شعر از علي شهودي
امروز جهان شيفته کر و فر ماست
هر جا سخن از مردم صاحب نظر ماست
اي در رگ جان مهر تو آميخته باخون
حب الوطن از گفتهي پيغامبر ماست
هر جا که سخن مي رود از مردي و ايثار
آنجا سخن از ملت ايثارگر ماست
آن نغمهي پر شور که بگرفته جهان را
گلبانگ خروشان خليج و خزر ماست
ما را کند از بند بت زور و زر آزاد
اين بار گراني که بدوش تبر ماست
گر بال گشاييم و به پرواز درآييم
عنقاي جنونيم و جهان زير پر ماست
اي پرچم افراشته بر بام دماوند
مستانه بر آشوب که وقت ظفر ماست
اي قطعه اي از خاک بهشت اي وطن من
در راه تو از خويش گذشتن هنر ماست
هر ذرهاي از خاک تو همسنگ دو صد زر
هر گلبني از باغ تو صد برگ تر ماست
اي پير، چراغي که بر افروختي از نور
در وادي شبهاي سيه همسفر ماست
هر لاله افروخته بر خاک شهيدي
داغي است که آغشته بخون جگر ماست
هرگز نکند باد خزان رخنه بر اين باغ
تا سايه ي سر سبز ولايت بسر ماست
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.