پيشرفت علم و تکنولوژي و به هم ريختگي دنياي اقتصادي در همه کشورهاي دنيا و فشارهاي متعددي که در زمينههاي متفاوت به افراد وارد ميشود باعث شده که در زير سايه آن فشارهاي رواني، استرس و اضطراب بالا رفته و به طبع آن اختلالات رواني و خلقي به اوج خود برسند.
به گزارش ايسنا، جهان امروز در پس گسترش و رشدش، افسردگي، پنيک(نوعي حمله اضطرابي)، اختلالات دو قطبي، اختلالات شخصيتي، هيستريونيک (شخصيت نمايشي)، خودشيفتگي و ... را افزايش داده است. از طرف ديگر ژنتيک، سبک فرزندپروري، تجارب فرد در محيط همسالان، مدرسه و جامعه نيز در اين زمينه دخيل هستند. در اين بين، يکي از اختلالاتي که در هر قشري از جامعه بيداد ميکند، افسردگي است. البته درصد زيادي از افرادي که به افسردگي دچار ميشوند بنا به دلايل متعددي ممکن است حتي به کلينيکهاي خدمات روانشناسي هم مراجعه نکنند. افسردگي به علت اين که به صورت رجعت کننده و عودت کننده ميباشد به عنوان اختلال ناتوانکننده در نظر گرفته شده است. چه علائمي نشان از افسردگي دارند؟ در در چه خانوادههايي بيشتر اين اختلال ديده ميشود. موضوعي است که به بهانه آن با مهناز يوسفي روانشناس و درمانگر به گفتوگو نشستيم که در ادامه بخش اول آن ميخوانيد:
علائم افسردگي چيست؟
از علائم اصلي و باليني افسردگي، غمگيني زياد و فقدان لذت ميتوان نام برد که البته امروزه غمگيني زياد به صورت تحريک پذيري بالا و خشم بروز مييابد در کنار اين علائم، ديگري نيز وجود دارند که عبارتند از :
- احساس پوچي، نااميدي و بيمناکي
- کاهش علاقه به انجام فعاليتها در بخش عمده زندگي روزمره
- تغيير محسوس وزن (کاهش يا افزايش) که حداقل پنج درصد تغيير در وزن درطول يک ماه
- بيخوابي
- کاهش يا افزايش اشتها به اندازه پنج درصد در طول ماه
- کندي رواني حرکتي يا سراسيمگي
- خستگي روان و ضعف رواني (پيسکاستني)
- احساس گناه، بي ارزش بودن
- کاهش تمرکز و توانايي تفکر
- افکار مکدر در مورد مرگ، انديشه پردازي در رابطه با خودکشي يا اقدام به آن.
اين علايم و نشانهها در صورتي که اختلال قابل ملاحظهاي را در عملکرد تحصيلي، اجتماعي ، شغلي، خانوادگي، روابط بين فردي و انطباقي فرد ايجاد کند و تحت تاثير سوء مصرف يا ترک مواد يا دارو ايجاد نشود و با اختلالات رواني ديگر هم مثلا اختلال دو قطب، اختلالات هذياني و اسکيزوفرني و ... همراه نشود، افسردگي است.
آيا افسردگي در کودکان هم ايجاد ميشود؟ نشانههاي آن چيست؟
يکي از قشرهاي آسيب پذير در جامعه بدون شک کودکان و نوجوانان هستند. طبيعتا عواملي چون ژنتيک، سبک فرزند پروري، تجارب اوليه کودک، جامعه و تروماهايي مانند طلاق، دعواي والدين، تصادف و... براي کودکان زمينههاي مسائل خلقي و رواني مثل افسردگي، بيش فعالي(ADHD)، اختلال خلق اخلال گرايانه (DMDD)، اختلال دو قطبي و غيره را ايجاد ميکنند. بنابراين افسردگي مختص به سن نيست و ممکن است در هر سني بروز کند.
افسردگي در کودکان ممکن است در سنين مختلف ايجاد شود که علائمي شبيه به علائم افسردگي در بزرگسالان را دارد اما با اين تفاوت که کودکان افسرده به صورت رفتاري احساسات خود را نشان داده و رفتارهاي ناسازگارانه، عصبي، گوشه گير با تحريک پذيري بالا را از خود بروز ميدهند.
در بزرگسالان معمولا افسردگي به صورت کلامي، احساس غمگيني و نااميدي بسيار زيادي نمايش داده ميشود. همچنين کودکان افسرده نسبت به بزرگسالان شکايتهاي جسماني مانند سردرد، دل درد را تجربه ميکنند. در حالي که بزرگسالان خستگي مزمن، کاهش ميل جنسي را بروز ميدهند.
علل افسردگي در کودکان، تغييرات محيطي و رويدادهاي زندگي مثل رويدادهايي در مدرسه، روابطه با همسالان، تغييرات خانوادگي مانند طلاق و غيره ميباشد و در بزرگسالي مسائل مالي، مشکلات کاري، روابط بين فردي علت اصلي افسردگي است.
افسردگي معمولا در چه رنج سني ديده ميشود؟ در چه خانوادههايي اين اختلال بيشتر رشد ميکند؟
بيشترين بازده افسردگي در 18 تا 44 سالگي و کمترين بازده آن بعد از 60 سالگي است. بررسيهاي انجام شده نشان داد که 50 درصد کودکان و نوجوانان و 20 درصد بزرگسالان علائم افسردگي را گزارش کردند. افسردگي در بانوان بيشتر از آقايان ديده ميشود و اقدام به خودکشي در خانمها دو برابر آقايان است اما خودکشي واقعي بيشتر در آقايان رخ ميدهد.
اضطراب و افسردگي محصول خانوادههايي هستند که در آن پدر و مادر کنترلگرا هستند. وقتي سلطه يکي از والدها حاکم باشد و فرد به خاطر هر چيزي مورد شماتت قرار ميگيرد. مرتبا افراد خانواده مورد کنترل قرار گرفته و به نظرات افراد توجهي نميشود، اين باعث خشم پنهان فرد نسبت به والد کنترلگر ميگردد. چون اين خشم را نميتواند بروز دهد و آن را سرکوب مي کند يا حتي در صورت بروز احساس گناه در او ايجاد ميشود، در نتيجه هموار شده تبديل به اضطراب، افسردگي، وسواس و غيره ميگردد.
اين خانواده است که باورهاي زيربنايي فرد در آن شکل گرفته و هويت و شخصيت اوليه فرد در آن بنا ميشود. والدين با برخورد مناسب خود حس با ارزش بودن، دوست داشتني بودن، مفيد بودن را به فرزندشان منتقل ميکنند. خانوادهاي که در آن کمالگرايي موج ميزند، والدين فرزندشان را به سوي هدف آرماني خود، يا به قولي زندگي نزيسته خود هل ميدهند به اين طريق فرزندشان را در مسير افسردگي سوق ميدهند.
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.