شعر از علي شهودي
تو را اي خاک پرگوهر بغايت دوست مي دارم
تو را اي باغ پر عطر و طراوت دوست مي دارم
مگر دست از تو مي شويم؟ تويي فرجام آمالم
تو را اي قطعهاي از باغ جنت دوست مي دارم
سر تعظيم مي آرم فرو بر سينه در پيشت
ترا اي مهد خون مهد شهادت دوست مي دارم
ازل با مهر تو پيوند خورده روح و جان من
ترا اي خاک تا صبح قيامت دوست مي دارم
ترا اي کعبه آمال و کاخ آرزوهايم
ترا از عمق جان تا بي نهايت دوست مي دارم
نمي خواهم دمي کنج سلامت بي تو ،در راهت
به جسمم گو زند دشمن جراحت دوست مي دارم
ترا اي خطه آزادي و آزاده مردي ها
ترا اي ميهنم، اي مهد غيرت، دوست مي دارم
تويي شيرين تر از جانم، تويي پيدا و پنهانم
ترا اي خاک با اصل و نجابت دوست مي دارم
تو را از ساحل سبز خزر تا ساحل عمان
تو را اي خاک پر گوهر بغايت دوست مي دارم
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.