اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

خانواده در خط مقدم جنگ تمدني؛ چرا دشمن از خانه‌ها شروع مي‌کند؟

در جهان پرآشوب امروز، که هويت انساني در ميان امواج رسانه‌اي و ارزش‌هاي بي‌ريشه سرمايه‌داري گم شده، بازگشت به مفاهيم بنياديني همچون خانواده، نه فقط يک انتخاب فرهنگي، بلکه ضرورتي تمدني است.

خانواده در خط مقدم جنگ تمدني؛ چرا دشمن از خانه‌ها شروع مي‌کند؟

در منظومه فکري اسلام، خانواده صرفاً يک ساختار زيستي يا اجتماعي نيست، بلکه هسته مرکزي جهانبيني توحيدي، و نخستين قدم در مسير تحقق جامعهاي الهي است. قرآن و سنت، خانواده را خاستگاه ايمان، مدرسه انسانسازي و زمينهساز شکلگيري «امت واحده» ميدانند.

اين نوشتار بر اساس نگاه انسيه برومندپور پژوهشگر تفسير قرآن و فعال حوزه زنان با بازخواني جايگاه خانواده در آيات قرآن، سيره انبيا و سنت اهلبيت (ع)، ميکوشد نشان دهد که تمدن اسلامي نه از دل بازار، سياست يا حتي صرفاً مسجد، بلکه از دل خانههايي شکل ميگيرد که در آنها محبت، ولايت، تربيت و ايثار جريان دارد. خانههايي که فرزندانشان، نه صرفاً شهروندان آينده، بلکه ياران ولي خدا در عصر ظهور خواهند بود. در ادامه در گفتگويي با انسيه برومندپور به بررسي ابعاد اين موضوع ميپردازيم:

 

نگاه قرآن به خداوند چگونه است و اين کتاب الهي چه طرحي براي زندگي بشر دارد؟

 

بر اساس آيات و روايات، خانواده در منظومه فکري اسلام، صرفاً يک ساختار اجتماعي نيست، بلکه نهاد اصلي در نظام آفرينش و پل ارتباطي انسان با هستي است. خداوند، هيچ بنايي را در اسلام محبوبتر از خانواده قرار نداده است. چنانکه پيامبر اعظم (ص) فرمودند: «اَلنِّکَاحُ سُنَّتِي فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي» (ازدواج سنت من است و کسي که از آن رويگردان شود، از من نيست).

جايگاه بلند خانواده در فرهنگ اسلامي و زندگي ايراني، موجب شده که دشمنان اسلام در جنگ نرم، هدف اصلي خود را تضعيف، تحريف و بيارزش جلوه دادن اين نهاد قرار دهند. بهويژه تلاش کردهاند نقشهاي پدر و مادر را بيارزش يا کمرنگ جلوه دهند. اين مسئله به ما گوشزد ميکند که خانواده نهتنها مهم است، بلکه کانونيترين نقطه در مواجهه تمدني ما با دشمن
است.

لذا براي فهم دقيق جايگاه خانواده، بايد به سراغ قرآن رفت. در سوره هود، آيه 118 و 119، خداوند از طرحي سخن ميگويد که هدف آن، رسيدن به «رحمت تامه» الهي است. «وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً ۖ وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ، إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ ۚ وَلِذَٰلِکَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ» لازمه تحقق اين رحمت، تشکيل «امت واحده» است. اما خداوند اين امت را نه بر اساس تکوين و جبر، چنانکه آسمان و زمين را بياختيار و بر مدار قانون آفريده، بلکه بر اساس آگاهي، اختيار و اراده انسانها ميخواهد. به همين دليل، انبيا را براي هدايت و آموزش سبک زندگي مبتني بر وحي فرستاده است.

 

خانواده؛ سلول بنيادين جامعه

 

تشکيل امت واحدهاي که مدنظر قرآن است چگونه ممکن ميشود؟

 

براي پيوستن به امت واحده و برخورداري از رحمت خاص الهي، مسيري وجود دارد که در آيه اول سوره نساء به آن اشاره شده است: تشکيل خانواده. خداوند انسان را از نفس واحده آفريد و از او همسرش را خلق کرد. اولين زن و مرد تاريخ، نخستين خانواده را بنيان نهادند و فرزندان آنها پايهگذار جامعه بشري شدند. اين پيوند از آغاز خلقت تاکنون، همواره محفوظ مانده است.

بر اساس آموزههاي قرآني و تجربه تاريخي، خانواده سلول بنيادين جامعه است و هسته اصلي تشکيل امت واحد. اگر کسي بخواهد از رحمتهاي خاص الهي بهرهمند شود، بايد خانوادهاي توحيدي، اخلاقمدار، با محبت و مسئوليتپذير تشکيل دهد. اصل دهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نيز همين حقيقت را بازتاب داده و خانواده را سلول بنيادي جامعه معرفي کرده است. همچنين در سياستهاي کلي خانواده که توسط رهبر انقلاب ابلاغ شده است، اين اصل محوري تکرار و تقويت شده است.

 

تمدنسازي با خانوادهسازي

 

نقش نهاد خانواده در شکلگيري يک جامعه متعالي و الهي چيست و چرا مورد توجه ويژه در آموزههاي ديني قرار گرفته است؟

 

اگر بخواهيم جامعهاي الهي، رشديافته و برخوردار از رحمت خاص خداوند بسازيم، بايد خانواده را جدي بگيريم. خانواده، نقطه آغاز تمدن توحيدي و مجراي تحقق امت واحده است. تمامي احکام مرتبط با ازدواج، تربيت فرزند، روابط زن و شوهر و حقوق خانواده، براي شکلدهي اين سلول مقدس طراحي شدهاند. اکنون زمان آن رسيده است که با آگاهي، تعهد و نيت خالص، نقش خود را در خانواده بازخواني کرده و بر اساس الگوي الهي، اين نهاد را به شکلي فعال و پربرکت احيا کنيم.

خداوند متعال ازدواج را طرحي قرار داده براي آنکه مرد و زن به يکديگر نزديک شوند و با پيوندي از جنس محبت و مودت، خانوادهاي را شکل دهند. رابطهاي که بر اساس محبت بنا شود، اگرچه داراي حقوق و تکاليفي است، اما اين حقوق براي اداره رابطهاند، نه براي سرکوب کردن طرف مقابل.

قوانين خانواده در اسلام، در دل همان طرح پرمحبت خداوند قرار دارند. اگر کسي اين حقوق را بهصورت چماق عليه ديگري استفاده کند، يعني آن طرح را نفهميده. هر جا مرد يا زن به اسم حق شرعي، باعث فروپاشي يا سردي خانواده شوند، بايد به فهم خود شک کنند، نه به حکم خدا.

 

خانواده؛ سلول سازنده جامعه اسلامي

 

در نگاه قرآن، خانواده تنها يک ساختار اجتماعي کوچک نيست، بلکه سلول سازنده جامعهاي الهي به نام «امت واحده» است. جالب است که در قرآن، تنها دو مکان محل نزول «رحمت خاص الهي» معرفي شدهاند:

1. خانواده

2. امت واحده

يعني اگر خانواده درست شکل بگيرد، امت درست ميشود. اگر هر فردي در يک خانواده درست و قرآني تربيت شود، تبديل به انساني خواهد شد که در سطح جامعه هم محبت، گذشت، ايثار و کرامت انساني را رواج ميدهد. اگر امت واحده نميسازيم، دليل آن اين است که خانوادههايمان را درست نساختهايم.

 

چرا نظام سرمايهداري با خانواده دشمن است؟

 

نظام سرمايهداري با نهاد خانواده دشمني دارد، چون خانواده تنها جايي است که در آن انسان، عميقترين محبتها را بيقيد و شرط خرج ميکند؛ آن هم نه به خاطر سود شخصي، بلکه براي حفظ ديگري.

در خانواده؛ انسان براي خانوادهاش هزينه ميدهد، بي آنکه منّت بگذارد، اگر لازم باشد برايش ميجنگد، اما از سر عشق، نه زور و اجبار و در خانواده حتي اگر خطايي ببيند، باز ميپوشاند.

اين مدل رفتاري براي انسانِ تربيتشده در منطق سرمايهداري که فقط به منفعت فردي فکر ميکند، قابلفهم نيست. پس طبيعي است که اين نظام، با خانواده قرآني سر سازگاري نداشته باشد.

 

اهلبيت؛ نمونه خانواده تمدنساز با تربيت خليفهالله

 

نگاه و سيره انبياي الهي در خصوص خانواده به چه شکل بوده است؟

 

وقتي به زندگي انبيا نگاه ميکنيم، ميبينيم دغدغه خانواده در مرکز دعوت آنان قرار داشته است. حضرت نوح نگران فرزند گمراهش است، حتي تا لحظه طوفان. حضرت ابراهيم پدرش را با احترام و صبر به راه دعوت ميکند. حضرت لوط حاضر است براي حفظ حريم خانوادهاش، هزينه بدهد. حضرت مريم و حضرت عيسي در بستر خانوادهاي نوراني متولد شدهاند.

در سيره پيامبر اسلام (ص)، خانواده به اوج ميرسد. مفهومي به نام «بيوت نوراني» مطرح ميشود؛ خانههايي که مردان الهي از دل آنها بيرون ميآيند، چون در آن خانهها «ذِکر» جاري است و خدا ياد ميشود.

قرآن دو بار واژه «اهلبيت» را بهکار ميبرد؛ يکي درباره خانواده حضرت ابراهيم، ديگري درباره خانواده پيامبر اکرم (ص). اين دو، نمونههايي از خانوادههايي هستند که نقش تمدني دارند. يعني اين خانوادهها صرفاً محل آرامش اعضا نيستند، بلکه بستري براي تربيت انسانهايياند که دنيا را متحول ميکنند.

هدف نهايي از تشکيل خانواده در نگاه قرآن، رسيدن به سکونت يا توليد نسل صرف نيست. بلکه خانواده جايي است براي تربيت انسانهايي که: به ولي خدا دل ميبندند، در مسير خدا گام برميدارند و هزينه ميدهند، نه اينکه فقط بهرهبرداري کنند.

در اين خانوادهها، همسر براي خودخواهي انتخاب نميشود، بلکه براي تعالي انتخاب ميشود. بچه براي مدرک و موقعيت اجتماعي به دنيا نميآيد، بلکه براي انسانسازي، براي رساندن او به مقام «خليفةاللهي» متولد ميشود.

 

خانواده منتظر؛ آماده ظهور

 

بر اساس نگاه قرآن نقش مادر و پدر در تحقق اين اهداف دقيقاً چيست؟

 

قرآن درباره مادر دو واژه بهکار برده است، يک واژه «والده» يعني مادري که فرزند به دنيا ميآورد و ديگري واژه «اُم» يعني مادري که فرزند را به گونهاي تربيت ميکند که به امت الهي بپيوندد. پس هر والدهاي، اُم نيست. مادرِ قرآني کسي است که بچهاي را تربيت ميکند که بعداً در رکاب ولي خدا بايستد، اهل محبت و ايثار باشد، نه فقط از نظر اجتماعي موفق باشد.

در نگاه قرآن، پدر بودن فقط به نانآوردن نيست. پدر بايد «قوّام» باشد؛ يعني کسي که ستون خانه است، مسئوليت عاطفي و معنوي خانه را ميپذيرد و مراقب رشد انسانها در خانه است. قوام بودن به معناي کنترلگري و خشونت نيست. بلکه به معناي پشتيباني، تدبير، ايجاد امنيت، و نگهباني از ارزشهاي خانواده است.

اگر پدر يا مادر، با زور و فرياد و تحقير بچه را تربيت کنند، قطعاً راه را اشتباه رفتهاند؛ چون خدا حتي به حضرت موسي گفت که با فرعون با نرمي صحبت کند.

در قرآن، مؤمنان نسبت به يکديگر «برادر» و «خواهر» خطاب شدهاند. اين تعبير تصادفي نيست. چون برادر، عيب برادرش را ميپوشاند، او را تنها نميگذارد و حتي اگر دعوا کنند، باز هم پشت هم هستند. اگر خانهاي بر اساس اين منطق ساخته شود، در جامعه نيز روح برادري و خواهرانه جريان مييابد. اما اگر در خانه، خواهر و برادر همديگر را ميدرند، در جامعه هم مردم به جان هم ميافتند.

 

هدف نهايي در چنين خانواده چيست؟

 

خانواده قرآني، هدف نهايياش «تربيت ياران ولي خدا» است. يعني پدر و مادر بايد بچهاي تربيت کنند که اگر امام زمانش ظهور کرد، بايستد، فداکاري کند، هزينه بدهد، ولي جا نزند. در اين نگاه، پدر بودن يعني مثل حضرت علي (ع) پدر ياراني براي اسلام بودن، مادر بودن يعني مثل حضرت زهرا (س) فرزنداني مانند حسن و حسين (ع) تربيت
کردن.

بچهاي که از دل چنين خانهاي بيرون بيايد، اهل جهاد و محبت و فهم است؛ نه فقط اهل مدرک و مسابقههاي کنکور و کسب درآمد. اگر ميخواهيم امت اسلامي تشکيل شود، بايد از خانواده شروع کنيم. خانوادهاي که در آن محبت، حکمت، ولايت و تربيت جريان دارد. نه خانوادهاي که پر از فرياد، تحقير، خودخواهي و انزواست. مؤمن واقعي کسي است که خانهاش خانه نور است، و خودش انسانِ محبت و مسئوليت.

منبع: خبرگزاري مهر

 

* مينا ياري

 

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.