اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

مرد عصبـاني با مشت همسرش را کشت

مردي که همسرش را با ضربه‌هاي مشت به قتل رسانده و يک روز بعد نيز خودش را به پليس تسليم کرده است در دادگاه کيفري يک استان تهران محاکمه شد.

مرد عصبـاني با مشت همسرش را کشت

اوايل فروردين سال 1400 مرد جواني به نام بهروز با مراجعه به پليس آگاهي يکي از شهرهاي جنوبي کشور مدعي شد همسرش را در خانهاش در تهران به قتل رسانده است.

پس ازاين اظهارات، پليس وي را بازداشت کرد و براي صحت اظهاراتش از پليس تهران استعلام گرفت و مشخص شد 24 ساعت قبل از حضور اين مرد در اداره پليس گزارش کشف جسد زن جواني به نام مريم در حوالي اتوبان آزادگان در سامانه پليس ثبت شده و جسد با دستور قضايي به پزشکي قانوني انتقال پيدا کرده است.

در ادامه با توجه به اينکه قتل در تهران رخ داده بود متهم براي رسيدگي به پروندهاش به تهران منتقل شد و تحت بازجويي قرار گرفت. وي در تشريح ماجرا گفت: 15 سال قبل با همسر اولم ازدواج کردم و يک دختر دارم اما زندگي مشترک ما حدود 11 سال طول کشيد و از هم جدا شديم حضانت دخترم نيز با من بود. تا اينکه شش ماه بعد از جدايي در اينستاگرام با زني به نام مريم آشنا شدم. او گفت از شوهرش جدا شده و در خانه مادرش زندگي ميکند.

چند ماهي با هم در ارتباط بوديم و کم کم به هم علاقهمند شديم و از آنجا که احساس کردم وجه اشتراک زيادي با هم داريم به او پيشنهاد ازدواج دادم. او موافقت کرد اما وقتي به خانوادهاش گفت برادرها و خواهرهايش بشدت مخالفت کردند با اين حال مريم مقابلشان ايستاد و گفت تا کي بايد در خانه مادرم زندگي کنم اگر يک روز مادرم نباشد شما براي دريافت ارث و ميراثتان من را از اين خانه بيرون ميکنيد و آواره ميشوم.

بهروز درادامه گفت: بالاخره خانوادهاش راضي شدند و ما ازدواج کرديم. حدود 3 سال از ازدواجمان ميگذشت و در اين مدت هم روزهاي خوب داشتيم و هم روزهاي بد. تا اينکه روز حادثه در حالي که دخترم در اتاقش بود، من و مريم سر موضوعي باهم اختلاف پيدا کرديم و من در يک لحظه نتوانستم خودم را کنترل کنم و با سر ضربهاي به صورت همسرم زدم. بعد هم با مشت به جانش افتادم تا اينکه بيحال روي زمين افتاد. از آنجا که عصباني بودم او را به داخل حمام بردم و گلويش را هم فشار دادم اما يکباره به خودم آمدم و فهميدم چه اشتباهي کردهام. از آنجايي که کار از کار گذشته بود جسد مريم را به داخل ماشينم بردم و او را کنار اتوبان آزادگان رها کردم و بعد هم به خانه برگشتم. خيلي پشيمان بودم همان موقع تصميم گرفتم خودم را تسليم کنم اما نگران سرنوشت دخترم بودم بنابراين دخترم را به شهرمحل زندگي پدر و مادرم بردم و تحويل آنها دادم و سپس به پليس آگاهي رفتم و خودم را معرفي کردم.

پس ازاعتراف صريح متهم، وي به منزلش منتقل شد تا صحنه جرم را بازسازي کند.

در اين ميان پزشکي قانوني در گزارشي اعلام کرد: «علت تامه مرگ ضربه مغزي بر اثر اصابت جسم سخت بوده وهمچنين شواهد نشان ميدهد که مرحوم مورد ضرب و جرح نيز قرار گرفته است.»

با تکميل تحقيقات، براي بهروز به اتهام قتل عمدي و جراحات غيرمؤثر در قتل، کيفرخواست صادر شد و پرونده براي رسيدگي به شعبه 2 دادگاه کيفري يک استان تهران فرستاده شد.

 

در دادگاه چه گذشت

در ابتداي جلسه برادر بزرگ مقتول تنها کسي بود که بهعنوان ولي دم در دادگاه حاضر شده بود.

وي به جايگاه رفت و گفت: وقتي ما متوجه شديم که مريم قصد دارد با بهروز ازدواج کند مخالفت کرديم به خاطر اينکه خواهرم يکبار در زندگي شکست و ضربه خورده بود و ما نميخواستيم دوباره مشکلي برايش پيش بيايد اما او اصرار داشت که ازدواج کند.

حالا هم همسرش بيرحمانه او را به قتل رسانده و من درخواست قصاص دارم. البته غير از من 8 خواهر و برادر ديگر هم دارم که به خاطر اينکه در شهرستان زندگي ميکنند، نتوانستند در جلسه حاضر شوند.

سپس متهم به جايگاه رفت و گفت: من و مريم در طول 3 سالي که باهم زندگي ميکرديم فراز و فرود زيادي را تجربه کرديم. اما روز حادثه او حرفهايي زد که کنترلم را از دست دادم.

مريم زن خوبي بود و مثل مادر با فرزندم رفتار ميکرد اما بعضي مواقع رفتارهايي ميکرد که عصبي ميشدم. باور کنيد من نميخواستم او را بکشم. من مريم را دوست داشتم و در يک لحظه عصبانيت دست به اين کار زدم و حالا هم پشيمان هستم و از اولياي دم ميخواهم تا من را ببخشند.

در پايان جلسه قضات براي صدور رأي وارد شور شدند.

ضمن اينکه مقرر شد همه خواهران و برادران مقتول بهعنوان اولياي دم درخواستشان را براي صدور حکم به دادگاه ارسال کنند.

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.