انگيزه هاى خوابهاى آشفته و بى پايه
عواملى موجب مى شود که انسان در عالم خواب ، خوابهاى آشفته و پوچ و بى پيام ببيند، در اين راستا مى توان امور زير را ذکر کرد:
1 - پر خورى ؛
امام على (ع ) فرمود: المستقل النائم تکذ احلامه ( کسى که با شکم سنگين بخوابد، خواب بى اساس مى بيند). .
علامه مجلسى (ره ) مى گويد: مردى نزد پدرم (ملا محمد تقى مجلسى ) آمد، در حالى که وحشت زده و بى تاب به نظر مى رسيد، گفت : ديشب در خواب ديدم شير سفيدى که در گردنش مار سياه بود با هم به من حمله کردند و مى خواستند مرا بکشند.
پدرم به او گفت : گويا غذاى کشک همراه رب انار خورده اى .
او گفت : آرى همين غذا را خورده ام .
پدرم گفت : عيب ندارد (خوابت بى پايه است ) و آن دو غذاى زيانبخش ، چنان صورتى (شير سفيد و مار سياه ) را به نظرت آورده است .
2 - پر خوابى :
امام حسن عسکرى (ع ) فرمود: من اکثر المنام راءى الاحلام ( کسى که زياد بخوابد، خوابهاى آشفته ببيند).
سلمان مى گويد: شخصى به محضر رسول خدا (ص ) آمد و گفت : شب گذشته خواب آشفته اى ديده ام .
پيامبر (ص ) فرمود: مگر چه غذايى خورده بودى ؟
او عرض کرد: خرما خوردم ، ولى زياد خوردم .
پيامبر (ص ) فرمود: خوابت بى پايه است و تعبير ندارد .
همچنين غذا از نظر کيفيت ، مانند غذاهاى سرد براى افراد سرد مزاج موجب خوابهاى آشفته خواهد شد .
3- بيمارى ها:
و تب شديد و پريشان حالى نيز در ديدن خوابهاى آشفته ، اثر دارد .
4- آلودگى به گناهان بزرگ :
يکى از عوامل ديدن خوابهاى آشتفه است ، چرا که موجب وحشت و دلهره شده ، و در عالم خواب ، به صورت خوابهاى پريشان و آشفته در مى آيد، مثلا:
يزيد، پس از شهادت امام حسين ( ع )، خوابهاى آشفته مى ديد، وقتى بيدار مى شد، با ناراحتى شديد مى گفت :
مالى و للحسين : مرا با حسين (ع ) چه کار؟!
حجاج بن يوسف ، جنايتکار بزرگ تاريخ ، وقتى که سعيد بن جبير (مفسر بزرگ شيعه ) را کشت ، همواره خوابهاى وحشتناک مى ديد، وقتى بيدار مى شد، مى گفت :
مالى و لسعيد بن جبير : مرا به سعيد بن جبير چه کار؟
5- ادا نکردن حقوق واجب :
شخصى خواب آشفته و وحشتناک ديد،ماجراى خود را توسط يکى از دوستانش به امام صادق (ع ) خبر داد، امام صادق (ع ) فرمود:اذهب فقل : انک لا تؤ دى الزکاه
: برو به او بگو تو زکات اموالت را ادا نکرده اى .
او رفت و سخن امام صادق (ع ) را به سمع آن شخص رسانيد، آن شخص گفت : سوگند به خدا، من زکات اموالم را پرداخته ام .
امام صادق (ع ) پس از اطلاع ، فرمود:
ان کنت تؤ ديها، لا تؤ ديها الى اهلها : اگر زکات اموالت را داده اى به صاحبانش نداده اى .
6- خستگى و ناراحتى هاى روحى و فکرى:
نيز موجب خوابهاى آشفته و کابوسهاى وحشتناک خواهد شد و
اين گونه خوابهاى آشفته ، که به خاطر يکى از امور فوق است ، بى پايه و پريشان است ، و تعبير و پيام نخواهد داشت .
چهارم - عموميت خواب ديدن براى همه
خواب ديدن ، يک امر عمومى و همگانى است ، همه بدون استثناء، گاهى خواب مى بينند، منتها حافظه بعضى ها ضعيف است ، و به همين خاطر، خوابى را که ديده اند فراموش مى کنند، لذا سفارش شده که آن را هر چه زودتر يادداشت کنند تا فراموش نگردد.
در اين جهت فرقى بين زن و مرد نيست، زنها نيز خواب مى بينند و بعضى از رؤ ياهاى آنها، راست و داراى تعبير و پيام است ، اينکه معروف شده ، خواب زن چپ است ، يک سخن کاملا بى اساس است ، در آيات و روايات ، چنين موضوعى ديده نشده ، بلکه به عکس خواب ديدن ، به طور عموم مطرح شده است .
در روايات آمده که گاهى فاطمه زهرا (س) خواب مى ديد، و رسول اکرم (ص ) آن را تعبير مى کرد، و در مورد ام الفضل همسر عباس (عموى پيامبر ص ) روايت شده ، او خواب وحشتناکى ديد، با حزن و اندوه نزد رسول خدا (ص ) آمد و عرض کرد: شب گذشته خواب وحشتناکى
ديده ام .
رسول خدا (ص ) فرمود: چه خوابى ديدى؟
او گفت : در خواب ديدم ، قطعه اى از گوشت بدن تو جدا شد و بر روى دامن من قرار گرفت .
رسول خدا (ص ) فرمود:
خيرا راءيت تلد فاطمه غلاما فيکون فى حجرک
: خير است ، تو ديده اى که فاطمه (س ) پسرى به دنيا مى آورد، و آن پسر در آغوش تو قرار مى گيرد.
ام الفضل مى گويد: پس از چند روزى ، حسين (ع ) از فاطمه (س ) متولد شد، و همان گونه که پيامبر (ص ) خواب مرا تعبير کرد، حسين (ع ) را در بغل گرفتم و روى دامنم نشاندم .
پنجم - آگاهان به تعبير خواب چه کسانى هستند؟
تعبير خواب ، يک علم و فن بسيار مهمى است که در جايگاه عظيمى قرار دارد، چرا که شعبه اى از خصال پيامبرى است ، و هر کسى شايستگى براى اتصاف به اين علم و فن را ندارد، مثلا يک نفر مرجع تقليد اعلم ، که در علوم اسلامى ، برتر از ديگران شناخته شده ، ممکن است هيچگونه اطلاعات فنى به تعبير خواب نداشته باشد، بنابراين اينکه هر کسى خوابى مى بيند و نزد ملاى محل ، يا امام جمعه شهر مى رود، و مى گويد خوابى ديدم ، تعبير کن ، اين کار، اصولى و فنى نخواهد بود .
توضيح اينکه : علم تعبير خواب ، از دو راه نصيب انسان مى شود:
1- از راه غير عادى ، يعنى : خداوند اين مقام را به بعضى از بندگان خالص و پرهيزکارش مانند پيامبران و امامان و اولياء خدا عنايت مى فرمايد نور يقذفه الله فى قلب من يشاء
2 -عده اى نيز بر اثر تسلط بر آيات و روايات بسيار، و راه يابى به بطون و ژرفاى آيات و روايات ، به اضافه ذوق سرشارى که دارند، به علم تعبير خواب ، دست مى يابند.
بنابراين تعبير خواب ، چيز آسانى نيست که هر بقال و بى بى رقيه ، بتواند به اين علم ، راه يابد، بلکه از علوم بزرگ ويژه اى است که به اولياى آگاه الهى
مى رسد.
در مورد اول ، در قرآن مى توان ، از يوسف (ع ) نام برد، او بر اثر پاکى و کمالات و شايستگى به جايى رسيد که خداوند علم تعبير خواب را به او داد، چنانکه حضرت يعقوب ، به پسرش يوسف رو کرده و فرمود:و کذلک يجتبيک ربک و يعلمک من تاءويل الاحاديث و يتم نعمته عليک ( و اين گونه پروردگارت تو را بر مى گزيند، و از تعبير خوابها به تو مى آموزد و نعمتش را بر تو و بر آل يعقوب ، تمام و کامل مى کند (يوسف 6))
و در آيه 101 سوره يوسف مى خوانيم که يوسف (ع ) به خدا عرض مى کند:رب قد آتيتنى من الملک و علمتنى من تاءويل الاحاديث ( پرورگارا!بخش (عظيمى ) از حکومت را به من بخشيدى و مرا از علم تعبير خوابها آگاه ساختى )و در تاريخ ، مى توانيم ابن سيرين را در اين مورد شاهد بياوريم :محمد بن سيرين از اهالى بصره ، شخصى زيبا صورت و زيبا سيرت بود، که در سال 110 ه .ق از دنيا رفت .
وى در عنفوان جوانى شعل بزازى داشت ، روزى بانويى عاشق و شيفته جمال او شد، او را به عنوان خريدن پارچه ، به خانواده اش برد، و در خانه را بست ، و از او خواست که کامجويى نامشروع کند .
ابن سيرين گفت : معاذ الله !که من تن به عمل منافى عفت بدهم ، سپس آن زن را نصيحت کرد و از مذمت زنا و نتائج شوم آن ، براى او مطالبى گفت ، بلکه زن منصرف گردد، ولى منصرف نشده سرانجام ابن سيرين تصميم گرفت با حيله شرعى ، از آن دام بگريزد، در همانجا به بهانه اينکه در فشار ادرار است ، به توالت رفت ، و در آنجا همه بدنش را به نجاست آلوده کرد و بيرون آمد، وقتى که آن زن او را به آن وضع زشت ديد، از او متنفر شد و او را از خانه اش بيرون کرد، بعد از اين ماجرا، موهبت الهى شامل ابن سيرين شد، و او داراى علم تعبير خواب گرديد .
احتياط و پاکزيستى ابن سيرين ، در حدى بود که نقل شده : روزى چهل خمره (سبوى بزرگ ) روغن خريد، در ميان يکى از آنها، موش مرده اى ديده شد، او روغن همه آن خمره ها را بدور ريخت .
مورد دوم ، از آگاهى به تعبير خواب ، که دانشمندان ژرف نگر با ذوق سليم و انديشه استوار، آن را از آيات قرآن و گفتار پيامبر (ص ) و امامان (ع )، استخراج مى کنند، نيز راه ديگرى براى دستيابى به تعبير خواب است ، براى روشن شدن اين مطلب ، در اينجا به ذکر چند نمونه مى پردازيم :
1- نقل شده : مهدى عباسى (سومين خليفه عباسى ) در عالم خواب ديد که صورتش سياه شده است ، تعبير آن را از تعبيرکنندگان پرسيد، همه از تعبير آن درمانده شدند، جز ابراهيم کرمانى که گفت : بزودى داراى دختر مى شوى .
از او سؤ ال شد که اين تعبير را از کجا به دست آوردى ؟، در پاسخ گفت : از قرآن که مى فرمايد:
و اذا بشر احدهم بالانثى ظل وجهه مسودا ( در حالى که هرگاه به يکى از آنها بشارت دهند، دخترى نصيب تو شده ، صورتش (از فرط ناراحتى ) سياه مى شود (نحل 58 ) ).
مهدى عباسى هزار درهم به او جايزه داد، وقتى که مهدى داراى دختر شد، هزار درهم ديگر نيز به او عطا کرد
2- باز نقل شده : متوکل (دهمين خليفه عباسى ) در عالم خواب اميرمؤ منان على (ع ) را در درون آتش برافروخته ديد، چون دشمن على (ع ) بود، از اين خواب ، شادمان شد، بى آنکه به کسى بگويد، يکى از معبرين خواب را طلبيد، و به او گفت : چنين خوابى ديده ام ، تعبيرش چيست ؟، بى آنکه نام امام على (ع ) را ذکر
کند
معبر گفت : آن شخصى را که در عالم خواب ديده اى ، سزاوار است که يا پيامبر، و يا وصى پيامبر باشد
متوکل گفت : اين سخن را از کجا مى گويى .؟
فلما جاءها نودى ان بورک من فى النار و من حولها (: هنگامى که (موسى ) نزد آتش آمد، ندايى برخاست که مبارک باد آن کس که در آتش است ، و کسى که در اطراف آن است (نمل 8 ) )
3- نقل شده : زنى نزد ابن سيرين آمد و گفت : در عالم خواب ديدم گويا تخم مرغ را زير چوب مى نهم ، و از زير آن چوب جوجه هايى بيرون مى آيند.
ابن سيرين گفت : واى بر تو، از خدا بترس ، تو زنى هستى که مردان و زنان نامحرم را از راه نامشروع به هم مى رسانى .
شخصى از ابن سيرين پرسيد: اين تعبير را از کجا بدست آوردى ؟
ابن سيرين گفت : از سخن خداوند در قرآن که در وصف منافقان مى فرمايد:
کانهم خشب مسنده : منافقان ، گوئى چوبهاى خشکى هستند که به ديوار تکيه داده شده (منافقين 4 )
تخم مرغ ، زنان هستند، چوبها همان مفسدان مى باشند، و جوجه ها همان فرزندان زنا مى باشند
ششم - نقل خواب ، در نزد اشخاص شايسته
همان گونه که گفتيم ، تعبير خواب ، يک علم و فن مهم ، عميق و عظيم است ، از اين رو تعبير کننده بايد صلاحيت علمى و معنوى براى تعبير خواب داشته باشد، بنابراين ، نبايد نزد هر کسى رفت و از او خواست که خواب مرا تعبير کن ، و نبايد هر کسى خواب افراد را تعبير کند، چه بسا افرادى از روى ناآگاهى ، يا حسادت و آلودگى معنوى ، خواب افراد را به غلط تعبير مى کنند و موجب تشويش خاطر مى گردند، به خاطر همين جهت ، در قرآن آمده ، وقتى که حضرت يوسف (ع ) در خواب ديد يازده ستاره و خورشيد و ماه ،او را سجده کردند، و خواب خود را براى پدرش يعقوب گفت ، يعقوب به او فرمود: يا بنى لا تقصص رؤ ياک على اخوتک فيکيدوا لک کيدا ان الشيطان للانسان عدو مبين
: اى فرزندم !خواب خود را براى برادرانت بازگو مکن که براى تو نقشه خطرناک مى کشند، چرا که شيطان دشمن آشکار انسان است (يوسف 5)
رسول اکرم (ص ) فرمود:
الرؤ يا على رجل طائر ما لم يعير، فاذا عبرت وقعت ، و لا تقصها الا على واد او ذى راءى
: کسى که خواب ديده ، خواب او بر فراز او به صورت پرنده است تا آن هنگام که تعبير نشده است ، هنگام که تعبير شد، آن پرنده سقوط مى کند( هر گونه که تعبير شد ممکن است همان گونه اتفاق بيفتد) بنابراين خواب خود را جز براى آن کسى که دوست صميمى تو است و يا تعبير خواب مى داند، براى هر کس نقل
نکن .
و در سخن ديگر فرمود:
لا تقص الرؤ يا الا على عالم او ناصح : خواب خود را نقل نکن مگر براى عالم يا خيرخواه
نيز فرمود:الرؤ يا لا تقص الا على مؤ من خلا من الحسد
: خواب خود را براى هيچکس جز مؤ منى که دور از حسادت است ، نقل نکن .
عصر پيامبر (ص ) بود، زنى شوهرش به سفر رفت ، او در غياب شوهر، خوابى ديد و به حضور رسول خدا(ص ) آمد و گفت : در خواب ديدم تنه درخت خرما در خانه ام شکسته شد
پيامبر (ص ) به او فرمود: شوهرت با سلامتى باز مى گردد.
پس از مدتى شوهرش ، با سلامتى بازگشت .
بار ديگر شوهر او به سفر رفت ، و او همان خواب را ديد و نزد پيامبر (ص ) رفت و خواب خود را گفت ، پيامبر (ص ) فرمود: شوهرت سالم باز مى گردد پس از مدتى شوهرش با سلامتى بازگشت .
بار سوم شوهر او سفر کرد، آن زن همان خواب را ديد، وقتى که بيدار شد مرد چپ دستى را ديد و خواب خود را براى او نقل کرد، آن مرد گفت : واى !شوهرت ميميرد
اين خبر به پيامبر (ص ) رسيد، پيامبر (ص) فرمود:
الا کان عبر لها خيرا: آيا او نمى توانست خواب آن زن را تعبير نيک کند؟ ( چرا تعبير نيک نکرد؟ )
هفتم - ساعات خواب ديدن
يکى از امور در وقت خواب ديدن است، که چه وقتى براى خواب ديدن ، خوب است و خواب ديدن در چه وقت تعبير و پيام دارد؟!
علامه مجلسى (ره ) در کتاب شرح السنه نقل مى کند که : خواب ديدن در شب ، قوى تر از خواب ديدن در روز است ، و راست ترين ساعتهاى خواب ديدن ، هنگام سحر است
و از امام صادق (ع ) نقل مى کند که فرمود:اسرعها تاءويلا رؤ يا القيلوله
: تعبير خواب ديدن هنگام (ساعتى ) قبل از ظهر، از همه خوابها در وقتهاى ديگر، سريعتر انجام مى گيرد .
و در مورد ديگر از امام صادق (ع ) نقل شده که خواب ديدن در قسمت آغاز شب را، خواب دروغين خواند و سپس فرمود:و اما الصادقه اذا رآها بعد الثلثين من الليل مع حلول الملائکه و ذلک قبل السحر فهى صادقه لا تخلف: اما خواب راست ، هنگامى است که آن را پس از گذشتن دو سوم از شب يعنى هنگام ورود فرشتگان ببيند، و اين هنگام ، قبل از سحر است ، چنين خوابى به خواست خدا راست است و مطابق با واقع مى باشد، مگر در وقتى که جنب يا بى وضو باشد و از روى حقيقت در ياد خدا نباشد، در اين صورت ، موجب وقفه و نوسان خواهد شد .
هشتم - گوناگون بودن مهلت تعبير خواب
تعبير بعضى از خوابها، فورى ، يا پس از ساعاتى ، آشکار مى شود، ولى تعبير بعضى از خوابها ممکن است سالها يا دهها سال بعد از خواب ديدن ، واقع گردد.
مثلا تعبير خواب حضرت يوسف (که در خواب ديد يازده ستاره و ماه و خورشيد او را سجده مى کنند ) بعد از چهل سال ، آشکار شد ( که مادر و پدر و يازده برادرش ، در برابر تخت سلطنت او، کرنش کردند. )
شخصى از امام صادق (ع ) پرسيد: چقدر ممکن است بين رؤ يا و وقوع آن فاصله بيفتد؟ ، آن حضرت پاسخ
فرمود:
پنجاه سال ، زيرا پيامبر (ص ) در عالم خواب ديد: سگى پوزه خود را به خون حضرتش آغشت ، آن را اين گونه تعبير کرد که مردى فرزندم امام حسين (ع ) را مى کشد، وقوع اين تعبير، پنجاه سال ، به طول انجاميد .
و در مورد امام حسين ( ع ) نقل شده ، شب عاشورا، هنگام سحر، سرش بر روى زانو ائش بود، اندکى خوابيد، سپس بيدار شد و فرمود: همين ساعت در خواب ديدم گويا چند سگ به من حمله کردند تا مرا بگزند، در ميان آنها سگ ابلقى بود که بيشتر و شديدتر به من حمله مى کرد، به گمانم قاتل من مردى مبتلا به بيمارى پيسى ، از ميان اين قوم
است .
در اين خواب ، مى بينيم فاصله بين خواب و کشته شدن حدود کمتر از يک روز بوده است .
نيز نقل شده : عالم بزرگ شيخ مفيد (متوفى 413 ه .ق ) شبى در عالم خواب ، فاطمه زهرا (س ) را ديد که دست حسن و حسين (ع ) را گرفته و نزد شيخ مفيد (ره ) آورد و فرمود:
يا شيخ علمهما الفقه : اى شيخ ، فقه را به اين دو، بياموز صبح همان شب ، مادر سيد مرتضى و سيد رضى (ره ) در حالى که دست دو فرزندش سيد رضى و سيد مرتضى را گرفته بود نزد شيخ مفيد (ره ) آورد و گفت : يا شيخ علمهما الفقه : اى شيخ !به اين دو کودک ، فقه بياموز .
شيخ مفيد، از اين واقعه عجيب ، به عظمت مقام مادر سيد مرتضى و سيد رضى و به آينده درخشان فرزندان او، پى برد، سعى و کوشش فراوان در آموزش آن دو فرزند کرد، و آنها از علماى بزرگ شدند . در اين خواب نيز، فاصله خواب ديدن ، و تعبيرش ، بسيار کوتاه بوده است .
نيز روايت شده ، سدير صيرفى مى گويد: در عالم خواب ، رسول خدا(ص ) را ديدم ، به سوى او رفتم و سلام کردم ، ديدم طبقى از خرما در نزدش هست عرض کردم اى رسول خدا!يک عدد خرما به من بده بخورم ، آن حضرت ، يک عدد خرما داد و خوردم ، و به همين ترتيب هشت خرما به من داد و خوردم ، باز طلب خرما کردم ، فرمود: همين کافى است .
از خواب بيدار شدم ، صبح آن شب به محضر امام صادق (ع ) رفتم ، ديدم طبقى از خرما در نزدش هست ، همان گونه که در خواب ، نزد رسول خدا (ص ) ديده بودم ، سلام کردم ، جواب سلام مرا داد، تقاضاى خرما کردم ، آن حضرت ، يک دانه خرما به من داد، آن را خوردم و باز تقاضاى خرما کردم و به همين ترتيب هشت دانه خرما از آن حضرت گرفتم و خوردم ، باز طلب خرما نمودم ، آن حضرت فرمود: لو زادک جدى رسول الله لزدناک : اگر جدم رسول خدا (ص ) زيادتر به تو مى داد، من نيز زيادتر مى دادم .
ماجراى خواب ديدن خود را گفتم ، آن حضرت همچون کسى که به همه ماجرا آگاه است ، خنديد .
ادامه دارد
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.