زندگي علمي و حمايتهاي سياسي علامه حسن حسنزاده آملي از نهضت امام خميني
تولد و تحصيلات
آيتالله علامه حسن بن عبدالله طبري آملي مشهور به حسنزاده آملي در اواخر سال 1307ش در «ايرا» از توابع لاريجان آمل ديده به جهان گشود و تحت مراقبت پدر و مادري مؤمن پرورش يافت.[1] ايشان در سن 6 سالگي به مکتبخانه رفت و تا کلاس ششم ابتدايي ادامه داد[2] و مهرماه سال 1323 در سن 16 سالگي براي تحصيل علوم ديني وارد مسجد جامع آمل شد و شش سال در آنجا به تحصيل پرداخت.
علامه در مورد تحصيلات علوم ديني خود مينويسد:[3] «تحصيلات کتب ابتدائيه را که ميان علوم دينيه معمول و متداول است از نصاب الصبيان و جامعالمقدمات و شرح الفيه و سيوطي و حاشيه ملاعبدالله بر تهذيب منطق و شرح جامي بر کافيه نحو شمسيه در منطق و شرح نظام در صدف و مطول و بيان و بديع و معالم در اصول و تبصره در فقه و مغنياللبيب در نحو و شرايع محقق در فقه و چندين کتب جلدين شرح لمعه در فقه و قوانين در اصول تا مبحث عام و خاص را در آمل که همواره از قديمالدهر واجد رجال علم بود، از محضر مبارک روحانيين آن شهر که همگي از اين نشئه رخت بربستهاند و به رياض قدس در جوار رحمت ربالعالمين آرميدند، فرا گرفتم و نيز از بعضي تعليم خط ميگرفتم، تا اين که خودم[4] در آمل چند کتاب مقدماتي را تدريس ميکردم.»[5]
در اين دوران که شش سال به طول انجاميد، از محضر علمايي چون آيتالله ميرزا ابوالقاسم فرسيو، آيتالله محمد غروي، آيتالله شيخ احمد اعتمادي، شيخ ابوالقاسم رجايي ليتکوهي، شيخ عزيزالله طبرسي[6] و مرحوم عبدالله اشراقي بهره برد.[7] ايشان در اواخر آموزش دروس مقدماتي، در 21 سالگي به دستور استادش آيتالله محمد غروي لباس روحانيت پوشيد[8] و در 22 سالگي به قصد تحصيل به تهران مهاجرت کرد.
عزيمت به تهران
هنگامي که استاد حسن زاده آملي به تهران مهاجرت ميکنند، در مدرسه حاج ابوالفتح خيابان ري ساکن ميشوند. معظمله در مورد عزيمت به تهران ميگويد: «بعد از شش سال تحصيل در آمل، در چهارشنبه 1 شهريور 1329ه ش مطابق 9 ذيقعده 1369ه ق، به تهران مهاجرت کرديم. از عنايات کامله حق جل و علا بر ما، اين که در تهران نيز، به پيشگاه علماي بزرگي مانند: جناب آقا ميرزا ابوالحسن شعراني و جناب آقا ميرزا ابوالحسن رفيعي قزويني و جناب آقا ميرزا احمد آشتياني و جناب آقا شيخ محمدتقي آملي و جناب آقا شيخ محمدحسين فاضل توني و جناب آقا ميرزا مهدي الهي قمشهاي[9] و جناب آقا سيد احمد لواساني[10] و جناب آقا شيخ عليمحمد جولستاني زانو زدهايم. اينها همه بزرگاني زحمت کشيده بودند که ما علوم عقلي و نقلي و رياضيات و فقه و اصول و طب و عرفان و حکمت را در محضر مبارکشان در تهران فراگرفتهايم و هم خيلي خوب، گرم درس و بحث بودهايم و براي ديگران هم، در مدارس مروي و حاج ابوالفتح و فيروزآبادي و محمديه، درس ميگفتيم.»[11]
آيتالله حسنزاده از علاّمه شعرانى، اجازه اجتهاد و اجازه روايات و نقل احاديث و مطالب صحيفه سجاديه را گرفت و اصول کافى را با راهنمايى او، اعراب گذارى کرد[12]
استاد حسنزاده با راهنمايى علاّمه شعرانى، به حضور آيتالله حاج ميرزا سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى تشريف فرما گرديد و چند سالى در محضر مبارکش به تحصيل علوم نقلى و عقلى پرداخت و «شرح علاّمه فنارى بر مصباح الانس» صدرالدين قونوى و درس خارج فقه و اصول را نزد وى آموخت. همچنين يازده سال نزد آيتالله ميرزا مهدى الهى قمشهاى[13] حکمت «منظومه» سبزوارى و مبحث نفس «اسفار» و حدود نصف «شرح خواجه بر اشارات» ابن سينا را فرا گرفت و نيز از مجلس تفسير قرآن آن مرحوم فيض برد. آيتالله حاج شيخ محمّد تقى آملى استاد خارج فقه و اصول آيت الله حسنزاده در تهران بود. استاد حسنزاده در تهران از خرمن حکيم الهى، شيخ محمّدحسن فاضل تونى خوشهها چيد. وى در اين مورد مىنويسد: «اين کمترين، شرح قيصرى بر فصوص الحکم و قسمتى از اوائل طبيعيّات شفاى شيخ الرئيس را در محضر مبارکش خوانده است و مَدرس ما دارالعلم آن جناب، اعنى سراى آن سرور در کوچه ميرزا محمّد وزير بود.» علاوه بر اين بخشى از شفاى ابوعلى سينا را نزد ميرزا احمد آشتيانى فرا گرفت.[14]
ايشان در دوران اقامت در تهران، برخي از متون درسي حوزه در رشتههاي فقه، منطق، فلسفه، رياضيات و هئيت را تدرس کردند.[15]
عزيمت به قم
علامه حسنزاده آملي در سال 1342، براي ادامه تحصيل به قم عزيمت کرد. علامه در اين مورد ميگويد: «بنده در روز دوشنبه 22 مهرماه 1342ش، برابر با 25 جماديالاولي سنه 1383ق، از تهران به قم مهاجرت کرده و ... از خرمن پربرکت حضرت آيتالله علامه آقا سيد محمدحسين طباطبائي، صاحب تفسير الميزان در حدود هفده سال و نيز از برادر ماجدش جناب آيتالله آقا سيد محمدحسن الهي[16] و از جناب حجتالاسلام آقا سيد مهدي قاضي نجل جليل و خلف صالح آيتالله آقا سيد علي قاضي تبريزي، خوشه چيني کردهام. علوم غريبه از قبيل علم اوفاق و اعداد و حروف و غيرها را به قرائت کتب درسي متداول و متعارف در آن علوم، از قبيل مفاتيحالمغاليق و الدرالمکتون و السرالمکتوم في علم الحروف و غايت المراد في وفق الاعداد و غيرها را از آقا سيد مهدي قاضي فراگرفتهام و تني چند ديگر را نيز در اين علوم بر اين کمترين، حق تعليم و تدريس است و لکن هيچ يک را در اين رشتهها، عديل آن جناب نيافتهام و به حق مجتهد مستنبط در اين علوم بوده است و در حسن خط نيز، به خصوص در ثلث خوشنويسي، ممتاز بوده است و چنان که در قداست و مراقبت و صفات انساني، يادگار پدر بود. اينها تني چند از اساتيد ما بودهاند که در محضر شريفشان زانو زدهايم.»[17] همچنين ايشان در جايي ديگر ميفرمايند: «آن سال، که من وارد شدم، حضرت[آيتالله اراکي] کتاب حج، ميفرمودند. من کتاب حج را خدمت آقاي شعراني ديده بودم. در محضر شريف آقاي اراکي هم تشرف حاصل کرديم. سالياني هم به محضر شريف[آيتالله گلپايگاني] و حضرت[آيتالله داماد] تشرف حاصل ميکرديم، و همچنان خوشه چين علم بزرگان بودم و هستم.»[18]
علامه حسنزاده از محضر علامه سيد محمدحسين طباطبايي کتابهايي چون؛ تمهيدالقواعد، اسفار (جلد نهم)، توحيد بحار و جلد سوم بحار (در معاد و ديگر مسائل) و برهان منطق شفاء را از ايشان فرا گرفت. حدود 4 سال نيز نزد سيد مهدي قاضي فرزند آيتالله العظمي سيد علي قاضي، به فراگيري علوم غريبه اشتغال داشت. همچنين ايشان در قم، چند دوره منظومه، چهار دوره اشارات و يک دوره اسفار را به مدت چهارده سال تدريس فرمود.[19] علاوه بر اين به تدريس اسفار، «شرح فصوص» قيصرى و شرح تمهيد القواعد و مصباح الانس پرداخت و حدود 17 سال به تدريس رياضيات، هيئت، وقت و قبله پرداخت و «دروس معرفه الوقت و القبله» محصول اين درسها است. [20]
همچنين ايشان به تصحيح بسياري از آثار مهم و همچنين حاشيه نگاري بر آنها پرداخته است؛ از جمله «تصحيح نهجالبلاغه»، «تصحيح تفسير خلاصهالمنهج»، «تصحيح کتاب شفا»، «تصحيح اسفار اربعه»، «تصحيح کتاب کشفالمراد»، «تصحيح و حاشيه بر تمهيد القواعد صائن الدين» و «شرح بر فصوص قيصري» او همچنين کتاب الخزاين احمد نراقي در علوم غريبه را به همراه علي اکبر غفاري تصحيح و حاشيه زده است.[21]
آثار علامه حسنزاده آملي
آثار پرارج اين حکيم فرزانه را ميتوان در چند بخش طبقهبندي کرد که اين بخشها شامل: تأليفات (در زمينههاي گوناگون)، تصحيحات و درسها مي باشد. بخش تأليفات خود شامل شرحها، رسائل و ميباشد.
از جهت موضوعي نيز ميتوان آثار ايشان را به ترتيب زير تقسيم بندي نمود؛
1- آثار عرفاني و اخلاقي 2- آثار فلسفي و منطقي 3- آثار کلامي 4- آثار تفسيري 5- آثار روايي 6- آثار فقهي 7- آثار رياضي و هيوي 8- آثار ادبي 9- آثار متفرقه.
در پايان کتاب نور علي نور (در ذکر و ذاکر و مذکور)، آيتالله حسنزاده آملي نام صد و بيست و شش اثر[22] از آثار خود (اعم از فارسي و عربي )، چاپ شده و چاپ نشده و کتب در دست طبع را آورده است که فهرست برخي از آن چنين است :
الهي نامه، انسان کامل از ديدگاه نهج البلاغه، ولايت تکويني، دروس اتحاد عاقل به معقول، عرفان و حکمت متعاليه، نصوص الحکم بر فصوص الحکم، رساله انه الحق، تصحيح خزائن نراقي، عيون مسائل النفس و سرح العيون في شرح العيون،[23] شرح نهج البلاغه، تصحيح طبيعيات الشفاء، تصحيح و تعليقات أسفار اربعه صدرالمتألهين، کلمه عليا در توقيفيت اسماء، شرح چهل حديث در معرفت نفس، دروس شرح علامه قيصري بر فصوص الحکم، رسالهاي در مسائل متفرقه فقهي، هزار و يک کلمه، کشيکل (مصغر کشکول)، رسالهاي در اثبات عالم مثال، گنجينه گوهر روان اصول و امهات حکمي و عرفان، دروس معرفت نفس (2 ج)، مجموعه مقالات، تعليقات على العروه الوثقي (در فقه)، اضبط المقال في ضبط اسماء الرجال (شرح کنوز الاسماء محمود دهدار، رسالهاي در تضاد و... [24]
ادامه دارد
پي نوشت:
[1] . آشيان، زهرا، شرح حال علامه آيتالله حسن حسن زاده آملي (1)، مشکواهالنور، ارديبهشت و خرداد 1377، شماره 4، ص 47.
[2] . علامه حسن زاده آملي، خود در اين زمينه ميفرمايد: «در سال 1307 به دنيا آمدم. براي اينکه در خانه شيطاني نکنم، مرا خيلي زود به مکتب فرستادند. دو سه ملاباجي که خدا رحمتشان کند، معلمهاي اول من بودند. معلم به مدير مدرسه گفت که اين شاگرد بايد به کلاس دوم برود و رفتم. بعد از کلاس ششم ابتدايي از مدرسه بيرون آمدم».(کيهان فرهنگي مرداد 1363 - شماره 5)
[3] . علامه در مورد تأليف زندگينامه خود اظهار ميدارند: «من فقط به اين جهت شرح زندگي و به خصوص نام تأليفات و کتب خود را ذکر ميکنم تا همگان بدانند که روحانيت همواره با فداکاري و تلاشي عظيم، سنگر فرهنگ و علوم اسلام را که ضامن اعتلا و حيات آن بوده است، حفظ کرده و در اين راه متحمل سختيها و مجاهدتهاي طاقت فرسايي گشته است و پاسخي باشد به ياوهسراياني که ناجوانمردانه هر گونه اتهامي را به روحانيت و علماي اسلام روا مي دارند.»(کيهان فرهنگي مرداد 1363 - شماره 5)
[4] . ايشان وقتى مطول مىخواند، سيوطى و شرح نظام را درس مىگفت. (ر.ک.جمعي از پژوهشگران حوزه علميه قم، گلشن ابرار، ج 3، قم، نشر معروف، 1385، ص 532.)
[5] . گلشني، مهدي، آيت حسن (جشننامه بزرگداشت استاد حسنزاده آملي)، تهران، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، 1374، ص 14.)
[6] . شيخ عزيزالله طبرسى که از دانشمندان پارساى آمل بود، آداب خوشنويسى را به وى آموخت.
[7] . گليزواره، غلامرضا، منظومه معرفت، چاپ دوم، قم، انتشارات قيام، 1376، ص 15.
[8] . صلواتي؛ عبدالله، حسن حسنزاده آملي، عارف رباني و شارح صدرايي، کتاب ماه فلسفه، سال دوم، اسفند 1387، شماره 18، ص 86.
[9] . محيالدين مهدي الهي قمشهاي دانشمند، فيلسوف، عارف و شاعر وارسته فرزند ابوالحسن الهي، در حدود سال 1280 شمسي در شهرضا (قمشه سابق) در استان اصفهان به دنيا آمد و در ابتداي جواني در اصفهان از محضر حضرات آيات حاج آقا حسين قمي، آقا بزرگ حکيم خراساني و ميرزا مهدي اصفهاني استفاده برد و خود در فقه، اصول، فلسفه و حکمت به مراتب والايي دست يافت. استاد الهي قمشهاي سپس به تدريس فلسفه و حکمت در مدرسه سپهسالار پرداخت و در کنار آن به تحقيق و تأليف روي آورد و پس از تأسيس دانشگاه در کشور، مدرسه سپهسالار را که محفل ادبا و مجلس حکما بود به دانشکده معقول و منقول تبديل کرد. حکيم الهي قمشهاي، ضمن تدريس در منطق حکمت و ادبيات در آن مکان، به عنوان يکي از برجسته ترين استادان دانشگاه تهران شناخته شده و با نوشتن کتاب توحيد هوشمندان به اخذ درجه دکترا از دانشکده مزبور نائل گرديد. ايشان ضمن تدريس، با جملاتي شيوا، شيرين و پر جاذبه، مفاهيم دشوار فلسفي را بيان کرد و در تأييد اظهارات علمي خود از اشعار شاعران بزرگ شاهد مي آورد. در محفل علمي اين حکيم الهي، دانشوران فاضلي پرورش يافتند که حضرات آيات سيد ابوالحسن رفيعي قزويني، عبدالله جوادي آملي، حسن حسن زاده آملي، کاظم مدير شانه چي و سيد محمد باقر حجتي از آن جملهاند.اين حکيم وارسته در شامگاه 24 ارديبهشت سال 1352 شمسي در 72 سالگي مشتاقانه به حق پيوست و در جوار حرم حضرت معصومه (س) مدفون گرديد.
[10] . آيتالله حاج سيد احمد لواسانى، فرزند سيد ابوالقاسم: وى در سال 1313 هـ .ق. در نجف اشرف به دنيا آمد و مقدمات و سطح را نزد آيتالله سيد محمّدتقى خوانسارى و آيتالله حاج شيخ محمّد حسين اصفهانى فرا گرفت و در سال 1339 هـ .ق. به ايران آمد. و پس از مدتى، به عراق رفت و سپس به قم مهاجرت نمود و در سال 1357 هـ .ق. بار ديگر به نجف رفت و سه سال بعد به ايران بازگشت و در تهران ماندگار شد و به تدريس در مدرسه محمّديه - واقع در بازار - پرداخت. وى به امر آيتالله بروجردى، چند سال در مدينه، سرپرستى شيعيان را عهده دار بود و در ايّام حجّ به امور حاجيان رسيدگى کرد. علاّمه حسنزاده درباره او مى گويد: «از کسانى که بايد در ابتداى ورودم به تهران نام ببرم، که بسيار به گردن من حق دارند و پدرى فرمودند... و در تربيت و تعليم من سهم به سزايى دارند، مرحوم آيتالله آقا سيد احمد لواسانى(رحمه الله) است. بنده بقيه لمعه را، با جمع ديگر از رفقا تا آخر کتاب حدود و ديات، در خدمت ايشان خوانديم. همچنين از قسمت عام و خاص قوانين تا آخر آن در مدت سه سال، اين دو خوانده شد.» گلشن ابرار، ج 3، پيشين، ص530.
[11] . «طرحي از يک تکاپوي مداوم علمي» در گفتوشنود با زنده ياد آيتالله علامه حسن حسنزاده آملي، روزنامه جوان، 10 مهر 1400، ص9.
[12] . گليزواره، غلامرضا؛ منظومه معرفت، پيشين، 50.
[13] . آيتالله قمشهاى براى پذيرش وى در درس، استخاره مىکند که آيه(و ممّا رزقناهم ينفقون) مىآيد و به همين دليل، آيتالله حسنزاده را به عنوان شاگرد خود مىپذيرد. بعدها روابط استاد و شاگرد بسيار عاطفى و حاکى از پيوندهاى معنوى مىشود و حکيم الهى قمشهاى بر ديوان شعر اين شاگرد خود تقريظ مينويسد.
[14] . گلشن ابرار، ج 3، پيشين، ص 530-531.
[15] . احاطه ايشان بر علوم رياضى، نجوم و هيئت از شگفتىها بود. وى سالهاى زيادى به تدريس هيئت فارسى قوشچى، شرح چغمينى، تشريح الافلاک شيخ بهايى، اصول اقليدس و زيج بهادرى که درباره رياضيات، هيئت، حساب و هندسه است، پرداخت. وى در علم منطق نيز مهارت يادي داشت و لئالى منتظمه، جوهر نضيد، حاشيه ملاّ عبدالله و شرح شمسيه را تدريس کرده است.(گلشن ابرار، ج 3؛ پيشين، ص 533.)
[16] . علامه در مورد ايشان ميفرمايند: «در همه حال، استادم، حکيم متألّه، آيتالله آقاى سيد محمّدحسن قاضى طباطبايى مشهور به «الهى» - اعلى الله مقامه - پيوسته مرا به مراقبت و نگاه داشتن ادب در برابر خداوند و محاسبه نفس بسيار توصيه مى فرمود و من نفحات انفاس شريفش و برکات فيوضات منيعش را فراموش نمىکنم.»
[17] . «طرحي از يک تکاپوي مداوم علمي» در گفتوشنود با زنده ياد آيتالله علامه حسن حسنزاده آملي، پيشين.
[18] . مجله حوزه، مرداد و شهريور 1366، شماره 21، مصاحبه با استاد آيتالله حسنزاده آملي؛ قسمت اول.
[19] . . صلواتي؛ عبدالله، حسن حسنزاده آملي، عارف رباني و شارح صدرايي، پيشين، ص 86.
[20] . گلشن ابرار، ج 3، پيشين، ص 532.
[21] . روزنامه کيهان، 6 مهر 1400، ص 3.
[22] . نيز پيرامون آثار علامه آمده است: از ايشان 190 اثر در موضوعات مختلف فلسفي، عرفاني، فقهي، تفسير، نهجالبلاغه، رياضيات به زيور طبع مزين گشته است. روزنامه کيهان. 11 مهر 1400، ص 6.
[23] . آيتالله حسن رمضاني از علامه حسنزاده آملي نقل ميکند که؛ زماني ايشان (علامه حسنزاده آملي) ميفرمود اگر اسم کار من را لوس بازي نميگذاشتند و اگر تلقي خوشي صورت ميگرفت و مصون بود از تلقيهاي ناخوش، من اين کتاب عيون مسائل نفس را که در مسائل نفس است و کتاب مهمي است و کتاب سر پيري من است، مال ايام جوانيام نيست، يعني يک عمر کار کردهام و حاصلش اين شده است، اسم اين کتاب را مي گذاشتم «عيون خميني».
[24] . ر.ک، طلعت حسن، روزنامه اطلاعات، 6 مهر 1400، ص 6.
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.