با توجه به تحولات گسترده در منطقه غرب آسيا، سوريه همواره نقشي کليدي در ارتباطات تجاري و سياسي ايفا کرده و به دليل موقعيت راهبردي خود، در طول تاريخ نقطه تلاقي مسيرهاي تجاري و ژئوپوليتيکي بوده است اما ناآراميهاي اخير، بهويژه سقوط دولت بشار اسد در سال 2024، تحولات بنيادين در موازنه قدرت منطقهاي به دنبال داشته و زمينه را براي مداخلات خارجي و افزايش تنشها فراهم کرده است.
به گزارش خبرگزاري فارس، يکي از پيامدهاي اين تحولات، تقابل و رقابت ميان ايران و ترکيه در حوزه نفوذ و کنترل مسيرهاي ترانزيتي است. ايران به دنبال تثبيت جايگاه خود در منطقه و ايجاد يک مسير دسترسي از تهران تا مديترانه است اما ترکيه با همدستي و تقويت روابط با آذربايجان و برخي کشورهاي منطقه تلاش ميکند در مسير ايران به اروپا و روسيه خلل ايجاد کند و بر جريانهاي تجاري تسلط بيشتري پيدا کرده و نفوذ ايران را کاهش دهد.
از سوي ديگر، ترکيه با بهرهگيري از موقعيت جغرافيايي خود و حمايت کشورهاي غربي، تلاش دارد تا با کنترل مسيرهاي تجاري و ترانزيتي، جايگاه خود را بهعنوان بازيگر اصلي در معادلات اقتصادي منطقه تقويت کند.
سياستهاي ترکيه در کنترل مسيرهاي تجار از جمله افزايش تعرفههاي گمرکي، ايجاد محدوديتهاي سياسي و تلاش براي مسدود کردن مسيرهاي جايگزين ايران به اروپا، چالشهاي متعددي را براي ايران ايجاد کرده است. آنکارا تلاش ميکند تا با اين اقدامات هزينهها را براي تهران افزايش دهد.
اگرچه، تهران و آنکارا همکاريهايي با يکديگر دارند اما هر 2 کشور در تلاشند تا نفوذ خود را در منطقه افزايش دهند و اين امر نوع جديدي از رقابت در حوزه راهگذرها و ترانزيت را ميان 2 کشور ايجاد کرده است که به نفع ساير بازيگران منطقهاي و بينالمللي تمام ميشود.
در همين راستا، گزينههايي همچون راهگذر خليج فارس - درياي سياه و بهرهگيري از مسيرهاي درياي خزر و آسياي مرکزي مطرح شدهاند که نيازمند تقويت روابط با گرجستان و ارمنستان است؛ اين مسيرها ميتوانند به عنوان جايگزينهايي براي کاهش وابستگي به ترکيه و آذربايجان مورد استفاده قرار گيرند.
مسير درياي خزر به دليل نزديکي به مناطق اقتصادي روسيه، از اهميت ويژهاي برخوردار بوده و سرمايهگذاري در توسعه بنادر و زيرساختهاي حملونقل در اين مسير ميتواند نقش ايران را در تجارت منطقهاي تقويت کند. همچنين اين مسير ميتواند راهي براي دور زدن آذربايجان باشد.
در سطح کلان، تغييرات ژئوپوليتيکي در غرب آسيا نشاندهنده رقابتهاي فزاينده ميان قدرتهاي منطقهاي است. ايران و ترکيه، به عنوان دو بازيگر اصلي اين تحولات، با چالشهاي متعددي در روابط خود مواجه هستند. در حالي که هر دو کشور به دنبال حفظ و گسترش نفوذ خود هستند، سياستهاي تجاري و ديپلماتيک آنها بر روابط آينده منطقه تاثير بسزايي خواهد گذاشت.
آنکارا با استفاده از موقعيت جغرافيايي خود و تقويت ارتباطات با کشورهاي غربي، در صدد است تا تاثيرگذاري بيشتري در تحولات منطقهاي داشته باشد؛ در مقابل، ايران با مشکلات ناشي از تحريمها مواجه است؛ اين تغييرات ممکن است به پيدايش ائتلافهاي جديد در منطقه منجر شود که تاثيرات مستقيم بر سياستهاي خارجي ايران و ديگر بازيگران منطقهاي خواهد داشت.
از طرفي تحولات سوريه و نقش ترکيه ممکن است بر روابط ايران و اروپا تاثير بگذارد که در نهايت، آينده روابط ايران و ترکيه تا حد زيادي به نحوه مديريت اين رقابتها و تعاملات ديپلماتيک آنها بستگي دارد.
توسعه مسيرهاي جايگزين و تقويت روابط اقتصادي با کشورهاي منطقه، ميتواند ايران را از وابستگي به مسيرهاي تحت کنترل ترکيه خارج کند و ظرفيتهاي جديدي براي تجارت و ترانزيت ايجاد نمايد. در اين ميان، ديپلماسي فعال و سرمايهگذاري در زيرساختهاي حملونقل، نقشي کليدي در تحقق اين اهداف ايفا خواهد کرد.
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.