با توجه به برنامههاي توسعهاي دولت براي پهنه مکران، به نظر ميرسد که فارغ از نقشآفريني فعال در کريدور شرق-غرب، اتصال به کريدور سيپک به عنوان جزئي از ابتکار کمربند-راه نيز در دو چارچوب پيوند ترانزيتي و خلق زنجيرههاي ارزش جديد نيازمند توجهي ويژه باشد.
پهنه مکران و اهداف توسعهاي جمهوري اسلامي ايران
پهنه مکران يکي از راهبرديترين مناطق ايران با دسترسي مستقيم به آبهاي آزاد است که عليرغم بهرهمندي از مزيتهاي ژئواکونوميک فراوان، تاکنون با چالش توسعه نايافتگي مواجه بوده است.
در سالهاي اخير، به کرات در خصوص ضرورت توسعه فعاليتهاي کلان اقتصادي در اين پهنه صحبت شده و پروژههايي نيز همچون توسعه بندر شهيد بهشتي (چابهار)، اتصال ريلي چابهار-زاهدان و احداث شهرک پتروشيمي مکران کليد خورده است.
در مجموع، توسعه فعاليتهاي اقتصادي در پهنه مکران از جمله مسائلي است که در سالهاي اخير مورد اجماع سياستگذاران و نخبگان کشور بوده و به طرق گوناگون نيز در اسناد بالادستي بازتاب يافته است.
به عنوان مثال، سياستهاي کلي توسعه دريامحور که در آذرماه سال 1402 ابلاغ گرديده، بر لزوم بذل توجه ويژه به سواحل مکران در طرح جامع توسعه دريامحور تاکيد دارد.
بند (4) از ماده (48) قانون برنامه هفتم پيشرفت از توسعه مکران با هدف تبديل شدن به مرکز مبادلات بينالمللي توليدي، تجاري و گردشگري به عنوان يکي از طرحهاي عظيم اقتصاد ملي ياد کرده است و بند (خ) از ماده (101) اين قانون توسعه سواحل مکران را يکي از ارکان مهم در ارتقاي جايگاه جمهوري اسلامي ايران در سطوح منطقهاي و بينالمللي برشمرده است.
کريدور اقتصادي چين-پاکستان
کلان پروژه سيپک دربرگيرنده مجموعهاي از طرحهاي زيرساختي و شبکههاي همکاري اقتصادي است که از يکسو اتصال تجاري و اقتصادي ميان چين و پاکستان را تقويت ميکنند و از سوي ديگر، مسير زميني مطمئني براي دسترسي به آبهاي آزاد بدون عبور از تنگه مالاکا براي چين فراهم ميسازند.
اهداف کلان توسعهاي چين و پاکستان در چارچوب اجزاي مختلف اين پروژه، اعم از بندر گوادر، به شکل قابلتوجهي با يکديگر پيوند خورده است و چين، عليرغم تهديدات امنيتي و محدوديتهاي موجود، بر پيشبرد اين پروژه مشترک مصمم به نظر ميرسد.
اتصال مکران به کريدور سيپک: ترانزيت و زنجيرههاي ارزش
پهنه مکران از مجاورت جغرافيايي قابلتوجهي با اجزاي اصلي اين کلان پروژه برخوردار است که اين مجاورت، در کنار روابط رو به گسترش سه کشور ايران، پاکستان و چين ظرفيتهاي کمنظيري را براي ادغام ايران در کلان پروژه توسعهاي فراهم ميکند.
به عنوان مثال، فاصله ميان دو بندر راهبردي چابهار و گوادر تنها 90 کيلومتر است و بندر راهبردي چابهار در ايران به آساني ميتواند از مسير گوادر به اين کريدور ترانزيتي پيوند بخورد.
مسئله مشارکت ايران در اين کريدور اقتصادي، منحصر به ترانزيت نيست. ايران، برخلاف چين و پاکستان، به منابع سرشار انرژي دسترسي دارد و صادرکننده خالص انرژي به حساب ميرود و بر همين اساس، ميتواند نسبت به تامين انرژي مورد نياز چين و پاکستان در قالب اين کريدور مبادرت نمايد.
مهمتر اينکه دنباله اين کريدور اقتصادي، ميتواند در قالب خلق زنجيرههاي ارزش و توليد نوين با مشارکت ايران مورد توجه قرار گيرد.
بازار نهايي توليدات اين زنجيره ميتواند يکي از سه کشور مورد بحث يا بازارهاي بينالمللي باشند که مورد دوم از مسير چابهار و گوادر دسترسي مناسبي دارد.
چين منبع مناسبي براي تامين مالي طرحهاي توسعهاي در اين راستا خواهد بود و زنجيرههاي ارزش پتروشيمي و معدني، صنايع غذايي، شيلات و محصولات کشاورزي و دامي نمونههايي از صنايع واجد مزيت در اين اتصال راهبردي به شمار ميروند.
تعريف همکاريهاي مشترک با چين در پهنه مکران و در راستاي کلانپروژههاي توسعهاي همچون سيپک، قادر است به عنصري مقوم در پيوند سياسي ايران، چين و پاکستان نيز مبدل شود. در واقع، برقراري پيوندهايي از اين دست، طرفهاي چيني و پاکستاني را مجاب خواهد کرد که ايران از سر ناچاري و اضطرار دست دوستي به سوي آنها دراز نکرده و پيوند راهبردي ايران با اين دو کشور با توجه به درهمتنيدگي اهداف توسعهاي طرفين، با وزش بادهاي موافق از سوي غرب متحول نخواهد شد.
منبع: خبرگزاري فارس
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.