من يک بهائي زاده بودم‌ که به آغوش دين اسلام برگشتم

عطاالله قادري سالهاست که دربارة تشکيلات استعماري بهائيت با کارهايي مانند سخنراني، انتشار خاطرات و گفتگو با رسانه‌ها روشنگري مي‌کند. او سالعاي طولاني در تشکيلات بهائيت بوده و از مبلغان زبردست اين فرقه به شمار مي‌رفت و احترام ويژه‌اي نزد سران بهائيت داشت. اما با آگاهي کامل از ماهيت بهائيت و مناسبات درون اين فرقه، سرانجام تصميم گرفت که از اين فرقة گمراه جدا شده و به آغوش اسلام بازگردد و پس از بازگشت، براي شناساندن ماهيت اين فرقه فعاليت‌هاي زيادي انجام داده است. در شماره‌هاي گذشته، بخش‌هايي از گفتگوي مفصل من (ابوالفضل محمدي) با او را خوانديد. اکنون بخشي ديگر از اين گفتگوي خواندني و روشنگرانه را به خوانندگان عزيز روزنامة آذربايجان تقديم مي‌کنم:

پرسش:

19- به نظر جنابعالي، چرا رسانه‌هاي فارسي زبان مربوط به دولتهاي غرب و رژيم صهيونيستي (مانند bbc و...) از تشکيلات بهائي در ايران حمايت مي‌کنند؟ اخبار آنها را پوشش مي‌دهند و...

پاسخ:

روشن است وقتي که يک گروه خاصي در هر مملکتي در راستاي تحقق اهداف يک مملکت و دولت ديگري قدم بردارد و فعاليت کند، مورد قبول و حمايت آن دولت و مملکت «ديگر» قرار مي‌گيرد. اين حمايت مورد قبول هست و مورد تبليغ همان کشور واقع مي‌شود، بهترين رسانه هاي موجود هم شکل‌هاي گوناگوني دارد؛ مثل حمايت سياسي، حمايت مالي يا حمايت رسانه‌اي و...

از سوي ديگر شما امروز مي‌بيند که يک امپراتوري رسانه‌اي در جهان فعال است. اين امپراتوري رسانه‌اي که همة رسانه‌هاي بزرگ غرب و صهيونيسم را شامل مي‌شود، يک هدف بزرگ را در جهان دنبال مي‌کند. البته ذيل اين هدف بزرگ، اهداف ديگري نيز وجود دارد ولي اگر به طور خلاصه بخواهم بگويم، هدف امپراتوري رسانه‌اي، شکل دادن افکار عمومي يا همان مهندسي افکار عمومي جهان در راستاي تامين منافع دولتها و اشخاصي است که صاحب و مالک اين امپراتوري رسانه‌اي هستند.

مي‌بينيد که مجامع تاثيرگذار و تصميم‌گير سياسي و شبکه‌هاي رسانه‌اي جهان، تحت تسلط دنيا و سيطرة مجامع صهيونيسم بين‌المللي است، تمام خبرگزاري هاي بزرگ جهان وابسته به اينهاست. تشکيلات بهائيت به اين مفهوم که منافع اقتصادي و سياسي و جاسوسي دولت استکباري و رژيم کودک‌کش اسرائيل را فراهم مي‌کند، بديهي است که مورد حمايت رسانه‌هاي غربي و صهيونيستي باشد و آنها با انواع روشها و شگردهاي رسانه‌اي بهائيت را تبليغ کنند.

شما وضعيت امروز ( آبان 1403) را ببينيد؛ اسرائيل دهها هزار نفر را در غزه کشته است، بيش از ده هزار کودک فلسطيني بر اثر بمبارانهاي وحشيانة اسرائيل در غزه شهيد شده‌اند، مردم جنوب لبنان آواره شده‌اند. مردم غزه آواره شده‌اند، در اين وضعيت شما مي‌بيند که مردم ايران به مسلمانان غزه و لبنان کمک مي‌کنند، شما مي‌بينيد که خانم‌هاي ايراني طلا و جواهرات خود را براي کمک به مسلماناني که بر اثر جنايات رژيم صهيونيستي از خانه و کاشانة خود رانده شده‌اند، اهدا مي‌کنند. بعضي از مردم تنها پس اندازشان را مي‌دهند به خاطر غزه، فلسطين، لبنان و...در اين وضعيت، اعضاي تشکيلات بهائيت هم براي دولت اسرائيل پول جمع مي‌کنند! طبيعي است که چنين تشکيلات منحرفي مورد حمايت اسرائيل و آمريکا و انگليس و اسرائيل باشد. اسرائيل که اين همه جنايتهاي تاريخي را به تنهايي مرتکب نمي‌شود. آمريکا و انگليس و دولتتايي مثل آلمان، شريک جنايات اسرائيل هستند، به اسرائيل سلاح و پول مي‌دهند. بله فعاليت تشکيلات بهائيت در راستاي منافع اسرائيل و آمريکا و انگليس است و اين دولتها بهره‌برداري‌هاي خاص خودشان را از تشکيلات بهائيت و بهائي‌ها دارند. مي‌دانيد که بهائي‌ها تنها تشکيلات و فرقه‌اي هستند که به عنوان يک تشکيلات مثلا غيرسياسي، در جامعة بين‌المللي سازمان ملل کُرسي دائمي دارند و همواره سعي مي‌کنند اسلام را بکوبند. يعني در واقع ملاک و معيار و ترازوي سنجش کساني که ادعاي حقوق بشري در رابطه با ايران را دارند ملاکشان گفته‌ها و گزارش‌هاي تشکيلات بهائيت ايران مستقر در سازمان ملل و بهائيت بين‌المللي است، به همين خاطر رسانه هاي معاند وظيفة اوليه‌شان را اين مي‌دانند که کلية اخبار تشکيلات بهائيت و عناصر بهائي را هم پوشش بدهند و تلاش مي‌کنند که يک چهرة مطلومانه‌اي از تشکيلات بهائيت و بهائي‌ها ترسيم کنند.

طبيعت انسان است که وقتي يک نفر در خدمت من باشد من هم متقابلاً هر آنچه از دستم بر مي‌آيد در قبال خدمتي که از او دريافت مي‌کنم درباره او‌ انجام دهم. تشکيلات بهائيت در خدمت بيگانگان و صهيونيسم بين‌الملل و آمريکا و انگليس است و آنها هم در مقابل خدماتي که از بهائيت دريافت مي‌کنند، از بهائيت حمايت مي‌کنند.

پرسش:

20- رسانه‌هاي فارسي دولتهاي غرب، تلاش مي‌کنند بهائيت را به عنوان يک اقليت مذهبي و مظلوم و صلح طلب و قشنگ و مهربان معرفي کند. يعني يک چنين سيمايي از تشکيلات بهايي ترسيم مي‌کنند، نظر جنابعالي که بيش از 40 سال عضو تشکيلات بهائيت بود و به صورت عميق اين تشکيلات را مي‌شناسيد در اين باره چيست؟

پاسخ:

بهائيت، يک شگرد عجيب منافقانه‌اي دارد و آن اينکه؛ در هر کشور و منطقه‌اي بر اساس باورهاي مردم آن کشور و منطقه، تعاليم بهائيت را مطرح مي‌کند. يعني شکل تبليغ بهائيت در ايران با کشورهاي ديگر مانند هندوستان و آمريکا متفاوت است. اين تبليغات را اگر توضيح دهم، شما به خوبي مي‌فهميد که چقدر منافقانه و فريبکارانه است.

گفتيم که بهائيت تعليمات و شعارهاي دروغين و  دهن پُرکن خود را بر اساس باورهاي مردم هر منطقه و کشور تبليغ مي‌کند، اگر صريح‌تر بگويم اينطور که تبليغات خود را در هر منطقه و کشوري طوري ساماندهي مي‌کند که بتواند مردم را فريب دهد. اکنون‌ مثال مي‌زنم تا موضوع روشن‌تر شود: بهائيت در ايران بر مبناي ظهور  قائم آل محمد (صلوات الله عليه و آله) و حسينعلي نوري مازندراني به عنوان رجعت حسيني مطرح مي‌شود (در ميان شيعيان) ولي در تبليغات تشکيلات بهائيت در هندوستان، ديگر از ظهور قائم آل محمد ص و از رجعت حسيني سخني نمي‌گويند، بلکه بر اساس تعاليم هندوئيسم از موعود و منجي حرف مي‌زنند که موعود و منجي آنها در هندوئيسم کالاکي يا کالکي هست. در آنجا از ظهور کالاکي داستان‌پردازي مي‌کنند. در آمريکا خودشان را بر اساس تعاليم مسيحيت طرفدار صلح و مهرورزي نشان مي‌دهند، در حالي که مي‌دانيد در هيچ يک از اديان، ديني محبت آميزتر از اسلام نداريم. اصلا در اسلام، اساس دين، محبت معرفي شده است. در قرآن کريم آيه‌اي است که؛« قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْکُمُ اللّهُ» اي پيامبر بگو؛ اگر خدا را دوست داريد، اگر به خدا مهر مي‌ورزيد، مرا پيروي کنيد تا خدا شما را دوست داشته باشد.

از امام باقر عليه‌السلام نقل شده که؛

والله لو احبّنا حجر حشره الله معنا و هل الدين الا الحبّ؟» به خدا قسم، اگر سنگي ما را دوست داشته باشد با ما محشور مي‌شود و آيا دين چيزي جز محبت و دوست داشتن است؟

اسلام دين کامل و آخرين دين است. شما اين جملة «هل الدّين الا الحبّ» را در هيچ ديني پيدا نمي‌کنيد. اسلام يک چنين ديني است. متاسفانه شايد برخي مسلمانان هم شناخت عميقي از اسلام ندارند چه رسد به غيرمسلمانها! بگذريم...

بهائيت اساساً دوازده شعار به قول خودش جهان شمول دارد، بسيار شعارهاي  فريبنده و دهن پُرکني هستند. مثلاً تساوي حقوق رجال و نسوان، زنان و مردان با هم برابر هستند! مي‌دانيد که اساسا «تساوي» حقوق بين زن و‌ مرد به خاطر تفاوت خلقت و تفاوت وظايف طبيعي زن و مرد درست نيست. هر کدام حقوقي دارند و ممکن است در بعضي حقوق تساوي هم باشد.  حالا، بهائي‌ها مي‌گويند که ما به تساوي حقوق زن و مرد معتقديم، درحالي که در داخل خودشان بين‌ زن و مرد هرگز تساوي حقوق وجود ندارد. مثلا در احکام بهائيت، مهرية يک دختر روستايي 19 مثقال نقره معين شده است اما مهرية يک دختر شهري و اهل شهر 19 مثقال طلا تعيين شده است! اين تبعيض آشکار به خاطر چيست؟ از لحاظ انساني، چه فرقي بين دختر روستايي و دختر شهري وجود دارد که در آموزه‌هاي بهائيت، دختر شهري از دختر روستايي برتر و بهتر ديده مي‌شود؟

من از آقايان و خانم‌هاي بهائي سؤال مي‌کنم، اگر غير از اين است، حرف مرا اصلاح کنند!

بله بهائيت براي فريب و جذب افراد در آمريکا و اروپا خود را طرفدار تساوي حقوق زن و مرد معرفي مي‌کند، بيچاره شخص عادي اروپايي و آمريکايي که به کتابهاي بهائيت دسترسي ندارد که بداند در اندرون تشکيلات چه مي‌گذرد؟

من از اعضاي «بيت‌العدل اعظم!» مستقر در حيفا (فلسطين اشغالي) سوال مي‌کنم که چند نفر از اعضاي اين به اصطلاح بيت‌العدل، يعني شبکة بالادستي تشکيلات بهائيت از خانمها هستند؟ آيا يک نفر خانم در ميان اعضاي بيت‌العدل وجود دارد؟ اصلاً وجود خانم در اين بيت قابل‌قبول هست؟ در آن هيئت 9 نفره‌اي که به تفسير بهائيت، معصوم و بري از خطا و داراي عصمت معرفي مي‌شوند، آيا يک نفر زن وجود دارد؟

علماي شيعه دربارة عصمت کتابها نوشته‌اند. به اجمال اينکه صاحب عصمت ( پيامبر و ائمه) را خداي متعال مشخص مي‌کند. چون عصمت يک امر باطني است و بشر عادي نمي‌تواند کسي را به عنوان معصوم و صاحب عصمت معرفي کند. ولي تشکيلات بهائيت آن 9 نفر اعضاي بالادستي خود يعني اعضاي به اصطلاح بيت‌العدل را در حدّ معصوم معرفي مي‌کند!! هر کس که اهل علم و عقل باشد، به ريش اينها مي‌خندد!

گفتيم که بهائيت خود را طرفدار تساوي حقوق زن و مرد معرفي مي‌کند. حالا به يکي ديگر از احکام بهائيت اشاره مي‌کنم؛ اگر پدر بميرد، خانه و البسه و ساير ملزومات خانه، به پسر تعلق مي‌گيرد و دختر در آنها هيچ حقي ندارد!

مي‌بينيد! آيا اين، نشان دهندة تساوي حقوق زن و مرد در بهائيت است؟

قبلا گفتيم که تشکيلات بهائيت، پنهانکار و نهان‌روش است. اينها حتي کتابهاي احکام خود را از مسلمانان و اهل اديان ديگر پنهان مي‌کنند. اگر واقعا بهائي‌ها اعتقاد دارند که تشکيلات بهائيت نه يک حزب و فرقه و تشکيلات مبتني بر فريب و نفاق است، لطفا تمام احکام خود را منتشر کنند!  الان اگر شما بخواهيد از احکام پيروان مکتب اهل بيت عليهم‌السلام باخبر شويد، مي‌توانيد به کتابفروشي ها برويد و کتاب «عروه» يا رساله‌هاي مراجع تقليد را به راحتي تهيه کنيد. ولي نمي‌توانيد کتابي از احکام بهائيت پيدا کنيد، مگر اينکه منتقدين و مخالفان بهائيت براي رسوا کردن اين تشکيلات، کتابي در اين باره منتشر کرده باشند.

يکي ديگر از شعارها و ادعاهاي بهائيت، احترام به همة اديان و مذاهب است. خوب! اين يک شعار زيبا و فريبنده‌اي است که بهائي‌ها مي‌دهند. ميگويند که ما همة اهل عالم را دوست داريم! در حق همة عالم دعا مي‌کنيم! مي‌گويند دستور ما اين است که «عاشروا مع الأديان بالرّوح و الرّيحان» مي‌گويند همة اديان و مذاهب ميوة يک درخت‌اند و برگ يک شاخه، اگر چه اين حرف، در ظاهر درست به نظر مي‌رسد اما اگر عميق نگاه کنيم، درست نيست. زيرا اديان و کتابهاي آسماني به غير از قرآن کريم تحريف شده‌اند. الان در ميان مسيحي‌ها چند انجيل متفاوت وجود دارد. چطور مي‌توان گفت که همة اينها صحيح است؟ خداي متعال يک‌ انجيل نازل فرموده است که آن انجيل الهي در دسترس نيست و انجيل‌هاي موجود هم دستکاري شده و تحريف شده هستند. همينطور که اين انجيل‌ها تحريف شده‌اند، اديان هم تحريف شده‌اند. همانطور که تحريف به ساحت مقدس قرآن‌ کريم راه نيافته، دين اسلام هم که در واقع دين اهل بيت ع است، تحريف نشده است. حالا از اين بحث بگذريم...

گفتيم که بهائيت، شعار احترام به همه ‍ اديان و مذاهب را سر مي‌دهد، اين شعار براي انسان غربي، شعار فريبنده‌اي است. اما آيا واقعاً بهائيت همة اديان و مذاهب را محترم مي‌شمارد؟ به هيچ‌ وجه! تشکيلات بهائيت خود را برتر از همة اديان و مذاهب مي‌داند، مخصوصا دشمني عجيبي با اسلام و تشيع دارد. وقتي دستور آنها اين است که اگر روزي يک بهائي بر ايران‌ حاکم شود، بايد مناطق آذربايجان و مازندران و فارس و...را از وجود غيربهائي‌ها يعني از وجود شيعيان اميرالمؤمنين عليه‌السلام پاکسازي کند و اين مناطق فقط محل سکناي بهائي‌ها باشد، آيا اين آموزة غيرانساني ناشي از احترام به همة اديان و مذاهب است يا بيانگر ديدگاه نفرت آميز بهائيت نسبت به اسلام و شيعيان مي‌باشد؟

من که ماهيت حقيقي بهائيت و احکام و آموزه‌هاي آن‌ را به صورت عميق مي‌شناسم، اين مثالها از احکام‌ و شيوة تبليغات بهائيت را براي خوانندگان اين گفتگو عرض کردم تا بدانند که تبليغات بهائيت مبتني بر دروغ و فريب و نفاق است.

ادامه دارد