اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

مکاتبات رسمي امپراتوران عثماني به زبان فارسي بود

يکي از اهداف مهمي که مروجين پان‌ترکيسم، يعني ادبا، نويسندگان و روشنفکران ترک به دنبال دستيابي به آن بودند، انضمام آذربايجان و تبريز به قلمرو عثماني به بهانه ترک‌زبان بودن مردم اين سرزمين بودند که با شدت و حرارت هرچه تمام‌تر اين موضوع را هم‌زمان با جنگ جهاني اول مطرح کردند.

مکاتبات رسمي امپراتوران عثماني به زبان فارسي بود

در اولين روزهاي سال نو، انتشار بخشي از سخنان رجب طيب اردوغان درباره تعلق نوروز به کشورهاي ترک زبان، موجب برخاستن موجي از واکنشهاي مردم، مسئولان و پژوهشگران و صاحب نظران شد. سخنان بعدي او درباره شهر تبريز و جعل تاريخ نيز اين واکنشها را تشديد کرد.

در دوره صفوي، با وجود جنگهاي ديرينه و اختلافات مذهبي و عقيدتي عميقي که بين ايران و عثماني وجود داشت، موضوع تفاوت زباني عامل نزاع و جدال بين آنان نبود، به طوري که پادشاهان صفوي به ترکي شعر ميسرودند و امپراتوران عثماني نيز مکاتبات رسمي دربارشان به زبان فارسي بود.اما از يکصد و اندي سال قبل که پانترکيسم با هدف اتحاد فرهنگي و سياسيِ تمام اقوام ترکزبان تحت رهبري دولتي واحد رواج يافت، موضوع زبان ترکي دستمايه جدالي تازه بين دو دولت شد و قدرتهاي استعماري نيز از اين ايدئولوژيِ نوبنياد به بهترين وجه ممکن براي رسيدن به مقاصد خود بهرهبرداري کردند.

يکي از اهداف مهمي که مروجين پانترکيسم، يعني ادبا، نويسندگان و روشنفکران ترک به دنبال دستيابي به آن بودند، انضمام آذربايجان و تبريز به قلمرو عثماني به بهانه ترکزبان بودن مردم اين سرزمين بودند که با شدت و حرارت هرچه تمامتر اين موضوع را همزمان با جنگ جهاني اول مطرح کردند.

عارف قزويني شاعر ملي ايران که آذربايجان را زادگاه زردشت پيغمبر ايران باستان ميدانست و به آن عشق و ارادت فراواني ميورزيد، در طول زندگي خود بيش از ديگر شخصيتهاي ادبي و حتي سياسي ايران با تجزيهطلبان و مروجين پانترکيسم مبارزه کرد و با سرودن اشعار و تصانيف شيوا و شورانگيز و اجراي کنسرت، به سهم خود موفق شد تا حدود زيادي اقدامات آنان را بياثر نمايد.

در آغاز جنگ جهاني اول که رجال سياسي و فرهنگي عثماني با نقشهاي ماهرانه، تحت پوشش «اتحاد دنياي اسلام» به ترويج اتحاد اقوام ترکزبان و ضميمه نمودن آذربايجان به عثماني ميپرداختند، عارف که از اين نقشه بياطلاع بود، تحت تأثير تبليغات آنها، تصنيف «اتحاد اسلام» را در تهران ساخت و در آن چنين گفت: «کعبه يک، خدا يک، کتاب يک/ اين همه دوئيت کجا رواست/ بگذر از عناد، بايد اينکه داد، دست اتحاد/ کز لحد برون، دست مصطفي است»

اما اين خوشبيني ديري نپاييد و چند سال بعد که عارف به همراه عدهاي از رجال سياسي ايران به استانبول مهاجرت کرد، (در جنگ جهاني اول، گروهي از رجال سياسي ايران که به دليل نفرت از مداخلات دائمي روس و انگليس، معتقد بودند ايران بايد به نفع متحدين (آلمان و عثماني) وارد جنگ شود، به استانبول مهاجرت کردند. اين عده، که عارف نيز در ميان آنان بود، به «مهاجرين» معروف شدند. مهاجرين حدود 3 سال و نيم در استانبول اقامت داشتند.) پس از اشغال تبريز توسط ارتش عثماني در سال 1297 خورشيدي که روزنامههاي استانبول تيتر زده بودند: «تبريز را گرفتيم و مانند يک عروس زيبا به عقد دولت خود درآورديم» به نيات واقعي عثمانيها از مطرح کردن «اتحاد دنياي اسلام» پي برد و تحت تأثير اين واقعه، دو تصنيف «چه شورها» و «جان برخي آذربايجان باد» را با چشمانِ اشکبارِ ناشي از برانگيخته شدن احساسات شديد ميهنپرستانه ساخت که هر دو تصنيف از شاهکارهاي آهنگسازي به شمار ميرود.

پس از اشغال تبريز توسط ارتش عثماني، تبليغات مروجين پانترکيسم به بالاترين درجه خود رسيد، به طوري که در اين دوران در روزنامههاي استانبول، مقالاتي در مصادره مواريث تاريخ و تمدن ايران همچون زردشت، فردوسي و عيد نوروز به چاپ ميرسيد. رضاعلي ديوانبيگي از رجال سياسي ايران که در اين هنگام جزو مهاجرين به عثماني بوده، در کتاب خود به نام «سفر مهاجرت» درباره اينگونه مطالب نوشته است: «يک روز نوشتند حکيم ابوالقاسم فردوسي در واقع ترکنژاد محسوب ميشود، به دليل آنکه زادگاه و نشو و نمايش حدود ترکستان بوده است! يک روز ادعا نمودند زردشت هم از سرزمين ترکستان برخاسته و در دامان مادري ترکنژاد پرورش يافته. روز ديگر گفتند نوروز در اصل بيرام نوروزي بوده است و ايرانيان به تقليد از ترکها آن روز را جشن ميگيرند! براي چنگيزخان مغول به عنوان يک رهبر عظيمالشأن ترک مناقبي ذکر کردند که او رسوم کهنه را با ياساي انقلابي خود در آسيا و اروپا برانداخت و جوامع بشري را به دنياي جديد رهنمون شد!»

در همين دوران که رجال سياسي ايران خواستار تصحيح خطوط مرزي ايران و عثماني بودند، «سليمان نظيف» روزنامهنگار مشهور ترک از شنيدن اين خبر بسيار عصباني شد و طي چندين شماره در روزنامه «حادثات» که خود منتشر ميکرد به ايران و فرهنگ و تمدن ايران به شدت تاخت. چون مهاجرين ايراني از دولت عثماني حقوق دريافت ميکردند، هيچيک پاسخي به توهينهاي سليمان نظيف ندادند؛ اما عارف کسي نبود که اين توهينها را تحمل کند، قصيده نسبتا بلندي ساخت و جواب دندانشکني به وي داد که در ديوانش به چاپ رسيده است.

با پايان جنگ جهاني اول و تجزيه عثماني و ايجاد کشور تازهتأسيس ترکيه، پانترکهاي عثماني که بخش بسيار وسيعي از امپراتوري خود را از دست داده بودند، بار ديگر متوجه تبريز شدند و موضوع انضمام تبريز به ترکيه را با شدت بيشتري مطرح کردند.

در چنين شرايط حساسي، عارف که خطر تجزيه آذربايجان را از هنگام سفر مهاجرت دريافته بود، آخرين کنسرت زندگي خود را در اواخر اسفند سال 1303 خورشيدي در تبريز به ياد ستارخان و باقرخان روي صحنه برد و با اشعار و تصنيفهاي خود به افکار نژادپرستانه فرقه «ترک اجاقي» ترکيه تاخت و از جان و دل، از ايراني بودن آذربايجان دفاع کرد.

پس از ورود عارف به تبريز، روزنامه ملانصرالدين و روزنامههاي استانبول که بهخوبي با احساسات ميهنپرستانه عارف آشنا بودند، مقالات و کاريکاتورهاي توهينآميزي عليه وي به چاپ رساندند و سفير ترکيه نيز تا مدتها وزارت خارجه ايران را بازخواست ميکرد که چرا عارف براي اجراي کنسرت به تبريز آمده است. پانترکها که نگران به روي صحنه رفتن اين کنسرت بودند، تلاش بسيار داشتند تا به هر وسيله ممکن مانع از برگزاري کنسرت شوند، به طوري که چند روز پيش از اجراي کنسرت، نماينده ترکيه در تبريز به عارف پيشنهاد کرد که با دريافت بيست هزار ليره از انجام نمايش چشم بپوشد ولي عارف با مناعت طبع بسيار اين خواسته را نپذيرفت.

کنسرت عارف که نوک پيکان اشعار و تصانيف آن، متوجه ادعاهاي نژادپرستانه مروجين پانترکيسم بود، با استقبال شديد اهالي تبريز به پايان رسيد و چنانچه انتظار ميرفت در مقابله با افکار تجزيهطلبانه آنان تأثير بسزايي داشت. اين کنسرت چنان مؤثر بود که سليمان نظيف در روزنامه خود نوشت: «عارف از روي زحمات چندساله ما گذشت و آنها را زير پا انداخت.»

عارف در اين کنسرتهاي مهيج و باشکوه، تصنيفهاي «چه شورها» و «جان برخي آذربايجان باد» را که در هنگام اقامت در استانبول ساخته بود خواند. کنسرت عارف اگرچه خشم نژادپرستان را در ترکيه برانگيخت، تأثير فراواني در تقويت حس همبستگي ملي در ميان آذربايجانيان برجا گذاشت. خود عارف در اين خصوص نوشته است: «پس از غزل سيّم، تصنيف شهناز که هنگام توقف در اسلامبول ساخته بودم خوانده شد. اگر بخواهم شرح يک قسمت آن را که مربوط به ترکها است که در آن موقع عکس تبريز را در روزنامههاي خودشان گراور کرده، بالاي آن نوشته بودند آذربايجان را اشغال کرديم بدهم، مثنوي از هفتاد من کاغذ تجاوز خواهد کرد. همينقدر از آن طبيعتي که يک نفس کشيدن مرا راحت نگذاشته است فوقالعاده ممنونم که به من فرصت اين را داد که آن تصنيفي را که با احساسات آلوده به خون دل ساخته بودم در خود آذربايجان براي آذربايجاني خواندم و از آنها بيشتر از آنکه انتظار داشتم، بروز احساسات ديدم.»

منبع: خبرگزاري مهر

 

* مهدي نورمحمدي - پژوهشگر تاريخ

 

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.