اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

قتل فجيع زن صاحبخانه به دست جوان مستأجر

چهاردهم اسفند سال گذشته فريادهاي دلخراش «کمک، کمک» يک زن اهالي خيابان شاهنامه 69 در مشهد را سراسيمه و نگران به سوي منزلي کشاند که غوغايي در آنجا بر پا شده بود.

قتل فجيع زن صاحبخانه به دست جوان مستأجر

برخي از اهالي که زودتر به منزل مذکور رسيدند، مستاجر جوان را مشاهده کردند که پيکر خونآلود زن صاحبخانه را رها کرد و در حالي که خنجري را در دست ميفشرد از طريق پشتبام پا به فرار گذاشت. در همين حال بعضي از همسايگان زن 54 ساله نيز به طرف پشتبام دويدند و «سعيد-الف» (جوان مستاجر) را به دام انداختند تا از فرار وي جلوگيري کنند.

طولي نکشيد که خودروي افسران گشت انتظامي به سرپرستي سروان مصطفي حسني رئيس پاسگاه انتظامي فردوسي آژيرکشان وارد شاهنامه 69 شد و جوان مذکور را به مقر انتظامي انتقال دادند. دقايقي بعد امدادگران اورژانس نيز از راه رسيدند و پيکر نيمهجان زهرا کهن (زن صاحبخانه) را به بيمارستان طالقاني مشهد منتقل کردند، اما وقتي پزشکان متخصص مرگ وي را بر اثر اصابت ضربات کارد تاييد کردند و اين ماجراي هولناک وارد مرحله تحقيقات جنايي شد.

هنوز دقايقي بيشتراز گزارش اين جنايت تلخ نگذشته بود که با حضور دکتر صادق صفري قاضي ويژه قتل عمد مشهد در مرکز درماني بررسيهاي تخصصي آغاز و رمزگشايي از اين معماي پيچيده جنايي در حالي آغاز شد که زن54 ساله با ضربات متعدد خنجري يک دم به قتل رسيده بود.

در همين حال همسر مقتول به قاضي ويژه پروندههاي جنايي گفت: مدتي قبل فرزند معلولم گم شده بود که امروز او را در يک مرکز ترک اعتياد پيدا کردم و او را به منزل داييم بردم. همسرم در خانه تنها بود که به او گفتم ناهار تهيه کند و خودم حدود ساعت 12 ظهر به منزل داييم رفتم. عصر هنگام وقتي به خانه برگشتم، جمعيت زيادي را ديدم که مقابل منزلم تجمع کرده بودند. زماني که وارد خانه شدم همسرم را خونآلود ديدم که روي پلهها افتاده بود ولي هنوز نفس ميکشيد. وحشتزده پرسيدم چه شده و او با دست به طبقه پايين منزلمان اشاره کرد و نام «سعيد»را بر زبان راند که بعد همسايگان او را روي پشتبام گرفتند و از فرارش جلوگيري کردند.

مرد صاحبخانه همچنين به اختلاف بر سر نپرداختن اجارهبهاي منزل با جوان 27 ساله (سعيد) نيز اشاره کرد و گفت: صبح امروز به سعيد گفتم 4 ماه است که اجارهخانه را نپرداختهايد، فکري بکن. او هم مدتي بعد پيامک واريز 15 ميليون تومان اجاره را برايم ارسال کرد که من هم از او تشکر کردم، ولي پاسخي نداد چون دلخور بود. هنگامي که همسرم را به بيمارستان بردند من يک کارد نوککج را داخل حمام منزل پيدا کردم.

به دنبال اظهارات همسر مقتول، دامنه تحقيقات قاضي صفري در حالي به محل حادثه و مقر انتظامي کشيد که ديگر چتر سياه شب بر آسمان مشهد گسترده شده بود. در همين حال يکي از شاهدان عيني اين صحنه وحشتناک به قاضي ويژه قتل عمد گفت: من اولين نفري بودم که صداي «کمک کمک» زهراخانم (مقتول) را شنيدم و سراسيمه به خانه او رفتم. مستاجر را ديدم که روي پيکر خونآلود وي نشسته و سر و صورت او را گرفته بود. وقتي چشم آن جوان به من افتاد هراسان و مضطرب گفت: تشنج کرده است. به او گفتم دروغ ميگويي! در همين هنگام خانم «کهن» به يکباره بلند شد و نفس عميقي کشيد که از دهانش خون بيرون ريخت. با آنکه خودم ترسيده بودم، ولي پسرم تکه آجري برداشت تا او را بترساند که ديگر بقيه همسايگان آمدند و مستاجر جوان به پشتبام گريخت.

ديگر ترديدي وجود نداشت که مستاجر جوان در قتل زن صاحبخانه نقش دارد و همه فرضيههاي جنايي نيز از هر سو به او مي رسيد، به همين دليل قاضي شعبه 255 دادسراي عمومي وا نقلاب مشهد به تحقيق از «سعيد-الف» پرداخت، اما او بهشدت نقش خود را در ارتکاب قتل انکار کرد و با بيان اينکه هنگام دستگيري در پشتبام هيچ چاقويي به همراه نداشت، به پرداخت اجارهبهاي منزل نيز اشاره کرد و گفت: من و مادرم از 3 سال قبل در طبقه پايين منزل مذکور مستاجر هستيم. زمان وقوع حادثه من درون حياط بودم که با شنيدن سر و صدا به داخل کوچه آمدم و چند نفر را در حال فرار ديدم. در منزل صاحبخانه هم باز بود که متوجه پيکر خونآلود زهرا خانم شدم. روي پلهها افتاده بود و ميلرزيد، فکر کردم تشنج کرده است، به همين دليل سرش را در دستم گرفتم که زني به همراه پسرش وارد خانه شدند. هنوز به آن زن توضيح ميدادم که صاحبخانهام دچار تشنج شده است، ناگهان شلوغ شد و من از ترس به پشتبام فرار کردم، اما هيچ چاقويي در دستم نبود. من اجاره منزل را صبح روز حادثه براي شوهر آن زن پرداخت کردم و ديگر اختلافي با يکديگر نداشتيم.

در اين هنگام قاضي دکتر صفري از وي پرسيد: پس چرا دستکش داري؟ متهم پاسخ داد: به خاطر سرماي هوا دستکشهايم را پوشيدم!

در حالي که چاقو (آلت قتاله)به گره کور اين ماجراي جنايي تبديل شده بود، دوباره قاضي صفري به همراه گروهي از کارآگاهان اداره جنايي مشهد به پشتبام منزل مسکوني محل وقوع جنايت رفت و به تحقيقات ميداني ادامه داد تا اينکه روزنهاي شبيه دودکش در پشتبام توجه مقام قضايي را به خود جلب کرد.

قاضي ويژه قتل عمد که براي لحظاتي در افکار خود غرق شده بود به يکباره از يکي از افسران پليس آگاهي خواست چاقوي ميوهخوري را که در دست داشت به درون روزنه مذکور بيندازد. لحظاتي بعد يکي از عوامل انتظامي از داخل منزل فرياد کشيد چاقو به داخل حمام افتاد. اين جمله تنها کليد معما بود که يک بار ديگر نيز به دستور مقام قضايي تکرار شد و باز هم چاقو درست به مکاني سقوط کرد که خنجر خونآلود (آلت قتاله) درآن قسمت حمام کشف شده بود.

بررسيهاي بيشتر نشان داد لوله پلاستيکي که در پشتبام وجود دارد مربوط به هواکش داخل حمام است و متهم پس از فرار به پشتبام، خنجر را به درون آن روزنه انداخته است. از سوي ديگر انگيزه اين جنايت نيز موضوع رمزآلودي بود که بايد مقام قضايي به کنکاش در اين باره مي پرداخت.

وي ماجراي پرداخت اجارهبها را زير ذرهبين فرضيههاي جنايي قرار داد، اما طولي نکشيد که مشخص شد متهم «سعيد-الف» پولي به حساب صاحبخانه واريز نکرده و با يک رسيد جعلي صاحبخانهاش را فريب داده است.

اينگونه بود که تنها متهم اين پرونده جنايي دوباره مورد بازجوييهاي فني قرار گرفت، ولي باز هم قصه ساختگي ديگري را براي فرار از مجازات بازگو کرد. او گفت: يکي از دوستانم که در زمينه خريد و فروش طلا فعاليت ميکند از من خواست چنانچه از وجود طلا در مکاني خبر دارم به او اطلاع بدهم که آنها را سرقت کند. من هم که ميدانستم صاحبخانهام طلا دارد ماجرا را برايش بازگو کردم و او هم نقشه قتل را طراحي کرد. ولي زماني که من به محل رسيدم او از منزل صاحبخانهام گريخت که در اين هنگام من با پيکر خونآلود صاحبخانه روبهرو شدم و قبل از آنکه بتوانم فرار کنم، همسايگان از راه رسيدند و من با برداشتن چاقو به پشتبام فرار کردم و آن چاقوي خونآلود را درون لوله پلاستيکي انداختم که در پشتبام قرارداشت.

در حالي که داستانسراييهاي متهم براي مقام قضايي باورپذير نبود، تحقيقات بيشتر از وي تاپاسي از شب به طول انجاميد و در نهايت متهم که خود را در ميان رگبار سوالات تخصصي و گاهي انحرافي مقام قضايي ميديد، به ناچار لب به اعتراف گشود و راز آدمکشي براي نپرداختن اجارهبها را فاش کرد.

او گفت: من نقاش ساختمان هستم و به دليل کاهش ساخت و سازها چند ماه نتوانستم اجارهبهاي منزل را بپردازم. از سوي ديگر هم مدام صاحبخانه از من تقاضاي پرداخت اجاره را ميکرد که بالاخره نقشه قتل را طراحي کردم.

در پي اعترافات صريح متهم، وي صحنه جنايت هولناک را نيز در حضور قاضي دکتر صادق صفري و سروان آرمين منفرد بازسازي کرد. پس از تکميل تحقيقات قضايي، کيفرخواست اين پرونده جنايي در دادسراي عمومي و انقلاب صادر شد و بدين ترتيب با افشاي همه ابعاد اين جنايت تکاندهنده، پرونده مذکور به دادگاه کيفري يک خراسان رضوي ارسال شد تا ديگر مراحل دادرسي را طي کند.

 

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.