در دنياي امروز که نوجوانان تحت تأثير رسانهها، فضاي مجازي و رفتار اطرافيان قرار دارند، حجاب گاه به يک اجبار يا محدوديت تحريف شده است. اما حقيقت آن، جلوهاي از ايمان، وقار و هويت دروني است. چگونه ميتوان نسل جوان را با اين معنا و زيبايي آشنا کرد و انتخابي آگاهانه رقم زد؟ براي بررسي ابعاد تربيتي، روانشناسي و اجتماعي اين موضوع، با سميه سليمي، روانشناس باليني گفتوگو کرديم که مشروح آن را ميخوانيم:
چطور ميتوان به نوجوان و جوان امروز نشان داد که حجاب فقط يک محدوديت نيست بلکه انتخابي زيبا و ارزشمند است؟
يکي از مهمترين آسيبهايي که امروز در حوزه حجاب داريم، اين است که مفهوم آن را محدود به «پوشش ظاهري» کردهايم. يعني وقتي از حجاب حرف ميزنيم، بلافاصله ذهنها ميرود سمت چادر و مانتو و روسري. در حالي که بايد يک گام عقبتر برويم و از اصل و ارزش حجاب سخن بگوييم.
حجاب در اسلام فقط محدود به پوشش ظاهري نيست. حجاب فکر، زبان، نگاه و رفتار انسان را هم شامل ميشود. وقتي فکر کسي آلوده و بدخواه باشد، يعني فکرش بيحجاب است. وقتي زبان بيپروا هر سخن ناپسندي را جاري کند، يعني براي زبانش حجاب نگذاشته. نگاه انسان نبايد هر صحنهاي را ببيند و ذهنش را آلوده کند. همينطور اعضاي بدن نيز بايد حد و مرز داشته باشند. همان چيزي که در دعاي کميل و وضو بر آن تأکيد شده است.
ريشه حجاب ظاهري، در طهارت دروني انسان است. کسي که از درون اهل پوشانندگي شد، طبيعي است که ظاهرش را هم حفظ ميکند. اسلام با وضو و غسل، فقط پاکيزگي جسم را نميخواهد بلکه پاکسازي روح و ذهن را نيز مدنظر دارد. اگر حجاب را صرفاً به لباس و ظاهر تقليل دهيم، نوجوان آن را تحميلي و شرطي ميبيند. اما وقتي فلسفه و معناي حجاب براي او روشن شود، آن را به انتخاب خودش ميپذيرد و ميفهمد که جلوهاي از ايمان و طهارت درونياش است. حجاب از درون ميرويد، نه از بيرون تحميل ميشود.
در فضاي مجازي و حتي اجتماعي امروز اين تصور به وجود آمده که نسل جديد از دين فاصله گرفته است. اين مسئله را چگونه تحليل ميکنيد؟
بله، متأسفانه در مقطعي، آمارها و برداشتهاي عمومي باعث شد نوجوانان و جواناني که صرفاً دغدغه يا سؤال دارند، در کنار اغتشاشگران ديده شوند در حالي که واقعيت اينگونه نيست. اگر با دقت نگاه کنيم، همان دختر خانمي که شايد پوشش کامل ندارد، در مراسم ديني و ملي هم حضور دارد؛ در 13 آبان و 22 بهمن شرکت ميکند، در شب عاشورا اشک ميريزد و در لحظات مذهبي به شدت احساس دارد. اين يعني علاقهمند به دين است، اما پاسخ بهموقع و همدلانهاي به سؤالهايش دريافت نکرده است.
اشتباه ما اين بود که حجاب را براي نسل جديد شرطي کرديم و گفتيم چون مؤمني پس بايد اينگونه بپوشي، بدون اينکه برايش تبيين کنيم چرا. در حالي که نوجوان امروز دنبال فهم است، نه اجبار. او اگر فلسفه و زيبايي حجاب را درک کند، خودش انتخابش ميکند.
به نظرم در اينجا نقش گفتوگو بسيار مهم است. بايد با او همنشين شويم، نه از موضع قضاوت و نصيحت، بلکه از موضع شنيدن و فهميدن. وقتي بداند قضاوت نميشود، در را به روي گفتوگو باز ميکند، و آن وقت ميشود به درون او راه يافت و درباره ارزشهاي واقعي صحبت کرد.
دختران جوان با توجه به زيباييهاي طبيعي تمايل دارند آن را در اجتماع نشان دهند. از نظر روانشناسي تربيتي، چطور ميتوان به آنان آموخت که اين زيباييها را در زمان و جاي مناسب بروز دهند و نه در معرض عموم؟
ريشه اين مسئله در شناخت هويت است. اگر دختري خودش را درست بشناسد، جايگاه و نياز مخاطبش را هم ميفهمد. يعني وقتي بداند کيست، براي چه هدفي زندگي ميکند و ارزش واقعي خودش چيست، آگاهانه تصميم ميگيرد کجا و براي چه کسي زيبايياش را نشان دهد.
از نظر روانشناسي، هر انسان سه بُعد هويت فردي، هويت زوجي و هويت اجتماعي دارد. ما در تربيت، معمولاً يکي از اين سه را پررنگ کرده و از بقيه غافل ماندهايم. گاهي فقط بر هويت فردي تأکيد کردهايم: «هرطور راحتي باش!» در حالي که فرد بايد بداند در اجتماع هم مسئول است. گاهي برعکس، فقط از هويت همسري گفتهايم، در حالي که زن در کنار آن، شأن اجتماعي هم دارد. دختر وقتي هر سه بُعد را بشناسد، تعادل پيدا ميکند. در اجتماع آراسته است، نه جلبتوجهکننده. در خانه براي همسر و خانوادهاش زيباست و در درونش احساس رضايت دارد. اگر ما به نسل جوان ياد بدهيم که زيبايي را صرفاً در ظاهر نبيند، بلکه آن را در انديشه، گفتار و رفتار هم تجربه کند، خودش متوجه ميشود که جلوه دادن زينت در اجتماع، او را ارزشمندتر نميکند بلکه ارزش واقعي او در شناخت هويت و جايگاه خودش است.
با توجه به اينکه برخي والدين با دخترانشان در مسئله حجاب اختلاف دارند و تا جايي که گاهي مادران باحجاب دختران شل حجاب دارند، چه روشهايي را پيشنهاد ميکنيد تا دختران علاقهمند به حجاب شوند؟
مهمترين نکته در برخورد با دختران نوجوان، شناخت مراحل رواني و تربيتي آنهاست. از نظر روانشناسي باليني، ما سه بازه حساس در زندگي کودکان داريم که نقش اساسي در شکلگيري ارزشها و رفتارهايشان ايفا ميکند.
اول هفت سال اول زندگي. کودکان در اين دوره بيشتر تقليد ميکنند از کساني که به آنها نزديک هستند و دوستشان دارند، به ويژه مادر. بنابراين، اگر مادر پوشش معتدل و رفتار مستمر مطابق با آموزههاي ديني و تربيتي داشته باشد، کودک ناخودآگاه آن را ميآموزد.
دوم هفت سال دوم زندگي. در اين بازه، بچهها به دنبال محبوبيتها ميروند. مادران بايد فرصتهاي دوستانه و گفتوگومحور با فرزند ايجاد کنند. وقت گذراندن مشترک، بازي، آشپزي، پيادهروي، کافه رفتن يا فعاليتهاي خلاقانه و سطحي که صميميت را تقويت ميکند. اگر محبوبيت و اعتماد بين مادر و دختر شکل نگرفته باشد، نوجوان به سمت دوستان و همسالان جذب ميشود و الگوپذيري از محيط بيرون ممکن است منجر به پوشش متفاوت يا تضاد با والدين شود.
سوم هفت سال سوم زندگي و نوجواني. اگر مراحل قبل به درستي شکل نگرفته باشد، در اين دوره دختر ممکن است در پوشش ظاهري خود با مادر تضاد داشته باشد. از نظر باليني، اين نشاندهنده کمبود محبوبيت و الگوسازي درست در هفت سال دوم است. بنابراين، نقش مادر در اين دوره حياتي است: الگويي صميمي و قابل اعتماد، بدون تحميل و قضاوت.
يکي از دغدغههاي اصلي خانوادهها اين است مثلاً مادر چادري است اما مادرِ دوستِ فرزندش نه. اين تفاوتها براي بچهها سؤالبرانگيز ميشود. مثلا دختر از مادرش ميپرسد: «چرا مامان دوستم موهايش بيرون است يا ناخنهايش لاک زده؟» چطور بايد اين چالش را مديريت کرد تا اثر منفي روي ذهن کودک نگذارد؟
اتفاقاً اين پرسش در خانوادههاي مذهبي زياد تکرار ميشود و ريشهاش در نبود قانون روشن تربيتي و الگوي هماهنگ در محيطهاي آموزشي و خانوادگي است. ببينيد، ما در کشور خودمان قانون مشخصي براي پوشش در محيط آموزشي نداريم يا اگر هست، درست تبيين و اجرا نشده است. در حاليکه در کشورهاي مدعي آزادي، از معروفترين دانشگاههاي آمريکا گرفته تا مدارس اروپايي، قوانيني براي پوشش و حضور در آن مراکز آموزشي وجود دارد. مثلاً دانشجو يا استاد اجازه ندارد با لباس بدننما، ميکاپ يا خالکوبي آشکار در کلاس حاضر شود چون فضا، علمي و آموزشي است. حالا سؤال اينجاست: چرا ما که از «حيا و حجاب» به عنوان ارزش ياد ميکنيم، در محيطهاي آموزشي خودمان اين قاعده ساده را رعايت نميکنيم؟ مادري که براي جلسه اوليا و مربيان وارد مدرسه ميشود بايد بداند اين فضا، محيط آموزش فرزندش است و خودش بايد احترام اين فضا را با پوشش مناسب حفظ کند. وقتي والدين و معلمان از اين مرزها عدول ميکنند، طبيعي است که بچهها در ذهنشان دچار دوگانگي ميشوند.
يعني بخش مهمي از بحران، به نبود هماهنگي در رفتار والدين و حتي مسئولان آموزشي برميگردد؟
دقيقاً. ما در تربيت، چيزي داريم به نام مثلث طلايي تربيت شامل نظم، هماهنگي و قاطعيت. اگر پدر و مادر در مطالبه حجاب، هر سه ضلع اين مثلث را با هم داشته باشند، فرزندشان بهصورت طبيعي و بيتنش در مسير درست قرار ميگيرد. اما وقتي يکي از اين اضلاع کمرنگ باشد، مثلاً مادر سختگير باشد اما پدر بيتفاوت، يا يکي مدافع حجاب و ديگري بيتوجه، بچه دچار تعارض ميشود و از درون احساس ترديد و حتي مقاومت پيدا ميکند. در خانوادهاي که پدر و مادر هماهنگ، منظم و قاطع عمل ميکنند، حجاب بهتدريج به رفتاري عادي و محترم تبديل ميشود نه اجبار. اما وقتي يکي جدي بگيرد و ديگري با شوخي يا سکوت از کنارش بگذرد، پيام تربيتي از بين ميرود.
با توجه به تغيير پوشش آشنايان و حتي فاميلهاي نزديک در سالهاي اخير، چگونه ميتوان نوجوان را در برابر تأثيرات محيطي و اجتماعي محافظت کرد؟
واقعيت اين است که نوجوان امروز در محيطي زندگي ميکند که انواع رفتارهاي متفاوت و سبکهاي پوشش مختلف ديده ميشود و حتي نزديکترين اعضاي خانواده ممکن است با ارزشهاي ما فاصله گرفته باشند. اولين نکتهاي که والدين بايد به آن توجه کنند، هماهنگي بين خود والدين و الگوي رفتاري پايدار است. وقتي والدين با هم هماهنگ و همراستا عمل کنند و ارزشها و حجاب را به صورت ملموس و پايدار نشان دهند، نوجوان الگويي روشن براي انتخاب مسير خود خواهد داشت.
قطع ارتباط با فاميل يا دوستان روش کارآمدي نيست. تجربه نشان داده است که حفظ ارتباط به شرط مديريت زمان و کنترل محيط ميتواند نوجوان را در معرض تأثيرات مثبت قرار دهد. براي مثال، اگر نوجوان قصد دارد زمان طولاني در جمعهايي با پوشش متفاوت باشد، والدين ميتوانند آن زمان را محدود کنند و در کنار آن فرصتهاي تعامل با افرادي که ارزشها و رفتارهاي خانواده را قبول دارند، فراهم کنند. اين تعاملها، خلأ تأثيرات منفي محيط را پر ميکند و نوجوان را قانع ميسازد که مسير درست قابل اجرا و ارزشمند است.
ذهن نوجوان بسيار دقيق است و حتي مشاهدات محدود را در خاطر نگه ميدارد. ممکن است نوجوان تنها چند بار در سال دخترعمويش را بدون روسري يا با پوششي نامناسب ديده باشد، اما همين مشاهده کوتاه ذهن او را مشغول ميکند و سوالاتي ايجاد ميکند: «چرا او حجاب ندارد؟ چرا رفتار او با ارزشهاي ما متفاوت است؟» پاسخ والدين بايد صادقانه و قاطع باشد: «ما اشتباه ديگران را ميپذيريم، اما اين مسير زندگي ما نيست. ما انتخاب کردهايم که حجاب و پوشش خود را به عنوان بخشي از هويت و ارزشهايمان حفظ کنيم.»
در کنار اين، نوجوان بايد درک کند که حجاب و پوشش مناسب نه محدوديت، بلکه احترام به خود، به ديگران و به محيطهاي مختلف است. حتي در جامعههاي ديگر، رعايت قوانين پوشش در دانشگاهها، موزهها يا اماکن عمومي الزامي است و ناديده گرفتن آن ميتواند پيامد داشته باشد. در اسلام نيز حجاب انتخابي آگاهانه، هويتساز و ارزشمند است، نه اجبار و محدوديت صرف.
چرا برخي نوجوانان امروز زيبايي را در بيحجابي ميبيند، نه در وقار و پوشش؟
اين سؤال، قلب ماجراي تربيت است. چون واقعيت اين است که در خانوادهها و جمعهاي ما، حجاب تحسين نميشود.
ما معمولاً وقتي دختري محجبه را ميبينيم، بيتفاوت از کنارش ميگذريم، اما اگر دختري با آرايش يا پوشش جلبتوجه ظاهر شود، نگاهها، لبخندها و تعريفها سمت اوست و ميگوييم: «چقدر لباست قشنگه! چه آرايش جذابي! موهات چقدر خوشگل شده!» همين چند جمله ساده، براي يک نوجوان که در مرحله ديدهشدن و هويتيابي است، معناي عميقي دارد. او ناخودآگاه ياد ميگيرد که براي جلب توجه و تأييد، بايد از پوشيدگي فاصله بگيرد. اما چند بار پيش آمده که از روسري زيبا، چادر مرتب يا انتخاب آگاهانه يک دختر محجبه تعريف کنيم؟ تقريباً هيچوقت. در حاليکه تحسين، يکي از قويترين ابزارهاي تربيت و تبيين است. نوجوان بايد حس کند حجابش او را زيباتر، باوقارتر و ارزشمندتر کرده است نه اينکه او را از دايره ديده شدن بيرون رانده است.
مسئله اصلي ما نه در قانون است و نه در اجبار بلکه در فرهنگِ تشويق و ارزشگذاري است. اگر خانوادهها ياد بگيرند زيبايي حجاب را در گفتار، نگاه و تحسين روزمره منتقل کنند، اگر مدارس و رسانهها صداي واحدي در ترويج وقار و پوشش داشته باشند و اگر والدين در مطالبه حجاب سه اصل نظم، هماهنگي و قاطعيت را با محبت همراه کنند، ديگر نوجوان براي باحجاب بودن احساس اجبار نميکند بلکه با عشق و افتخار، آن را بخشي از هويت خودش ميداند.
بعضي والدين ميگويند دخترشان از حجاب خسته شده و ديگر نميخواهد محجبه باشد. در چنين موقعيتي، بهترين واکنش خانواده چيست؟
اين سؤال بسيار مهمي است و در مراجعات هم زياد ميشنوم. اولين نکته اين است که بايد به نوجوان زمان داد. شايد اين جمله کمي بحثبرانگيز باشد اما واقعيت اين است که حجاب اجتماعيترين رفتار من است، اما در عين حال فرديترين انتخاب من هم هست. اگر بخواهد با اجبار يا فشار حجاب داشته باشد، دير يا زود آن را کنار ميگذارد؛ گاهي پنهاني، گاهي علني. همين را در جامعه ميبينيم: دختري که جايي چادر دارد و جايي ديگر ندارد. يعني هنوز درونش، به يقين نرسيده است. وقتي نوجوان از حجاب خسته ميشود، لازم است او را به حال خودش بگذاريم تا در خلوتش سبک و سنگين کند. اما اين رها کردن مطلق نيست بلکه همراه با گفتوگو، آرامش و فرصت تفکر است.
يعني اجازه بدهيم هرطور که خودش ميخواهد رفتار کند؟
نه، آزادي مطلق هم اشتباه است. بايد بين حق انتخاب و بيقيدي تفاوت قائل شد. تا جايي که عرف جامعه و اصول خانواده اجازه ميدهد، ميتوان به او فضاي تجربه کنترلشده داد. مثلاً خانوادهاي چادري است و دخترشان تصميم ميگيرد فعلاً مانتو بپوشد. ايرادي ندارد بگذاريد با رعايت حداقلهاي پوشش، مثل مانتوي بلند و گشاد و آستيندار، اين مسير را تجربه کند. اينطوري ذهنش فرصت مييابد که خودش به درک عميقتري از حجاب برسد.
پس از آن اگر تحت تأثير فضاي مجازي يا مدلهاي پرزرقوبرق باشد و بخواهد به اصطلاح «شلحجاب» شود، چه بايد کرد؟
در اين مرحله بايد خانواده با قاطعيت وارد شود. قاطعيت با خشونت فرق دارد. وقتي انتخاب فردي به جامعه آسيب بزند يا ارزشهاي اجتماعي را تهديد کند، خانواده بايد با درايت و اقتدار وارد شود. نبايد با بيتفاوتي يا انفعال، به روند نادرست اجازه تداوم داد. قاطعيت يعني مراقبت از مرزهاي تربيتي، نه تحميل کورکورانه.
اين نوع قاطعيت همان نگاه سلبي يا حتي شبيه گشت ارشاد نميشود؟
سؤال خوبي است. بايد بپرسيم اصلا آيا عملکرد گشت ارشاد، عملکرد تربيتي و عالمانه بوده؟ اگر رويکردها فقط ضربتي و چکشي باشد، طبيعي است که نوجوان فراري شود. ما در مسئله حجاب، با يک موضوع صرفاً فقهي روبهرو نيستيم؛ با مسئلهاي انساني، اجتماعي و تربيتي طرفيم. بايد کارشناسان ديني، روانشناسان تربيتي، جامعهشناسان و متوليان فرهنگي کنار هم بنشينند و يک نگاه عالمانه، آگاهانه و دلسوزانه داشته باشند. اگر فقط از زاويه قانون وارد شويم، سخت و بيروح ميشود. اگر فقط از سر دلسوزي رها کنيم، به بينظمي ميرسيم. راه درست، کار فرهنگيِ عميق و گفتوگوي همدلانه است؛ نه اجبار و بيقيدي.
منبع: خبرگزاري فارس
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.