها از اين منظر براي کشورها مهم بوده که اين گروه که در سن کار قرار داشته و ميتواند با خلاقيت، توانمندي و جواني خود در فرايند توليد قرار بگيرند، حالا خود به معضلي براي جامعه و مهمتر از آن، براي خانواده تبديل شدهاند. توجه داشته باشيم بالا بودن نرخ مذکور در کشور نشانگرعدم استفاده از حجم قابل توجهي از نيروي کار بالقوه کشور بوده و همچنين اين گروه موجب افزايش نرخ سربار و بار تکفل در خانواده شده و تأمين معيشت را براي سرپرست خانوار دشوار ميکنند. فارغ از آن، بُعد خطرناک نرخ بالاي NEETها در کشورها معمولاً با نرخ بالايي از ارتکاب جرايم، وقوع خشونت، ونداليسم شهري و حتي بعضاً اعتراضات کور همراه است.
منبع: فرهيختگان
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.