سوره حشر پنجاه و نهمين سوره قرآن کريم مي باشد که داراي 24 آيه است. اين سوره قبل از ممتحنه در جزء بيست و هشتم قرار دارد و پانزدهمين سوره اي است که در مدينه نازل گرديده است.
از حضرت محمد(صل الله عليه و آله و سلم) روايت شده است:هر کس سوره حشر را قرائت کند بهشت و جهنم و عرش و کرسي و حجاب هاي آن و آسمان هاي هفتگانه و زمين هاي هفتگانه و هوا و بادها و پرندگان و درختان و کوهها و خورشيد و ماه و فرشتگان، همگي بر او درود و صلوات مي فرستند و براي او طلب مغفرت و امرزش مي کنند و اگر همان روز يا شب قرائت سوره حشر، از دنيا برود شهيد محسوب مي شود. ( ثواب الاعمال، ص117)
در اين بخش به فضايل و آثار و برکات سوره حشر مي پردازيم.
علت نامگذاري سوره حشر
نام «سوره حشر» و «سوره بني نضير»؛ اين نام ها از آية دوم اين سوره برگرفته شده که در آن از «حشر» يعني گردآمدن مسلمانان براي تبعيد يهوديان «بني نضير» سخن گفته شده است. (تفسير قرآن مهر، ج 20، ص 279)
خداوند تبارک و تعالي در آيه ي دوم اين سوره ي مبارکه بيان مي فرمايد که براي اوّلين بار کساني را از اهل کتاب (يهود بني النضير) که کفر ورزيدند (از قلعه هايشان) بيرون راند، يهودي ها مي پنداشتند با داشتن حصارها و قلعه ها هرگز مغلوب نخواهند شد امّا با اجتماع انبوه و با شکوه مسلمانان و يورش دسته جمعي به سوي آنان به فرمان رسول خدا(صل الله عليه و آله و سلم)، آن ها به دست پيامبر(صل الله عليه و آله و سلم) شکست خورده و از پايگاه هايشان بيرون رانده شدند.
اين اقدام مسلمانان خاطره اي بسيار شيرين و تاريخي نخستين اجتماع در نوع خود بود و لذا سوره ي مبارکه به نام «حشر» (حرکت دسته جمعي و مقدّس) ناميده گرديده است.
محتواي سوره حشر
سوره حشر با تسبيح خدا آغاز مي شود و با تقديس او پايان مي پذيرد. چنانچه در بخش دين و مذهب نمناک ميخوانيد موضوعاتي که در اين سوره به آن ها اشاره مي کند عبارتند از:
شکست يهوديان بني نضير از مسلمانان
توصيف و تمجيد از فداکاري هاي مهاجران
ملامت منافقان و افشاي اعمال آنها
احکام تقسيم اموال و غنايمي که بدون جنگ نصيب مسلمانان مي شود. (دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي، 1377ش، ج2، ص1255-1254)
بخشهاي مختلف سوره حشر
برخي مفسران اين سوره را در شش بخش خلاصه کرده اند:
اولين آيه سوره حشر است و از تسبيح و تنزيه عمومي موجودات در برابر خدا سخن مي گويد.
شامل آيات 2 تا 10 است و ماجراي درگيري مسلمانان را با يهوديان پيمان شکن مدينه بازگو مي کند.
شامل آيات 11 تا 17 مي باشد که در آن داستان منافقان مدينه آمده است که با يهوديان در اين برنامه همکاري نزديک داشته اند.
مشتمل بر يک سلسله اندرزهاي کلي نسبت به عموم مسلمانان است و به منزله نتيجه گيري از ماجراهاي فوق است.
شامل آيه 21 است و توصيفي است از قرآن مجيد و بيان تاثير آن در پاکسازي روح و جان.
آيات 22 تا 24 اين سوره مي باشد که قسمت مهمي از اوصاف جمال و جلال خدا را بيان مي دارد. (تفسير نمونه، ج 23، ص 479)
آثار و برکات سوره حشر
بخشش گناهان
پيامبر اکرم(صل الله عليه و آله و سلم) فرمود:
هر کس سه آيه پاياني سوره حشر را قرائت کند گناهان گذشته و آينده اش بخشيده خواهد شد. (مجمع البيان، ج9، ص439)
تقويت هوش و حافظه
امام صادق(عليه السلام) در روايتي فرمودند:
هر کس سوره حشر را بنويسد، آن را با آب پاک بشويد و بياشامد، حافظه اي قوي و هوشي سرشار نصيب او خواهد شد. (تفسيرالبرهان، ج5، ص331)
حفظ و امان
امنيت يابي و آسايش از خواص قرائت و کتابت اين سوره عظيم الشأن است.
حضرت محمد(صل الله عليه و آله و سلم) در اين باره فرمودند:
هر کس سوره حشر را در شب جمعه قرائت نمايد تا صبح از انواع بلاها در امان خواهد بود. (تفسيرالبرهان، ج5، ص331)
شفاي بيمار
هرگاه اين سوره را با خلوص بر بيمار بخوانند انشاءالله شفابخش است.
حضرت محمد(صل الله عليه و آله و سلم) فرمود:
هنگام قرائت سه آيه آخر سوره حشر دست را بر سر بگذاريد و آيات را قرائت نماييد که اين دستور جبرييل است از جانب خداوند . و اين عمل شفاي همه بيماري هاست به جز مرگ. (بحارالانوار، ج89، ص308)
جهت ورم پا و سر درد
امام محمد باقر(عليه السلام) خطاب به جابر فرمود:
وقتي جايي از پايت ورم کرد براي آن آيه آخر سوره حشر را سه مرتبه بخوان که به اذن الله آن درد و ورم خوب خواهد شد. (وسائل الشيعه، ج2، ص424)
حضرت علي(عليه السلام) آيه هاي آخر سوره حشر را مايه درمان سردرد دانسته اند. (بحارالانوار، ج89، ص 308)
ختم مجرب سوره حشر
از جمله روشهاي خواندن آن به طريق زير است:
روز اول چهل مرتبه، روز دوم سي و نه مرتبه، ... تا روز چهلم که يک مرتبه است.
در يک اربعين، هر روز يک مرتبه افزوده مي شود يعني روز اول يک مرتبه، روز دوم دو مرتبه ، ... تا روز چهلم که مي شود چهل مرتبه.
براي حل مشکلات عظيم و برآورده شدن حوائج، چهل و يک روز ، و هر روز يک بار بخواند، حاجت او برآورده و مشکلش حل شود.
هر روز يک بار اين سوره خوانده شود و چهار آيه اخر اين سوره ( لوانزلنا هذا القران علي جبل ....وهو العزيز الحکيم ) به عدد خاص تکرار شود براي تقويت اراده و قضاءحوائج و معنويت نيک است. چون چهار آيه اخر سوره حشر داراي اسم اعظم است.
فضائل و خواص سوره حشر
حضرت محمد(صل الله عليه و آله و سلم)در روايت هاي زير فرمود:
هر کس سوره حشر را قرائت نمايد عضو حزب الله است که رستگارانند. (تفسيرالبرهان، ج5، ص331)
اين سوره به جز مرگ داروي هر درد و بيماري است. (بحارالانوار، ج 92، ص 309)
کسي که در بامداد « اَعوذُ بِاللهِ السَّميعِ العَليمِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجِيمِ » را سه مرتبه بگويد، آنگاه سه آيه ي آخر سوره ي حشر را بخواند خداوند هفتاد هزار مَلَک بر او مي گمارد که از وي تا شب از کل شياطين انسي و جنّي پاسداري نمايند، و به روايتي ديگر بر او درود بفرستند، و اگر در آن روز بميرد شهيد خواهد بود و کسي که آن ها را در شامگاهان بخواند همين پاداش و خواص را تا صبح خواهد داشت. (بحارالانوار، ج 92، ص 309)
انس بن مالک از رسول خدا(صل الله عليه و آله و سلم) روايت کرده است که به مردي فرمود:
هر گاه مي خواهي به رختخواب بروي سوره حشر را قرائت کن و اگر مردي شهيد محسوب مي شوي. (الدر المنثور، ج6، ص187)
همه چيز براي قاري آن رحمت مي فرستند و برايش طلب مغفرت مي نمايند و اگر در آن روز يا در آن شب بميرد حکم شهيد را خواهد داشت. (تفسير نورالثقلين، ثواب الاعمال ص 265، وسائل ج 4 ص 893)
از حضرت رسول اکرم (صل الله عليه و آله و سلم)مروي است که به اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود:
يا علي، هر شب سوره ي حشر را بخوان تا خداوند شرّ دنيا و آخرت را از تو باز بدارد. (تفسير برهان)
پيامبر اکرم(صل الله عليه و آله و سلم) فرمودند:
اسم اعظم خدا در شش آيه آخر سوره حشر است. (کنزالعمال, ج5، ص194)
و هر کس آيات آخر سوره حشر را در شب و روز بخواند و در آن روز يا همان شب بميرد بهشت بر او واجب مي شود. (الدر المنثور، ج6، ص187)
امام باقر(عليه السلام) فرمود:
هر کس تمام سوره هاي مسبحات را پيش از خواب بخواند، نمي ميرد تا اينکه حضرت قائم را درک کند و اگر بميرد در جوار رسول الله خواهد بود. (در مسير رستگاري، پژوهشکده امام صادق، ص 23)
امام صادق(عليه السلام) فرمود:
هر کس در عصرها سوره الرحمن و حشر را قرائت نمايد خداون فرشته اي را با شمشير برهنه مأمور مي کند تا صبح از او مراقبت نمايد. (مجمع البيان، ج9، ص423)
هر کس آن را در شب جمعه قرائت کند از هر گونه آفت و بلا تا صبح در امان خواهد بود و اگر کسي حاجتي دارد مشروط بر اينکه معصيت نباشد، چهار رکعت (به دو سلام) نماز بجا آورد و در هر رکعت بعد از حمد سوره ي حشر را بخواند و پس از آن در پي حاجت خود برود خداي متعال خواسته اش را برآورده مي فرمايد. (خواص الآيات ص 132)
و اگر آن را بنويسد و به همراه خود بدارد و در پي حاجتش برود، به شرطي که گناه نباشد خداوند حاجت وي را برآورده مي فرمايد. (تفسير برهان)
همچنين اگر آدم فراموشکار و کم ذهن سوره ي مبارکه را (با زعفران يا غيره) در ظرفي بنويسد و آب شسته ي آن را بياشامد و يا بر جام شيشه اي بنويسد و با آب باران بشويد و بياشامد به ياري خدا فراموشي او برطرف و هوش و حافظه اش زياد مي گردد. (مصباح ص 458)
از إبن عباس نقل است کسي که ادرار او زياد باشد صبح ناشتا آيات پاياني سوره ي مبارکه حشر را « لَوْ أنزَلْنَا هَذَا الْقُرْءَانَ ... تا آخر» هفت مرتبه تلاوت نمايد. (مفاتيح الحاجات ص 163)
متن سوره حشر
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ حْمَـانِ الرَّ حِيمِ
سَبَّحَ لِلَّـهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْ ضِ ا وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَکِيمُ (1)
آنچه در آسمانها و در زمين است تسبيح گوي خداي هستند و اوست شکست ناپذير سنجيده کار.(1)
هُوَ الَّذِي أَخْرَ جَ الَّذِينَ کَفَرُ وا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِن دِيَارِ هِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن يَخْرُ جُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُم مَّا نِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّـهِ فَأَتَاهُمُ اللَّـهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّ عْبَ يُخْرِ بُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَ أَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُ وا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ (2)
اوست کسي ک، از ميان اهل کتاب کساني را که کفر ورزيدند در نخستين اخراج [از مدينه ] بيرون کرد. گمان نمي کرديد که بيرون روند و خودشان گمان داشتند که دژهايشان در برابر خدا مانع آنها خواهد بود، و[لي ] خدا از آنجايي که تصوّر نمي کردند بر آنان درآمد و در دلهايشان بيم افکند، [به طوري که ] خود به دست خود و دست مؤمنان خانه هاي خود را خراب مي کردند. پس اي ديده وران، عبرت گيريد.(2)
وَ لَوْلَا أَن کَتَبَ اللَّـهُ عَلَيْهِمُ الْجَلَاءَ لَعَذَّبَهُمْ فِي الدُّنْيَا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَ ةِ عَذَابُ النَّارِ (3)
و اگر خدا اين جلاي وطن را بر آنان مقرّر نکرده بود، قطعاً آنها را در دنيا عذاب مي کرد و در آخرت [هم ] عذاب آتش داشتند. (3)
ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّـهَ وَ رَ سُولَهُ وَ مَن يُشَاقِّ اللَّـهَ فَإِنَّ اللَّـهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ (4)
اين [عقوبت ] براي آن بود که آنها با خدا و پيامبرش در افتادند؛ و هر کس با خدا درافتد؛ [بداند که ] خدا سخت کيفر است. (4)
مَا قَطَعْتُم مِّن لِّينَةٍ أَوْ تَرَ کْتُمُوهَا قَائِمَةً عَلَي أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّـهِ وَ لِيُخْزِيَ الْفَاسِقِينَ (5)
آنچه درخت خرما بريديد يا آنها را [دست نخورده ] بر ريشه هايشان بر جاي نهاديد، به فرمان خدا بود، تا نافرمانان را خوار گرداند. (5)
وَ مَا أَفَاءَ اللَّـهُ عَلَي رَ سُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِ کَابٍ وَ لَـکِنَّ اللَّـهَ يُسَلِّطُ رُ سُلَهُ عَلَي مَن يَشَاءُ وَ اللَّـهُ عَلَي کُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (6)
و آنچه را خدا از آنان به رسم غنيمت عايد پيامبر خود گردانيد، [شما براي تصاحب آن ] اسب يا شتري بر آن نتاختيد، ولي خدا فرستادگانش را بر هر که بخواهد چيره مي گرداند، و خدا بر هر کاري تواناست. (6)
مَّا أَفَاءَ اللَّـهُ عَلَي رَ سُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَ ي فَلِلَّـهِ وَ لِلرَّ سُولِ وَ لِذِي الْقُرْ بَي وَ الْيَتَامَي وَ الْمَسَاکِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ کَيْ لَا يَکُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنکُمْ وَ مَا آتَاکُمُ الرَّ سُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّـهَ إِنَّ اللَّـهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ (7)
آنچه خدا از [دارايي ] ساکنان آن قريه ها عايد پيامبرش گردانيد، از آن خدا و از آن پيامبر [او] و متعلق به خويشاوندان نزديک [وي ] و يتيمان و بينوايان و درراه ماندگان است، تا ميان توانگران شما دست به دست نگردد. و آنچه را فرستاده [او] به شما داد، آن را بگيريد و از آنچه شما را باز داشت، بازايستيد و از خدا پروا بداريد که خدا سخت کيفر است. (7)
لِلْفُقَرَ اءِ الْمُهَاجِرِ ينَ الَّذِينَ أُخْرِ جُوا مِن دِيَارِ هِمْ وَ أَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّـهِ وَ رِ ضْوَانًا وَ يَنصُرُ ونَ اللَّـهَ وَ رَ سُولَهُ أُولَـئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ (8)
[اين غنايم، نخست ] اختصاص به بينوايان مهاجري دارد که از ديارشان و اموالشان رانده شدند:خواستار فضل خدا و خشنودي [او] مي باشند و خدا و پيامبرش را ياري مي کنند. اينان همان مردم درست کردارند. (8)
وَ الَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَ الْإِيمَانَ مِن قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَ لَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِ هِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَ يُؤْثِرُ ونَ عَلَي أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَ مَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (9)
و [نيز] کساني که قبل از [مهاجران ] در [مدينه ] جاي گرفته و ايمان آورده اند؛ هر کس را که به سوي آنان کوچ کرده دوست دارند؛ و نسبت به آنچه به ايشان داده شده است در دلهايشان حسدي نمي يابند؛ و هر چند در خودشان احتياجي [مبرم ]باشد، آنها را بر خودشان مقدّم مي دارند. و هر کس از خسّت نفس خود مصون ماند، ايشانند که رستگارانند. (9)
وَ الَّذِينَ جَاءُوا مِن بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَ بَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَ لَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِينَ آمَنُوا رَ بَّنَا إِنَّکَ رَ ءُوفٌ رَّ حِيمٌ (10)
و [نيز] کساني که بعد از آنان [مهاجران و انصار] آمده اند [و] مي گويند:«پروردگارا، بر ما و بر آن برادرانمان که در ايمان آوردن بر ما پيشي گرفتند ببخشاي، و در دلهايمان نسبت به کساني که ايمان آورده اند [هيچ گونه ] کينه اي مگذار! پروردگارا، راستي که تو رئوف و مهرباني.» (10)
أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ نَافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ کَفَرُ وا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَئِنْ أُخْرِ جْتُمْ لَنَخْرُ جَنَّ مَعَکُمْ وَ لَا نُطِيعُ فِيکُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَ إِن قُوتِلْتُمْ لَنَنصُرَ نَّکُمْ وَ اللَّـهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ (11)
مگر کساني را که به نفاق برخاستند نديدي که به برادران اهل کتاب خود -که از در کفر درآمده بودند- مي گفتند:«اگر اخراج شديد، حتماً با شما بيرون خواهيم آمد، و بر عليه شما هرگز از کسي فرمان نخواهيم برد؛ و اگر با شما جنگيدند، حتماً شما را ياري خواهيم کرد.» و خدا گواهي مي دهد که قطعاً آنان دروغگويانند. (11)
لَئِنْ أُخْرِ جُوا لَا يَخْرُ جُونَ مَعَهُمْ وَلَئِن قُوتِلُوا لَا يَنصُرُ ونَهُمْ وَ لَئِن نَّصَرُ وهُمْ لَيُوَلُّنَّ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يُنصَرُ ونَ (12)
اگر [يهود] اخراج شوند، آنها با ايشان بيرون نخواهند رفت، و اگر با آنان جنگيده شود [منافقان،] آنها را ياري نخواهند کرد، و اگر ياريشان کنند حتماً [در جنگ ] پشت خواهند کرد و [ديگر] ياري نيابند. (12)
لَأَنتُمْ أَشَدُّ رَ هْبَةً فِي صُدُورِ هِم مِّنَ اللَّـهِ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ (13)
شما قطعاً در دلهاي آنان بيش از خدا مايه هراسيد، چرا که آنان مردماني اند که نمي فهمند. (13)
لَا يُقَاتِلُونَکُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرً ي مُّحَصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَ اءِ جُدُرٍ بَأْسُهُم بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّيذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَعْقِلُونَ (14)
[آنان، به صورت ] دسته جمعي، جز در قريه هايي که داراي استحکاماتند، يا از پشت ديوارها، با شما نخواهند جنگيد. جنگشان ميان خودشان سخت است. آنان را متحد مي پنداري و[لي ] دلهايشان پراکنده است، زيرا آنان مردماني اند که نمي انديشند. (14)
کَمَثَلِ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ قَرِ يبًا ذَاقُوا وَ بَالَ أَمْرِ هِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (15)
درست مانند همان کساني که اخيرا [در واقعه بدر] سزاي کار [بد] خود را چشيدند؛ و آنان را عذاب دردناکي خواهد بود. (15)
کَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِ يءٌ مِّنکَ إِنِّي أَخَافُ اللَّـهَ رَ بَّ الْعَالَمِينَ (16)
چون حکايت شيطان که به انسان گفت:«کافر شو.» و چون [وي ] کافر شد، گفت:«من از تو بيزارم، زيرا من از خدا، پروردگار جهانيان، مي ترسم.» (16)
فَکَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِي النَّارِ خَالِدَيْنِ فِيهَا وَ ذَلِکَ جَزَاءُ الظَّالِمِينَ (17)
و فرجام هردوشان آن است که هر دو در آتش، جاويد مي مانند؛ و سزاي ستمگران اين است. (17)
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَ لْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّـهَ إِنَّ اللَّـهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (18)
اي کساني که ايمان آورده ايد، از خدا پروا داريد؛ و هر کسي بايد بنگرد که براي فردا[ي خود] از پيش چه فرستاده است؛ و [باز] از خدا بترسيد. در حقيقت، خدا به آنچه مي کنيد آگاه است. (18)
وَ لَا تَکُونُوا کَالَّذِينَ نَسُوا اللَّـهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُولَـئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (19)
و چون کساني مباشيد که خدا را فراموش کردند و او [نيز] آنان را دچار خودفراموشي کرد؛ آنان همان نافرمانانند. (19)
لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ (20)
دوزخيان با بهشتيان يکسان نيستند؛ بهشتيانند که کاميابانند. (20)
لَوْ أَنزَلْنَا هَـذَا الْقُرْ آنَ عَلَي جَبَلٍ لَّرَ أَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّـهِ وَ تِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِ بُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَکَّرُ ونَ (21)
اگر اين قرآن را بر کوهي فرومي فرستاديم، يقيناً آن [کوه ] را از بيم خدا فروتن [و] از هم پاشيده مي ديدي. و اين مَثَلها را براي مردم مي زنيم، باشد که آنان بينديشند. (21)
هُوَ اللَّـهُ الَّذِي لَا إِلَـهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ هُوَ الرَّ حْمَـنُ الرَّ حِيمُ (22)
اوست خدايي که غير از او معبودي نيست، داننده غيب و آشکار است، اوست رحمتگر مهربان. (22)
هُوَ اللَّـهُ الَّذِي لَا إِلَـهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّـهِ عَمَّا يُشْرِ کُونَ (23)
اوست خدايي که جز او معبودي نيست، همان فرمانرواي پاک سلامت [بخش، و] مؤمن [به حقيقت حقه خود که ] نگهبان، عزيز، جبّار [و] متکبّر [است ]. پاک است خدا از آنچه [با او] شريک مي گردانند. (23)
هُوَ اللَّـهُ الْخَالِقُ الْبَارِ ئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَي يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْ ضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَکِيمُ (24)
اوست خداي خالق نوساز صورتگر [که] بهترين نامها [و صفات] از آنِ اوست. آنچه در آسمانها و زمين است [جمله] تسبيح او مي گويند و او عزيز حکيم است.(24)
منبع : نمناک
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.