زمستان 1401 همزمان با شکل گرفتن برخي آشوبهاي محلهمحور محمد عمر توحيدي از مفتيهاي جريان تکفيري که بعدها در گروهک انصارالفرقان نيز مسئوليت واحد تبليغات را بر عهده گرفت در يک فايل صوتي يکساعته که در يک کانال تلگرامي منتشرشده بود، به تشريح مدل عملياتي اشرار و عناصر تروريستي در اطراف مرزها پرداخت.
به گزارش جوان؛ اين عنصر تروريستي در تشريح فعاليتهاي گروهک خود گفته بود که براي زدن ضربات هدفمند به مردم ايران بايد سازماندهي تشکيلاتي گروهکها تغيير کند و شوراي هماهنگي آشوب و ناامني ايجاد شود.
در آن مقطع برخي عناصر ضدانقلاب در خارج از کشور نيز در کنفرانس هاليفاکس ناتو در کانادا طرح پروازممنوع را به امريکاييها ارائه دادند. در اين طرح روي اين موضوع تأکيد شده بود که براي اثرگذاري بيشتر تروريسم در داخل ايران لازم است که يک يا چند شهر مرزي مرکز فرماندهي هستههاي ترور شده تا حملات تروريستي بهصورت تصاعدي قابل هدايت باشد.
در آن برهه زماني به دليل پاکسازي تروريستها در برخي مناطق مرزي، بهويژه در شمال غرب کشور و نيز هوشمندي قرارگاه قدس طرح ساماندهي اشرار شکست خورد. مدتي بعد «عدلمديا» که مواضع تروريستها در جنوب شرق و استان سيستان و بلوچستان را منتشر ميکرد، در تحليلي از وقايع که با خط آشوب 8 مهر پيوند داشت، نوشت که در طول اين بازه زماني با وجود شکست در ميدان، تشکيلات جيشالظلم توانسته دوستاني در بيابان براي خود پيدا کند!
در آن زمان اين سؤال پديد آمد که دوستان جديد تروريستها در کوه و بيابان چه کسي است؟ پيدا کردن اين سؤال خيلي سخت نبود، مصطفي هجري دبير کل گروهک تروريستي حزب دموکرات کردستان در يک کنفرانس خبري در آلمان گفت که اشرار و تروريستها در مرزهاي ايران، دوست جديدي به نام اسرائيل دارند که آنها را براي آينده مجهز خواهد کرد.
اين تجهيز شدن خيلي زود نتايج خود را نشان داد. فروردين 1403 گروهک شرور جيشالعدل شبانه به بندر چابهار حمله کرد و تعدادي از مردم را به شهادت رساند. در اين عمليات تروريستي چند نکته قابلتوجه وجود داشت، مدل و فرمول عناصر تروريستي تغيير و آنها فاز عمليات شهري را تجربه کردند. همزمان شکل، ميزان و مدل سلاح، تجهيزات و لجستيک آنها نيز تغيير کرده بود و از همه مهمتر آن بود که تروريستها در اطلاعيهاي پس از عمليات از واژههايي، چون «تمدن بلوچي» استفاده کردند که در قواره فکري و ايدئولوژيک آنها نبود. اين سه آيتم بهخوبي نشان ميداد که در پشت پرده کارگرداني جديد نشسته که تروريستها کوچ يا هدايت ادراکي ميکند.
به نظر ميرسد که انحلال سازمان تروريستي جيشالعدل و شکل گرفتن يک تشکيلات تروريستي جديد در اکوسيستم جنوب شرقي کشور با تبليغات شديد رسانهاي را نيز بايد در فرمول چينش جديد صهيونيستها بعد از شکست در جنگ 12 روزه بايد ارزيابي کرد. در آن مقطع ارتش رژيم اسرائيل انتظار داشت با بمباران از بالا، جريانهاي تروريستي از پايين باهم پيوند خورده و آشوب، کشتهسازي و جنگ مقطعي شکل بگيرد، اما به دليل رصدهاي دقيق اطلاعاتي قبل از جنگ و نيز برگزاري رزمايشهاي متعدد امنيتي حتي يک واحد تروريستي نيز توانست آرايش گرفته و اين پروژه شکست خورد.
ازاينرو موساد براي استفاده بهينهتر از اشرار، هستههاي آشوب و تروريستها با ريبرند کردن سازمان جيشالظلم در تدارک آن است که به تروريستها فرم جديد بدهد، در اين شکلدهي گروهک JMM داراي يک ستاد عمليات رزمي و هستههاي تروريستي، ستاد تبليغي و ادراکي و نيز ستاد همکاريهاي خارجي و ارتباطات خواهد بود، به عبارتي سازماني تروريستي در چند جبههاي شکلگرفته که علاوه برداشتن ساختار خشن و جنايتکار داراي بخش فعال در جنگ هيبريدي نيز خواهد بود.
سازمان شکلگرفته اخير برگرفته از تجربه گروهک تحريرالشام در سوريه بوده و موازي با مدل آن عمل خواهد کرد. مسئوليت بخش قابلتوجهي از اين فرم دهي جديد نيز بر عهده «عبدالرحمان فتاحي» خواهد بود که مسئول ميز ايران در تحريرالشام است. او وظيفه دارد که براي تروريستهاي جيشالعدل تصويري جديد بسازد. همچنين اين سازمان تروريستي به دليل بدنامي توانايي جذب اجتماعي نداشته است. ازاينرو، فتاحي مأمور است تا براي JMM مزدور خارجي نيز اجاره کند.
البته گريم کردن تروريستها در جنوب شرق کشور تجربه جديدي نيست و سال 93 نيز صلاحالدين فاروقي با دو گروهک تروريستي ادغام انصار و جيش الاسلام خط وحدت ميان اشرار را کليد زد که مدتي بعد به دليل رقابتها دروني دو سرکرده اصلي يعني عبدالرئوف ريگي و محمد شفيع حذف سازماني شدند. پيشبينيهاي آينده حکايت از آن دارد که بهزودي به دليل پراگماتيسمي شدن تشکيلات ترور از يکسو و نيز عبور از خطوط سنتي و همچنين رقابت دروني خط تسويهحسابهاي خونين و درونسازماني دوباره فعال شود.
درنهايت آنکه براي مسئله هستههاي تروريستي در جنوب شرق کشور دو مؤلفه مهم نيز بايد بهدرستي فعال شود. اولين آن ايجاد اشتراک بيشتر ميان همسايگان است که با ديپلماسي ضد تروريستي از سوي طرفين قابلطرح است، افغانستان و پاکستان بايد به اين درک مشترک با تهران برسند که تروريسم يک پديده محلي با ابعاد محدود نيست.
همچنين برخي مؤلفههاي دروني مانند مسجد مکي، و ازجمله شخص جناب عبدالحميد اسماعيلزهي بايد حساسيت بيشتري نسبت به تحرکات موجود از خود نشان داده و با مقوله تروريسم بهصورت عامل مسئوليتپذير برخورد کند، مرزبندي رسمي با تروريستها روي کنترل ادراکي عوامل فريبخورده تأثير بسزا دارد، مردمي کردن مبارزه با تروريسم نياز به تبليغ دارد، اين راه با اتحاد مبلغان اهل سنت و تشيع با مدل برادرانه شهيد شوشتري پيش چشم ماست.
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.