گفتگو و تنظيم: ابوالفضل محمّدي
پرسش:
10- نگاه بهائيت به مسلمانها اعم از شيعه و سني چگونه است؟
پاسخ:
بهائيت ادعا ميکند تا 1260 هجري قمري، اسلام به عنوان يک دين کامل و باور ديني آمده از جانب پروردگار، مورد قبول بوده است ولي بعد از آن، يعني در دورة ناصرالدين شاه قاجار، يک پيغمبر تازه و دين جديدي آمده و دين اسلام و قرآن کريم را نسخ کرده است!!
اين ادعا در درون خود متناقض است! چطور؟ اگر بهائيت ميگويد که اسلام ين يک دين کامل و الهي است، با وصف کامل بودن آن، بديهي است که نياز به دين جديدي نيست و از اينجا معلوم ميشود که بهائيت دين نيست. زيرا بعد از دين کامل، آمدن دين جديد معني ندارد.
حرف ديگر اينکه؛ پيامبر اسلام و ائمه اطهار ع خبر دادهاند که پيامبر اسلام آخرين پيامبر و دين اسلام آخرين دين است، اگر بنيانگذاران بهائيت واقعا به پيامبر و اسلام ايمان داشتند، براي خود پيامبر و دين تازهاي نميتراشيدند.
بهائيت، آيات قرآن را هم در راستاي ترويج باورهاي خود، تفسير به راي ميکند. ميدانيد که آيات قرآن دو نوع است؛ محکم و متشابه. آنها آيات متشابه را به نفع باورها و تشکيلات بهايي تفسير ميکنند. چطور؟ مثلا ميگويند منظور از ساعت و قيامت که در قرآن آمده، عبارت است از انقضا دوران شريعت قبلي و شروع دوره شريعت جديد، اين را ميگويند قيامت!
ميبينيد! حتي آية مربوط به روز قيامت را به نفع تشکيلات بهايي تفسير ميکنند! ميگويند، روز قيامت، در واقع وقت اتمام دورة شريعت اسلام و آغاز دورة شريعت عليمحمدباب شيرازي و حسينعليخان نوري مازندراني است!!
متاسفانه، وقتي عقل انسان تعطيل شود، اين حرفها را که بيشتر به حرفهاي فکاهي شبيه است، باور ميکند!؟
چون از تاريخ 1260 به بعد سيدعليمحمد باب و حسينعلي نوري که لقب خود را بهاءالله قرار داده، ادعا ميکنند که از همان تاريخ شريعت جديد آمده و شريعت قبلي و قرآن نسخ شده است! ميگويند پيغمبر فرموده، بهترين امت من يک روز عمر ميکند از آن روزهايي که نزد شما 1000 سال است و هر ديانتي که از بالا به پايين ارجاع داده مي شود داراي دو دوره متمايز دارد، يک دوره تدبير و استقرار و يک دوره عروج و بازگشت. در قرآن آيه داريم که هر امري از بالا به سوي زمين فرستاده ميشود و وقتي اجل معينش برسد بدون ساعتي تقدم و تأخر ما آن را به سمت جانب خودمان بر ميگردانيم. بهائيت ادعا ميکند که تا زمان 1260، 260 سال دوره استقرار ديانت مقدسه اسلام بوده از بدو بعثت الي شهادت امام حسن عسکري (ع) و 1000 سال هم دوره زندگي اسلام طبق فرموده حضرت پيامبر (ص) ميشود 1260 سال دقيقا همان سالي است که ادعا بابيت و بهائيت به وقوع پيوسته است.
در واقع چيزهايي را با هم مخلوط ميکنند و براي اينها، مطابق آموزههاي خود معاني جعلي وضع ميکنند و نتيجه ميگيرند که دورة دين اسلام تمام شده است! در واقع کفر و باطل را در قالب آموزههاي جديد تئوريزه ميکنند و اين براي هر انسان صاحب عقل و علم آشکار است.
نظر بهائيت نسبت به دين مبين اسلام، اين است. يعني در يک کلمه، دين اسلام را قبول ندارد، و نه تنها قبول ندارد، بلکه آن را نسخ شده تلقي ميکند و اين چيزي جز کفر نيست.
پرسش؛
11- به نظر ميرسد، تبليغات براي جذب مسلمانها به ويژه در ايران و جاهاي ديگر، از عناصر مهم تشکيلات بهايي است، علت اين کار چيست؟
پاسخ:
بله کاملا درست است. اما تبليغات بهائيت به طور کامل سازمان يافته و داراي مراتب و اضلاع گوناگون است. اولاً اعضاي بهائيت از بدو نوجواني فراگيري موضوعات تبليغي را آغاز ميکنند. چگونه؟ مثلاً به آنها آموزش داده ميشود که شيوه و روش برخورد با مسلمان متدين، خدا ترس، عامل به احکام و مسلماناني که تاحدودي اين موضوعات برايشان مهم است و بعضي از مسلمانان غيرعامل به احکام چگونه بايد باشد. نحوهي برخورد با اين 3 قشر از دنياي اسلام متفاوت است و براي هر کدام شيوههاي خاص تبليغي يا دامهاي عنکبوت آساي خاصي را ميچينند تا آنها را به دام بياندازند. بندهي حقير در زمان طاغوت، آن موقع که بهائي بودم به حسينيهي ارشاد ميرفتم. با آقاي دکتر شريعتي و شهيد مطهري عکس هم دارم. ميرفتم به حسينيه ارشاد براي آنکه موضوعاتي که مسلمانها با آنها روبروي هستند، ياد بگيرم تا بدانم چگونه ميتوانم اينها را به بهائيت داخل کنم، يا در خمين و اليگودرز و لرستان که بودم، يکي از دبيران ادبيات ما کلاسهاي خاصي را تشکيل داده بود. آن موقع بهائي بودم ولي به صورت غير محسوس به اين کلاسها که براي تدريس کتابهاي مبناي ولايت فقيه و کشفالآثار که حضرت امام خميني ره در ردّ کتاب حکمي زاده نوشته بود، به عنوان روشنفکر شرکت ميکردم. من به اين کلاسها ميرفتم نه براي اينکه اعتقادم به اسلام زياد بشود، بلکه مبلغين بهائي وظيفه داشتند براي مبارزه با اسلام، موضوعات آنها را ياد بگيرند!
مصاحبهگر:
کتاب کشف اسرار امامخميني «اعليالله مقامه الشريف» کتابي است که آن رهبر و فقيه عظيمالشان در پاسخ به شبهات اعتقادي، فقهي و سياسي مطرح شده در کتاب فردي به نام حکميزاده نوشتهاند. اينکتاب امامخميني، نخستين بار در سال 1323 شمسي منتشر شد.
کتاب کشف اسرار داراي شش گفتار در قالب سيزده پرسش است. گفتار اول: توحيد، گفتار دوم: امامت، گفتار سوم: «روحاني و وظايف او»، گفتار چهارم: «حکومت»، گفتار پنجم: قانون و گفتار ششم: حديث.
امامخميني پيش از آغاز بحث اصلي، نخست به ريشههاي اين شبهات ميپردازد و معتقد است اين شبهات از محمدبنعبدالوهاب بنيانگذار فرقه وهابيت و مقتداي فکري او ابنتيميه سرچشمه گرفته و در اثر جهل و بيخبري مردم گسترش يافته است. ايشان علت حمله به علما و سبب دشمني رضاخان پهلوي با آنان را توضيح ميدهد و خوانندگان را به داوري درباره شبهات و پاسخهاي دادهشده، فرا ميخواند.
پرسش:
12- روشن ميشود که در تشکيلات بهائيت، تبليغات جايگاه و اهميت خيلي مهمي دارد که از روشهاي ويژهاي در اينکار استفاده ميکنند، لطفا در اين باره بيشتر توضيح بدهيد.
پاسخ:
طبعاً باني بهائيت و پسرش و ساير افراد دخيل در تشکيلات بهائيت همه تاکيد ميکنند که تبليغ جزء لاينفک اين تشکيلات است. مبلغين بهائي از روش «تظاهر به محبت» خيلي استفاده ميکنند.مثلاً اگر يک بهائي همسايهي مسلماني داشته باشد، با کارهايي مانند تقدم در سلام، عيادت از او در موقع بيماري، احوال پرسي گرم و...براي زمينهچيني تبليغ استفاده ميکند. معمولاً با نفوذ در خانمهاي خانه دار، نفوذ در بخش هاي کوچک مثلا کودکستان ها (بعضي از مربيهاي کودک بهائي هستند اما ابراز نميکنند)، باورهاي غلط خودشان را به صورت آرام و تدريجي القا ميکنند.
متاسفانه گاهي وقتها ما آن رفتاري را که لازمهي سيراب شدن بچههايمان از محبت پدر و مادر است، نداريم يا آن را جدي نميگيريم و براي اينکار وقت نميگذاريم. بهائيت از اين خلأ در دبستان و کودکستان ها به نحو احسن سوءاستفاده ميکند و بچهها تحت تعليمات و تبليغات ويژهي آن ها قرار ميگيرند. يعني اينها آموزههاي غلط را از همان چند سالگي در قالب اشعار ساده و روان به کودکان آموزش ميدهند و اين اشعار در ذهن کودک جاي ميگيرد. اميرالمؤمنين عليهالسلام فرموده است:
اَلْعِلْمُ فِي اَلصِّغَرِ كَالنَّقْشِ فِي اَلْحَجَرِ.
يعني آن چيزي که انسان در کودکي ياد ميگيرد، مانند نقشي بر روي سنگ است، يعني ماندگار است. متاسفانه خيلي از مسلمانها امروز اين موضوع بسيار مهم را فراموش کردهاند و آموزههاي الهي و حقايق جاودانه را در قالب اشعار ساده به کودکان ياد نميدهند و به جاي اينها اشعار مربوط به حيوانات و... ياد ميدهند.
يکي از شگردهاي بهائيت اين است که آموزههاي غلط خود را در قالب اشعار بسيار ساده به کودکان مسلمان در کودکستانها و دبستانها آموزش ميدهند.
يکي از خانمهاي معلم ميگفت که من روز اول رفتم به مدرسه و گفتم؛ بچهها، کي شعر بلده؟ يکي از بچهها دست بلند کرد و گفت؛ من؛ گفتم؛ بيا بخوان؛ گفت: من کودک بهائيام،به راه حق فدائيم...
براي اينکه جوّ کلاس را عوض کرده باشم دوباره پرسيدم؛ کي بلده شعر بخونه؟ يکي ديگر از بچهها بلند شد و شعري شبيه همان شعر خواند!
منظورم اين است که از بدو طفوليت موضوعات اعتقادي را به عنوان زير بِناي فکري بچهها ياد ميدهند.
من دعوت شده بودم به شمال، يکي از مديران مدارس ميگفت که مراسم ظهرگاهي و صبحگاهي مدرسهي ما را چندين سال يکي از بچهها اجرا ميکرد که به شيوايي صحبت ميکرد و با لحني بسيار زيبا قرآن ميخواند. بعداً متوجه شديم اين بچه بهائي است!
شما حساب کنيد با چه روشهايي و از چه سنيني بر ضد اسلام تبليغ ميکنند. حساب کنيد که بچههاي مسلمان که از مدرسه به خانه برميگردند، حتما از آن بچهاي که مراسم را اجرا کرده و قرآن تلاوت ميکند و تعريف ميکنند. نميدانند که آن بچه، بهايي است.
نکته ديگر اينکه آموزههاي تشکيلات بهايي با يک ترتيب حزبي به کودکان خانوادههاي بهايي آموزش داده ميشود.
شما اگر يک سؤال مشترک در تهران از يک بچهي معمولي بهائي بپرسيد و بياييد در يک دهي که چند خانوادهي بهائي دارد، از يک بچه همان سؤال را بپرسيد، پاسخ يکسان و مشترک به شما ميدهند! اين کاملاً نشان ميدهد اينها به صورت حزب گونه رفتار دارند، تمام موضوعات يکنواخت است. واقعا بهائيت به مثابة يک تشکيلات حزبي است تا رفتارهاي افراد در درون آن هميشه زير نظر و نظارت باشد.
ادامه دارد
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.