قتل فجيع زن جوان توسط همسرش

هنوز مرد 40 ساله مشغول بيان جزئيات جنايت بود که گروهي از افسران انتظامي عازم خيابان هدايت 47 شدند و صحنه فجيعي را مشاهده کردند. پيکر خون‌آلود زن جوان در حالي کف پذيرايي چند متري افتاده بود که آثار حدود 20 ضربه کارد بر نقاط مختلف پيکر وي ديده مي‌شد و گلوي او نيز به طرز دلخراشي شکافته بود! ماموران انتظامي با تاييد ماجراي جنايت فجيع، بي‌درنگ مراتب را به قاضي دکتر صادق صفري (قاضي ويژه قتل عمد مشهد) اطلاع دادند و بدين ترتيب با حضور مقام قضايي در صحنه جنايت، تحقيقات قضايي آغاز شد.

جسد مربوط به زن 34 ساله‌اي بود که «بهاره» نام داشت و تصويري قاب گرفته از وي در کنار همسر و پسر خردسالش روي ديوار منزل حدود 35 متري خودنمايي مي‌کرد. کارد بزرگ دسته فلزي نيز درون سينک ظرف شويي قرار داشت که بررسي‌ها نشان داد، اين کارد بزرگ همان ابزار قتل است. قاضي شعبه 208 دادسراي عمومي و انقلاب مشهد که حدود 15 پله را از در فلزي کنار مغازه آجيل فروشي بالا آمده بود در ادامه بررسي‌هاي خود به سرنخ‌هايي از اختلافات شديد خانوادگي مرد آجيل فروش و همسرش رسيد که انگيزه اين جنايت هولناک را فاش کرد.

دقايقي بعد «حميد - الف» (متهم به قتل) با صدور دستوري از سوي قاضي ويژه قتل عمد به محل وقوع جنايت انتقال يافت و به صراحت ارتکاب قتل را پذيرفت و گفت: با همسرش اختلاف ديرينه داشته است و مدام با هم مشاجره مي‌کردند تا اين که ماجرا با قتل به پايان رسيد.

اين درحالي بود که برادر متهم نيز به ارتکاب جنايت توسط برادرش (حميد) اشاره کرد و به قاضي صفري گفت: حدود ساعت 16:40 بود که برادرم با من تماس گرفت وقتي به نزد او رفتم ابتدا آبي به صورتم پاشيد و گفت: «نترس!» من «بهاره» را کشتم! من هم که خيلي تعجب کرده بودم او را ترغيب کردم تا خودش را به کلانتري معرفي کند!

بنابراين گزارش، متهم اين پرونده سپس در جلسات بازجويي که به واکاوي ماجراي اين جنايت وحشتناک اختصاص داشت به قاضي ويژه پرونده‌هاي جنايي گفت: خانواده همسرم خيلي در زندگي ما دخالت مي‌کردند به همين علت هم اختلافات قديمي داشتيم من حتي خودروام را فروختم چرا که شرايط مالي خوبي نداشتم. فقط همين مغازه آجيل فروشي بود که همسرم اصرار مي‌کرد سند آن را به نام او بزنم! تا اين که يک روز در محضر متوجه شدم مدارک من در اختيار خانواده همسرم است! خيلي ناراحت شدم و تعجب کردم! با آن که همسرم همواره مرا هدف تهديدهايش قرار مي‌داد ولي من او را خيلي دوست داشتم. به او مي گفتم اجازه نمي‌دهم طلاق بگيري! چون نمي‌توانم تحمل کنم که همسرم نباشي! براي همين تصميم گرفتم او را بکشم البته قبلا هم گفته بودم که آخر تو را مي‌کشم، مرا هم قانون اعدام مي‌کند تا راحت شوم!...

خلاصه روز حادثه در منزل نشسته بودم که «بهاره» از سرکار آمد و ناهار خورد، بعد از آن قصد استراحت داشت که ناگهان کارد بزرگ را برداشتم و ابتدا گلوي او را بريدم و سپس چند ضربه هم به نقاط ديگر بدنش وارد کردم!

در ادامه رسيدگي به اين پرونده جنايي، اگر چه ادعاهايي مبني بر جنون متهم هنگام ارتکاب جنايت مطرح شد اما پزشکان قانوني که با دستور مقام قضايي وي را مورد معاينات دقيق قرار داده بودند در گزارش خود به قاضي پرونده، او را مسئول اعمال خود تشخيص دادند و سلامت رواني وي را هنگام قتل تاييد کردند. در همين حال پدر بزرگ فرزند کوچک متهم به قتل گذشت قطعي خود را در حالي به مقام قضايي اعلام کرد که اولياي دم بهاره (مقتول) تقاضاي قصاص نفس وي را دارند.

در اين شرايط قاضي دکتر صفري با بررسي همه ابعاد و جوانب اين پرونده جنايي و با استنادات و دلايل ريزبينانه، درحالي قرار جلب به دادرسي را صادر کرد که متهم در آخرين دفاعيات خود مدعي شد: نمي‌خواستم او را طلاق بدهم اما قصد قتل همسرم را هم نداشتم و با برنامه‌ريزي قبلي دست به جنايت نزدم! در عين حال پس از رسيدگي‌هاي دقيق به ماجراي اين جنايت تکان‌دهنده، کيفرخواست پرونده از سوي دادسراي عمومي و انقلاب مشهد صادر و پس از طي مراحل قانوني به دادگاه کيفري يک خراسان رضوي ارسال شد و بدين ترتيب مرد آجيل فروش به زودي پاي ميز محاکمه قرار مي‌گيرد.