اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

اهميت ژئوپليتيک جزاير سه‌گانه‌ي ايراني

جزاير «تُنب بزرگ، تُنب کوچک و ابوموسي» در خليج فارس، به‌ويژه در نزديکي تنگه هرمز، از جمله نقاط استراتژيک و حياتي در منطقه به شمار مي‌روند که در طول تاريخ همواره تحت حاکميت و مالکيت ايران بوده‌اند. اين جزاير علاوه‌بر موقعيت جغرافيايي حساس خود، از منظر ژئوپليتيک و اقتصادي نقش اساسي در امنيت منطقه و امنيت انرژي جهاني دارند.

اهميت ژئوپليتيک جزاير سه‌گانه‌ي ايراني

اهميت اين جزاير نهتنها بهدليل موقعيت جغرافياييشان در کنار يکي از مهمترين مسيرهاي دريايي جهان، بلکه بهدليل توانايي ايران در کنترل مسيرهاي صادرات نفت و گاز، نظارت بر ترافيک دريايي و استفاده از آنها بهعنوان پايگاههاي نظامي، امري غيرقابل انکار است.

در اين گزارش به بررسي تاريخچهي دقيق جزاير سهگانه و اهميت استراتژيک آنها از منظر ژئوپليتيک پرداخته خواهد شد.

 

تاريخچه جزاير سهگانه ايراني

 

1) دوران باستان و دوران پيش از اسلام

دوره هخامنشيان (550 - 330 پيشاز ميلاد): جزاير سهگانه در دوران هخامنشيان بخشي از قلمرو امپراتوري ايران بودند. گزارشهاي مورخان يوناني همچون هرودوت به تأسيس و تأمين امنيت مسيرهاي تجاري در خليج فارس اشاره دارند که جزاير سهگانه بخشي از اين مناطق بودهاند. در اين زمان، در جزاير استفادههاي تجاري و دريايي بهويژه براي کشتيراني و تجارت وجودداشت.

دوره ساسانيان (224 - 651 ميلادي): در دوران ساسانيان، ايران کنترل بر جزاير خليج فارس، بهويژه جزاير سهگانه را حفظ کرد. منابع تاريخي از جمله آثار ابنحوقل و ياقوت حموي به حاکميت ايران بر اين جزاير در دوران ساسانيان اشاره دارند.

2) دوران اسلامي و حکومتهاي ايراني

خلافت عباسيان (750 - 1258 ميلادي): در دوران عباسيان، ايران همچنان بر جزاير خليج فارس تسلط داشت. گزارشي از ابنخردادبه جغرافيدان ايراني بيان ميکند که جزاير سهگانه تحت حاکميت ايران قرار داشتند و در اين دوران جزاير بهعنوان پايگاههاي تجاري و دريايي در خليج فارس شناخته ميشدند.

آلبويه و سلجوقيان (936 - 1194 ميلادي): در دوران آلبويه و سپس سلجوقيان، جزاير همچنان در کنترل ايران بودند و از آنها بهعنوان نقاط استراتژيک براي تجارت و امنيت استفاده ميشد.

3) دوران استعمار و رقابتهاي بينالمللي

استعمار پرتغال و بريتانيا (قرن 16 تا 19 ميلادي): پرتغاليها در قرن 16 ميلادي در تلاش بودند که بر جزاير خليج فارس تسلط يابند که در سال 1507 ميلادي وارد خليج فارس شدند، اما با پايان سلطه پرتغاليها در اوايل قرن 17 (1622 ميلادي) از سوي شاهعباس اول صفوي، بريتانيا پس از 117 سال بهعنوان قدرت غالب در منطقه درآمد.

توافقنامههاي ايران و بريتانيا (1903 - 1919): در سال 1903 سفير وقت بريتانيا در تهران به ارائهي نقشهي جامعي اقدام کرد که بر اساس آن جزاير سهگانه جزو قلمرو ايران بودند، پس از جنگ جهاني اول اين نقشه به عنوان سند مهمي مانع تسلط بريتانيا بر جزاير ايراني شد.

4) دوران قاجار و پهلوي

دورهي قاجار (1789 - 1925 ميلادي): ايران در دوران قاجار بر جزاير سهگانه تسلط داشت. در سال 1887 ميلادي، بريتانيا بر ناصرالدين شاه و مظفرالدينشاه فشار آورد تا جزاير ايراني را بفروشند يا اجاره دهند، اما موفق نشد تا اينکه با فشار بر شيوخ محلي به اهتزار پرچم امارتهاي راسالخليفه و الشارجه اقدام کردند.

دوره پهلوي (1925 - 1979 ميلادي): در سال 1971 ميلادي، ايران پس از توافق با شيوخ قواسمي و اعزام نيروهاي نظامي به جزاير تنب بزرگ و تنب کوچک، حاکميت خود را بر اين جزاير مستقر کرد. در اينسال با خروج بريتانيا از منطقه، ايران بهطور رسمي کنترل خود را بر جزاير سهگانه برقرار ساخت.

 

اهميت استراتژيک جزاير سهگانه از منظر موقعيت ژئوپليتيک

 

1) موقعيت جغرافيايي و راهبردي

جزاير سهگانهي ايران در نزديکي تنگه هرمز، يکياز مهمترين و پرترددترين گذرگاههاي آبي جهان قرار دارند. تنگه هرمز که راه ارتباطي درياي عمان به خليج فارس است، روزانه از آن حدود 17 ميليون بشکه نفت و ميليونها تن گاز طبيعي عبور ميکند. بنابراين تسلط ايران بر اين جزاير بهويژه در اين منطقه حياتي، قدرت اين کشور را براي نظارت و کنترل جريانهاي نفتي و دريايي در خليج فارس بهشدت تقويت ميکند.

2) حضور نظامي و امنيتي

جزاير سهگانه بهعنوان پايگاههاي نظامي براي ايران در منطقه خليج فارس عمل ميکنند. اين جزاير امکان استقرار نيروهاي دريايي، هوايي و زميني را به ايران ميدهند و بهويژه در صورت بروز تهديدات امنيتي در منطقه، ايران قادر است از آنها براي دفاع از حاکميت خود و انجام عملياتهاي نظامي استفاده کند.

3) اهميت اقتصادي و انرژي

جزاير سهگانهي ايران در مسيرهاي حياتي ترانزيت نفت و گاز قرار دارند. تنگه هرمز که در نزديکي اين جزاير قرار دارد، بهعنوان مهمترين شريان صادرات انرژي از خليج فارس به بازارهاي جهاني شناخته ميشود. تسلط بر اين جزاير به ايران اين امکان را ميدهد که نظارت و مديريت بهتري بر تجارت انرژي و ذخاير نفت و گاز داشته باشد.

 

ادعاهاي باطل شيوخ حاشيه خليج فارس بر حاکميت جزاير سهگانه

1) حاکميت ايران بر جزاير سهگانه

حاکميت ايران بر جزاير سهگانه «تُنب بزرگ، تُنب کوچک و ابوموسي» بر اساس مستندات تاريخي و حقوقي اثباتشده است. در اسناد مختلف تاريخي از جمله توافقنامههاي ايران و بريتانيا در سالهاي 1903 و 1919، بهوضوح حاکميت ايران بر اين جزاير تأکيد شده است. همچنين در سال 1971 ايران بهطور رسمي نيروهاي نظامي خود را به اين جزاير اعزام کرد و حاکميت خود را بر آنها تثبيت کرد.

2) ادعاهاي امارات متحده عربي

با اينحال امارات متحده عربي از زمان تأسيس خود در سال 1971 ادعاي مالکيت بر جزاير سهگانه را مطرح کرده است. اين کشور هر ساله در مجامع بينالمللي و در چارچوب نشستهاي مجمع عمومي سازمان ملل به اين ادعاها پرداخته است، اما ايران با استناد به مستندات تاريخي و نقشهها، تأکيد ميکند که جزاير سهگانه هميشه بخشي از خاک ايران بوده و اين موضوع نهتنها در سطح ملي بلکه در سطوح بينالمللي به رسميت شناخته شده است.

3) توافقهاي بينالمللي و حقوقي

ايران از قوانين و مقررات بينالمللي براي تأکيد بر حاکميت خود بر جزاير سهگانه استفاده کرده است. بهويژه کنوانسيون حقوق درياها (UNCLOS) که در سال 1982 توسط سازمان ملل متحد تصويب شد، بهوضوح به حقوق کشورها در کنترل مناطق دريايي و جزاير تحت حاکميت خود اشاره دارد. بر اساس اين کنوانسيون، ايران حق دارد که جزاير سهگانه را تحت کنترل خود نگه دارد و از آنها بهعنوان بخشي از آبهاي سرزميني خود استفاده کند. علاوهبر اين، ايران همواره بر اساس توافقنامههاي تاريخي و بينالمللي که از سوي کشورهاي مختلف از جمله بريتانيا در دورههاي مختلف تأييد شده است، مالکيت خود را بر اين جزاير مطرح کرده و ادعاهاي ساير کشورها را رد کرده است.

 

توافق شيوخ محلي حاشيه خليجفارس با ايران بر سر جزاير سهگانه

 

توافق خاندان قواسم (شيوخ رأسالخيمه و الشارجه) به عنوان ناخداهاي بومي و محلي با ايران در مورد جزاير ابوموسي، تنب بزرگ و تنب کوچک يکي از تحولات مهم تاريخ روابط ايران با امارات متحده عربي در خليج فارس به شمار ميرود. اين توافق بهويژه در دوران پيش از تأسيس امارات متحده عربي، در دهه 1970 ميلادي صورت گرفت و نقش کليدي در تعيين حاکميت ايران بر جزاير سهگانه داشت.

خاندان قواسم که در رأس امارتهاي رأسالخيمه و الشارجه قرار داشتند، از قدرتهاي منطقهاي در خليج فارس و در بندر لنگه ساکن بودند. از اوايل قرن بيستم ميلادي اين دو امارت بهويژه در ارتباط با مسائل دريايي و جزاير خليج فارس با ايران در تماس بودند. در اين دوره جزاير ابوموسي، تنب بزرگ و تنب کوچک که در نزديکي سواحل ايران و امارات واقع شده بودند، بهطور مداوم مورد توجه و چالشهاي منطقهاي قرار داشتند.

در نوامبر 1971 ميلادي، پس از خروج نيروهاي بريتانيايي از خليج فارس، ايران اقدام به تقويت حاکميت خود بر جزاير سهگانه کرد. در اين زمان امارتهاي رأسالخيمه و الشارجه که تحت فرمان خاندان قواسم قرار داشتند، در زمينه حاکميت بر جزاير سهگانه با ايران وارد مذاکره شدند. اين مذاکرات منجر به توافقي ميان ايران و اين دو امارت شد که بهطور غيررسمي در آن زمان منعقد شد.

توافقات صورتگرفته ميان ايران و خاندان قواسم، بر اساس اصول دوجانبه و در راستاي حفظ صلح و ثبات در منطقه، چند نکتهي اصلي داشت:

1) حاکميت ايران بر جزاير سهگانه: خاندان قواسم با تأسيس روابط ديپلماتيک نزديک با ايران، بر حاکميت ايران بر جزاير ابوموسي، تنب بزرگ و تنب کوچک بهطور غيررسمي تأکيد کردند. اين جزاير بهعنوان بخشي از خاک ايران مورد توافق قرار گرفت.

2) اجراي توافقها: در عمل، ايران پس از خروج بريتانيا از منطقه، در دسامبر 1971 اقدام به استقرار نيروهاي نظامي خود در جزاير سهگانه کرد. خاندان قواسم با تأکيد بر اهميت ثبات منطقهاي، اين اقدام ايران را بهعنوان اقدامي مشروع پذيرفتند و در واقع هيچ اعتراضي به آن نکردند.

3) عدم مخالفت با ايران: در طول ايندوره خاندان قواسم بهويژه شيخ احمد بن رشيد القواسمي از رأسالخيمه و شيخ خالد بن محمد القواسمي از الشارجه، هيچگونه مخالفتي با حاکميت ايران بر جزاير سهگانه نداشتند و بهطور غيررسمي توافق کردند که جزاير تحت حاکميت ايران باقي بماند.

 

اعتراف انگلستان به حاکميت ايران بر جزاير سهگانه

 

اعتراف انگلستان به مالکيت ايران بر جزاير سهگانه ابوموسي، تنب بزرگ و تنب کوچک، مستندات و اسناد تاريخي و ديپلماتيک مهمي دارد که نقش کليدي در تثبيت حاکميت ايران بر اين جزاير داشتهاند. اين اعتراف بهويژه در قالب نقشهها و اسناد رسمي منتشرشده توسط ديپلماتها و مقامات بريتانيا در اوايل قرن بيستم، جايگاه ويژهاي دارد.

در اواخر قرن 19 و اوايل قرن 20، بريتانيا در تلاش بود تا مسائل مرزي و سياسي در خليج فارس را با ايران روشن سازد و از تنشهاي احتمالي در اين منطقه جلوگيري کند. در اين راستا سال 1903 ميلادي نقشهاي توسط لرد کرزن، وزير خارجهي وقت بريتانيا و سفير اين کشور در تهران تهيه شد. اين نقشه بهعنوان يک سند ديپلماتيک معتبر در آن زمان محسوب ميشد.

در اين نقشه، جزاير تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسي بهطور واضح بهعنوان بخشهايي از خاک ايران نشان داده شدهاند. اين نقشه علاوهبر اينکه بهعنوان مستندات ديپلماتيک استفاده ميشد، گوياي اين بود که بريتانيا هيچگونه ادعايي نسبت به مالکيت اين جزاير نداشت و آنها را جزو قلمرو ايران بهحساب ميآورد.

نقشه لرد کرزن بهطور خاص موقعيت جغرافيايي جزاير سهگانه را در خليج فارس و تنگه هرمز نشان ميدهد و در آن جزاير تنب بزرگ و تنب کوچک و همچنين ابوموسي بهعنوان جزئي از سرزمين ايران ترسيم شدهاند. اين نقشه نهتنها در آن زمان، بلکه در دورههاي بعدي و در مذاکرات ديپلماتيک بين ايران و بريتانيا، بهعنوان سندي معتبر در نظر گرفته شد.

پس از جنگهاي جهاني اول و دوم و حتي خروج بريتانيا از منطقه خليج فارس در سال 1971، ايران توانست بر اساس همين اسناد و نقشهها، حاکميت خود را بر جزاير سهگانه تثبيت کند. حتي در مواردي که ادعاهايي از سوي کشورهاي عربي مانند امارات متحده عربي مطرح شد، ايران بر اساس اين نقشهها و ساير مستندات تاريخي، به اثبات مالکيت خود ادامه داد.

لازم به ذکر است، از نظر برخي کارشناسان، واگذاري بحرين به عنوان بخشي از خاک ايران در 1971 توسط پهلوي دوم، بيارتباط با خروج بريتانيا از خليج فارس و تسلط کامل ايران بر جزاير سهگانه نبود و اين اقدام محمدرضا شاه را ميتوان نوعي معامله در نظر گرفت؛ البته نقشهي لرد کرزن در حدود 65 سال قبل از اين اتفاق و امپراطوري 2500 ساله ايران بر منطقه و خليج فارس براي اثبات حاکميت ايران بر جزاير سهگانه کافي بود تا پهلوي دوم زير بار فشار بريتانيا نرود، اما وي حتي از شاهان قاجاري نيز سستتر بود و استان مهم ايران را با نمايش دموکراسي خندهآور واگذار کرد.

نتيجهگيري

جزاير سهگانهي «تُنب بزرگ، تُنب کوچک و ابوموسي»، بهعنوان جزاير استراتژيک و حياتي ايران، نقش بسيار مهمي در تامين امنيت ملي، اقتصادي و ژئوپليتيکي کشور ايفا ميکنند. اين جزاير بهويژه در نزديکي «تنگه هرمز» قرار دارند که يکي از مهمترين شريانهاي جهاني براي انتقال نفت است. ايران از طريق حاکميت بر اين جزاير قادر است تا نظارت مؤثري بر جريانهاي نفتي، تجارت دريايي و مسائل امنيتي منطقهاي داشته باشد. با توجه به تاريخچهي مستند و توافقات بينالمللي، حاکميت ايران بر اين جزاير بهطور مستند و قانوني تثبيت شده است. در عين حال، ادعاهاي برخي کشورهاي منطقه همچنان موضوعي چالشبرانگيز در روابط ايران با همسايگان است.

با توجه به اهميت استراتژيک و ژئوپليتيکي اين جزاير، ايران بايد به تقويت حضور نظامي، اقتصادي و ديپلماتيک خود در اين منطقه ادامه دهد و با استفاده از اسناد و توافقات حقوقي موجود، حاکميت خود را بر اين جزاير حفظ کند. امنيت انرژي جهاني و ثبات منطقهاي بهطور مستقيم به تسلط ايران بر اين جزاير وابسته است و ادامه اين وضعيت براي ايران از اهميت حياتي برخوردار است.

منبع: ISNA

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.