سقوط و فروپاشي صفويه اتفاق مهم و عبرت انگيزي است. چطور يک ساختار مقتدر در مقابل حمله افغانها دوام نياورد. احتمالا تحليلهاي متفاوتي در اين باره شنيده ايد، اما يکي از مهمترين دانشمندان همان دوران، تحليلي عجيب با رويکرد عميق معنوي درباره اين واقعه کلان اجتماعي ارائه کرده که به نظرم بسيار درس آموز است؛ سيد قطب الدين محمد حسيني نيريزي
تحليل کلان سياسي اجتماعي با رويکرد غليظ معنوي و حکمي و فقهي درباره وقايع مهم تاريخي ايران از او بسيار مغتنم است. او در اين باره کتابها و اشعار و نامه ها و سخنرانيهاي بسياري داشته که در کتابهايي مانند «طب الممالک»، «کنز الحکمه» و «فصل الخطاب» بيان شده.
او در رساله طب الممالک آيات و روايات بسيار درباره اهل علمي ميآورد که جايي که بايد سخن بگويند خفه شده اند، او معتقد است يکي از مهمترين ريشه هاي سقوط صفويه سکوت اهل علم است. آنها بايد صحنه را پر از شناخت و راهبري کنند حال آنکه تماشاچي و بي خيالند.
سيد معتقد است آن رويکرد عرفاني و فقهي که مثلا در ارتباط معنوي و فکري شاه طهماسب با محقق کرکي نمود ميکرد جايش را به جولان علماي دنيا گراي دوران شاه سلطان حسين ميدهد. او ميگويد کشور اساسا دچار «فتنه حسودانه اشباه علم» شده.
سيد قطب الدين معتقد است کشور از توجه و فهم معنوي به عالم و تحليل وقايع خالي شده، کار به جايي رسيده که مديران فعلي آن سبک مديريت معنوي و بر اساس نگرش عميق معنوي به امور را لعن و نفرين ميکنند. او ميگويد من در روياي صادقه(يا مکاشفه) ديدم که اين بي توجهي شما به آن مديران معنوي چطور در مقابل دشمن بيچاره و ذليلتان ميکند. بعد به مکاشفه ديگري اشاره ميکند که شير بزرگي بر ايران خوابيده و وقتي دشمن ميخواهد به کشور حمله کند او بر ميخيزد و ميغرد آنچنانکه خوف و ترس به جان دشمن مياندازد، او اين شير را قدرت ولايت اسداللهي معرفي ميکند. از راه چاره اي که بيان ميکند معلوم ميشود چطور اين شير در ايران قدرت مي گيرد.
او ميگويد راه چاره تجمع اراده همه مردم حول انسانهاي معنوي و سالک است است تا عزم کنند. او راه چاره حفظ کشور را شکل گيري يک هويت معنوي جمعي داراي عزم ميداند( از اين جهت ميگويم عزم که او توجه به سوره فاتحه را در آن جمع معنوي ذکر مي کند که اهل معنا آن را باعث عزم مي دانند). دقت کنيد، جمع، معنوي، داراي عزم .
در واقع اين همان ايجاد بسيج است براي حفظ کشور. همان هويت اسداللهي.
آري سيد قطب الدين آن خالي شدن کشور از نگاه و فهم معنوي، آن سکوت اهل علم، آن جدايي کامل حاکمان از رويکرد و نگاه و سيره معنوي و فقهي، آن غرق شدن عموم مردم به غفلت و بي خيالي و بي توجهي،آن اختلاف دروني و آن نرفتن به سمت شکل گيري يک بسيج (جمع مردمي ايماني و صاحب عزم حول مومنين ) را علل تفوق افغانهاي جنايتکار ناصبي مي داند.
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.