اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

مهاجرت توده‌اي ايرانيان و نبود افق ديد براي آينده

در سال‌هاي دور مسئله مهاجرت از ايران با فرار مغز‌ها گره خورده بود، اما در سال‌هاي اخير ميل به مهاجرت کردن در همه لايه‌هاي اجتماعي جامعه نفوذ کرده تا شايد سبب‌ساز مهاجرت توده‌اي ايرانيان از کشور شود.

مهاجرت توده‌اي ايرانيان و نبود افق ديد براي آينده

شايد يک روزهايي که از مهاجرت صحبت ميشد بلافاصله گزينه فرار مغزها به اذهان خطور ميکرد، مسئلهاي که به مهاجرت نخبگان دانشگاهي از کشور اشاره داشت، آنها مهاجرت ميکردند که بتوانند به تناسب مهارت خود در دانشگاهها يا شرکتهاي بينالمللي فعاليت دانشگاهي يا اقتصادي خودشان را با کيفيت بهتري ادامه دهند؛ اين روند متوقف نشد، حتي اگر آمارهاي دقيقتري وجود داشته باشد مواجهه با سير صعودي مهاجرت نخبگان دانشگاهي در سالهاي اخير اصلاً دور از انتظار نيست. اما حالا اتفاق ديگري رخ داده، هم ميل به مهاجرت و هم اقدام به مهاجرت از سطح نخبه دانشگاهي يا افراد متخصص عبور کرده و تبديل به يک همهگيري شده است، طوريکه گروههاي مختلف اجتماعي و اقتصادي حتي اگر نتوانند ايده مهاجرتشان را محقق کنند، اما احتمالاً ميان اولويتهاي زندگيشان آن را حفظ ميکنند تا شايد در زمان مناسبي جامع عمل به آن بپوشانند.

اين ميل و اقدام گسترده به مهاجرت چيزي هست که اردشير گراوند، جامعهشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعي از آن بهعنوان «مهاجرت تودهاي» نام ميبرد.

او ميگويد: «مردم در ابعاد مختلف احساس ناامني عمومي ميکنند، بنابراين فرزندانشان را به خارج از کشور ميفرستند. مهاجرت و باروري ويژگي چسبندگي دارند، يعني اگر يک نفر مهاجرت کند نفر بعدي را با خودش ميبرد، به نظرم مهاجرت بهبيرون از ايران همچنان ادامه دارد و ممکن است شکل جديتر پيدا کند يعني مثلاً مانند افغانستانيها تودهاي مهاجرت کنيم.»

او ادامه ميدهد: «خانوار ايراني با مسئله از دست دادن يک عضو خانواده مواجه شده است، يعني مهاجرتهاي داخلي و خارجي سبب شده عموم خانوارهاي ايراني يک عضو خانواده خود را از دست بدهند و از آن دور شوند.»

 

مهاجرت و نبود افق ديد براي آينده

درهمينباره سميه توحيدلو، جامعهشناس ميگويد: «به نظر ميرسد بهعنوان هفتمين کشور مهاجر فرست شناخته ميشويم. يکي از دلايل مهاجرت فشار اجتماعي است يعني اگر فرد شرايط خوبي داشته باشد فشار هم نسليها و اطرافيان براي مهاجرت اتفاق ميافتد. يکي از دلايل تشويق به خارج رفتن جوانان، نبود افق ديد براي آينده است. وقتي افراد از تصميمگيري براي آينده ناتوان ميشوند به اين دليل است که نميدانند فردا روزي چه اتفاقي خواهد افتاد، ارزش پول ملي چهقدر ميشود، و انواع مسائلي که ثبات را متزلزل ميکند. اين موضوعات باعث انواع مهاجرت ميشود.»

اوا ادامه ميدهد: «يک بخشي از مهاجرت جامعه ما برخلاف گذشته، مهاجرت خانوادگي است. نگراني از اينده فرزندان به نوعي در ميزان مهاجرت در سال اخير تاثيرگذار بوده است. نمودهاي مهاجرت انقدر زياد است که هرکسي در حلقه اطراف خودش آن را لمس ميکند، نمونهاش در بيمارستانها، فضاي آکادميک و دانشگاهي ديده ميشود. آمار و رقم مهاجرت آنقدر زياد است که جمعيت ايرانيان خارج از کشور بعد از اين حجم از مهاجرت تغييرات بزرگ و گستردهاي خواهد داشت.»

 

آنها که مهاجرت ميکنند از تغيير شرايط جامعه نااميد شدهاند

 

همچنين فاطمه موسوي ويايه، جامعهشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعي درباره موج مهاجرت ايرانيها به خارج از کشور ميگويد: «همه ناظران توافق دارند موج فعلي مهاجرت ايرانيان عادي نيست. هيرشمن در مقاله «خروج، اعتراض، دولت» اشاره ميکند گاهي شهروندان در تقابل با دولت به اين نتيجه ميرسند که اعتراض به جايي نميرسد يا هزينهاش بسيار زياد است و خروج را در دستور کار خويش قرار ميدهند و از کشورشان مهاجرت ميکنند.»

او ادامه ميدهد: «افزايش 140 درصدي موج مهاجرت جوانان متخصص در يکسال اخير که بيش از نيمي از آنان زن بودند را ميتوان توسل به استراتژي خروج به دليل نااميدي از تغيير و اصلاح دولت دانست. علوم اجتماعي وراي تصميمهاي فردي به روابط و ساختارهاي اجتماعي مينگرد، با اين زاويه ديد آنها که مهاجرت ميکنند از تغيير شرايط جامعه نااميد شدهاند و بههمين دليل کشور را ترک ميکنند.»

اين جامعهشناس بيان ميکند: «امسال شرايطي مشابهي با سال 1402 خواهد داشت، يعني صبر و انتظار ضمني جامعه در شرايط انسداد سياسي، مشکلات اقتصادي مانند گراني، تورم، بيکاري و فقر افزايش پيدا ميکند، به تبع آن موج مهاجرت و آسيبهاي اجتماعي، چون سرقت، اعتياد، خودکشي و خشونتهاي اجتماعي از جمله قتل و نزاع بيشتر خواهد شد. مشکلات زيست محيطي مثل آلودگي هوا، کمبود آب و فرونشست زمين بدتر خواهد شد. جامعه ايران مثل فنري است که در حال جمع شدن است و اين فنر در سال 1403 فشردهتر ميشود.»

 

فاصله گرفتن مردم و حکومت با افزايش بگير و ببندها

 

نيره توکلي، جامعهشناس هم نظر مشابهي دارد، او ميگويد: «وقتي دولتهاي تماميتخواه سرکار ميآيند ذرهاي تلاش نميکنند که مردم را به خودشان جذب کنند بنابراين سير مهاجرت بيشتر ميشود طوريکه حالا مسئله مهاجرت بسيار نااميدکننده است.»

او ادامه ميدهد: «اميد دادن به مردم خيلي بايد بيشتر از اين باشد. راه حل مقابله با اين همه تبليغاتي که براي مهاجرت ميشود اين است که مردم احساس فاصله با حاکميت نکنند، اما با بگير و ببند، تماميتخواهي و يکدست کردن حکومت به نفع يک جناح، اين فاصله بيشتر ميشود.»

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.