اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

فيلسوفي که نسل متفکران انقلاب را ساخت

24 آبان، سالروز درگذشت علامه سيد محمدحسين طباطبايي، مفسر بزرگ قرآن و احياگر تفکر فلسفي و معرفتي در حوزه‌هاي علميه است؛ انديشمندي که آثار و تربيت نسل شاگردان او، همچنان بر فضاي فکري و ديني جهان اسلام سايه افکنده است.

فيلسوفي که نسل متفکران انقلاب را ساخت

به همين مناسبت، در گفتوگو با احسان عبادي، مدرس بنياد مهدويت و دکتري قرآن و حديث، ابعاد مختلف شخصيت علمي و فکري علامه طباطبايي را مورد بررسي قرار داديم.

احسان عبادي، مدرس بنياد مهدويت و دکتري قرآن و حديث، در تبيين جايگاه علمي و تاريخي علامه سيد محمدحسين طباطبايي گفت: «کار مهم و درخشان علمي علامه طباطبايي احياگري تفسير قرآن و فلسفه در حوزههاي علميه بود.»

وي در تشريح بعد قرآني شخصيت علامه اظهار داشت: «علامه طباطبايي در همهي ابعاد شخصيتي ـ علمي، اخلاقي، عرفاني و تهذيب نفس ـ از نوادر روزگار بود. او نهتنها در تربيت نسلي ممتاز از شاگردان تأثيرگذار موفق شد، بلکه در احياي تفکر قرآنمحور در جهان اسلام نقشي بنيادين ايفا کرد. شيوهي بديع تفسيري او، يعني *تفسير قرآن به قرآن*، مکتبي را پايهگذاري کرد که امروزه نيز از معتبرترين رويکردهاي پژوهشي علوم قرآني به شمار ميرود.»

عبادي با اشاره به جايگاه تفسير الميزان گفت: «اين تفسير به قدري بديع، نو و جامع است که به گفته شهيد مطهري «در تاريخ اسلام مشابهي ندارد» و درک عمق آموزههاي آن نيازمند گذر دهههاست. قبل از علامه، بسياري از تفاسير يا بيش از حد به روايات تکيه داشتند، يا در مباحث کلامي و ادبي غرق ميشدند؛ اما او روش بنيادين و انقلابي *تفسير قرآن به قرآن* را به اوج رساند.»

وي منطق تفسيري علامه را اينگونه توضيح داد: «علامه معتقد بود قرآن يک واحد منسجم است و بهترين راه فهم يک آيه، قرار دادن آن در کنار آيات ديگر است؛ گويي قرآن گفتوگويي دروني دارد و آيات همديگر را توضيح ميدهند. او با اين رويکرد، قرآن را از اسارت پيشفرضهاي بيروني رها کرد و به متن قرآن اصالت بخشيد.»

اين مدرس حوزه در بخش ديگري از سخنانش، به بعد فلسفي علامه اشاره کرد و افزود: «در روزگاري که موج تفکرات ماترياليستي، بهويژه مارکسيسم، ذهن جوانان را به چالش کشيده بود، علامه طباطبايي با صلابت وارد ميدان شد. او فلسفه اسلامي را از فضاي پيچيده و صرفاً مدرسهاي خارج کرد و آن را به زبان روز درآورد.»

عبادي درباره کتاب *اصول فلسفه و روش رئاليسم* گفت: «اين کتاب شاهکاري تمامعيار است؛ متن از علامه و پاورقيهاي تحليلي آن از شهيد مطهري. علامه از پايهايترين مباحث شناختشناسي آغاز ميکند و با استدلالهاي عقلي، پايههاي فلسفه مادي را به لرزه درميآورد و اصالت واقعيت را در برابر ايدهآليسم و سفسطه اثبات ميکند. اين اثر واکسن فکري نسل زمان خود و نسلهاي بعد شد.»

وي همچنين به دو اثر مهم ديگر علامه اشاره کرد و گفت: «کتابهاي *بداية الحکمة* و *نهاية الحکمة* نقشه راه دقيق آموزش فلسفه در حوزههاي علميه هستند. اولي دورهاي فشرده براي مبتديان و دومي دورهاي عميق و تخصصي است. علامه با اين آثار، ساختار آموزش فلسفه را دگرگون کرد.»

اين پژوهشگر قرآني درباره بعد عرفاني علامه طباطبايي نيز يادآور شد: «روح عرفان در آثار علامه جاري است. عرفان او عملي و مبتني بر قرآن و سنت اهل بيت بود، نه صرفاً مباحث نظري. کتاب *رسالة الولاية* عصاره نگاه عرفاني علامه است؛ او در اين اثر مفهوم ولايت را بهعنوان غايت سير و سلوک انسان توضيح ميدهد.»

عبادي در توضيح بعد تاريخي آثار علامه افزود: «علامه بهخوبي ميدانست که معرفي يک مکتب بدون ارائه تصويري دقيق از تاريخ آن ممکن نيست. کتاب شيعه در اسلام پاسخي آرام و مستدل به پرسش چيستي تشيع است؛ اثري که با مقدمه هانري کربن به زبانهاي مختلف ترجمه شد و شناسنامهاي معتبر براي مکتب اهل بيت به شمار ميرود.»

وي در بخش ديگري از سخنانش به نقش شاگردپروري علامه پرداخت و اظهار داشت: «در دورهاي که کمونيسم و مارکسيسم جوانان را جذب کرده بود، علامه به شاگرداني چون شهيد مطهري، آيتالله مصباح يزدي، سيد محمد بهشتي و امام موسي صدر «جعبه ابزار فکري» داد. او با منطق و فلسفه به آنان نشان داد که اسلام تنها دين عبادت فردي نيست، بلکه براي حکومت، اقتصاد و جامعه نيز سخن عميق و منطقي دارد.»

احسان عبادي در جمعبندي نقش علامه در تحولات فکري معاصر گفت: «علامه هرگز سخنراني آتشين نکرد و مردم را به تظاهرات دعوت ننمود؛ مردي آرام و غرق در فکر بود. اما در همان خلوت، کاري کرد که از هزاران راهپيمايي تأثيرگذارتر بود: او رهبران فکري انقلاب را تربيت کرد.»

وي در توصيف نقش بنيادين علامه افزود: «علامه مانند يک نيروگاه برق ساکت بود؛ خودش وارد ميدان سياست نشد، اما انرژي فکري لازم براي روشن کردن يک کشور را توليد کرد. شاگردان او اين انديشه را به جامعه منتقل کردند و پايههاي نظري انقلاب و جمهوري اسلامي را شکل دادند. بدون انديشههاي او، انقلاب شايد حرکتي احساسي ميماند، نه يک نظام مبتني بر ايدئولوژي و تفکر منسجم.»

 

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.