شعر از احمد رفيعي وردنجاني
گفته در آيات قرآن حق،مکرر ياعلي(ع)
گفته در انسان و نور و قدر و کوثر: ياعلي(ع)
هر که مي جويد خدا را با علي پيدا کند
مي کُند جان را به نور حق منور:ياعلي(ع)
در دل سيلاب و طوفان خاطرش آرام بود
نوح چون مي گفت هرجا بود مضطر:ياعلي(ع)
قلبِ ابراهيم در آتش پر از اُمّيد بود
در ميان شعله ها مي گفت يکسر: ياعلي(ع)
در خروش نيل موسي را چه غم بود از هلاک
چون توسل داشت در آن لحظه ها بر ياعلي(ع)
هر کجا بر مردهاي، جان داد عيسايِ مسيح
دم به دم ميگفت از اعماقِ باور: ياعلي(ع)
در دل غار حرا وقتي که او بود و خدا
هر نفس ميگفت از جانش پيمبر: ياعلي(ع)
ذکر تسبيحات زهرا داد آرامش به او
گفت با هر واژهاش زهراي اطهر: ياعلي(ع)
نبض قلب پاکِ فرزندان زهرا در جهان
بوده در راه هُدي هر دم ،مکرر ياعلي(ع)
اشهد ان علي کي از اذان ما جداست؟
ما که ميگوييم با الله اکبر ياعلي(ع)
کي درِ خيبر ز جا ميشد جدا با زور دست؟
گفت حيدر در زمان فتح خيبر: ياعلي(ع)
در زمان جنگ تحميلي نوايِ ما همه
بود در پيکار با هفتاد کشور : ياعلي(ع)
بچه بودم خواستم برخيزم از جايم، نشد
رويِ پا برخاستم تا گفت مادر: ياعلي(ع)
هر کجا افتادم از پا، دست من را او گرفت
بوده با من هر نفس همراه و ياور ياعلي(ع)
خواب ايوان نجف شيرينترين خواب من است
تا اذان صبح يکسر ميدهم سر ياعلي(ع)
ميشود خوشبو اگر عطر حرم از عطر نيست
عطرها را ميکُند اينسان معطر ياعلي(ع)
موسم عيد غدير و گاه وعدالصادق است
ميزند موشک به جانِ هر ستمگر ياعلي(ع)
ياعلي(ع) هم قدرت و غيرت و هم عزت است
لرزه مياُفتد به جان خصم با هر: ياعلي(ع)
جاي حاجيزاده جاي حاجقاسم خالي است
جاي آن ياران بگو با ديدهي تر ياعلي(ع)
از رشيد و باقريها و سلامي ياد کن
ياد کن از يکيک گلهاي پرپر ،ياعلي(ع)
ياد طهرانچي و عباسي و رباني به خير
يادشان کن وقت عيدالله اکبر ،ياعلي(ع)
يک قدم ماندهاست تا نابودي دنيايِ ظلم
اي مسلمان همتي خواهر برادر ياعلي(ع)
قطرهاي از سِرِ دريا را به لب آوردهايم
هست پنهان بينهايت رازها در: ياعلي(ع)
بوده از صبح ازل عشق علي در جان ما
مينويسم تا ابد دفتر به دفتر ياعلي(ع)
بيمي از غوغاي محشر نيست در جانهاي ما
ذکر ما اين است در صحراي محشر: ياعلي(ع)
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.