پيروزي انقلاب اسلامي ايران اولين رويداد ورود به دوران ظهور (24)
فلسطين(1)
از زمان اشغال فلسطين توسط حزب صهيوني که با فعاليت سازمان مخفي يهود از دوران جنگ اول جهاني آغاز و بعد از جنگ دوم بينالدول عملياتي شد، مردم فلسطين متحمل خسارات فراواني شدند که از کشتار مردم مناطق مختلف تا مصادره و تسخير با زور سرنيزه زمينهاي مردم را شامل ميشود، حرکتي که بتواند دولت اشغالگر را به انفعال وادارد انجام نشده بود.
انقلاب اسلامي ايران بر اساس مباني ديني و ضرورت حمايت از مظلومان خصوصا مسلمانان از جمله آرمانهاي خود را آزادي فلسطين قرار داد. بر اساس همان صبغه مردمي انقلاب اسلامي، حمايت انقلاب از فلسطين نيز روي بيداري مردم آن سامان متمرکز شد.
اقدامات جمهوري اسلامي ايران از آرمان فلسطين در مجامع بينالمللي و حمايت قاطع و مستمر از آن و نيز کمکهاي مادي و معنوي موجب تقويت روحيه مبارزه مردم فلسطين شد. تداوم اين حمايتها موجب شد تا رژيم اشغالگر از مواضع نيل تا فرات خود عقبنشيني نموده وامتيازاتي را به مبارزان فلسطيني واگذارکند.
بيداري مردم فلسطين در سايه انقلاب اسلامي تا بدانجا رسيده است که اکثريت فلسطينيان نه تنها مذاکره و سازش با دولت اشغالگر را رد کنند؛ بلکه مرزبندي خود را با سازشگران شفاف کرده و بر تداوم مبارزه تاکيد کنند. مروري بر گذشته فلسطين وضعيت قبل از انقلاب اسلامي آن منطقه را بيشتر روشن ميسازد.
ريشه مسئله فلسطين به عنوان يک مسئله بينالمللي، در رويدادهايي نهفتهاست که تا پايان جنگ جهاني اول رخ داد. اين رويدادها منجر شد جامعه ملل فلسطين را به موجب سيستم قيمومت که به تصويب جامعه ملل رسيده بود، تحت سرپرستي بريتانيا قرار دهد. در اصل، اين سرپرستي قرار بود به صورت موقت و تا زماني ادامه يابد که فلسطين به استقلال کامل دست مييابد، وضعيتي که در منشور جامعه ملل به رسميت شناخته شده بود؛ اما در حقيقت سير تحول تاريخي اين قيمومت منجر به شکلگيري فلسطين به عنوان يک کشور مستقل نشد.
به رغم آنچه که در منشور جامعه ملل آمده بود و خواستار توجه به خواستههاي عربها و يهوديان فلسطين در اعطاي حکم قيمومت شده بود؛ اما تصميم اعطاي قيمومت خواستههاي مردم فلسطين را مدنظر قرار نداد. اين امر اهميت بسياري يافت چرا که دولت انگليس تقريباً پنج سال پيش از دريافت حکم قيمومت فلسطين از جامعه ملل، به سازمان صهيونيستها تعهد داده بود تا سرزمين ملي يهوديان را در فلسطين تأسيس کند. بهانه آنان اين بود که رهبران صهيونيستها با ارائه شواهد تاريخي مدعي بودند که اجدادشان دو هزار سال پيش از پراکندگي يهوديان، در فلسطين ميزيستهاند.
با شروع دوران زوال امپراتوري عثماني در اواخر قرن نوزدهم و هم زمان با اوج گيري سياستهاي ضد يهودي در مناطقي از اروپا، تحرکي از يهوديان پراکنده شکل گرفت که به صهيونيزم معروف شد.
آنان خواهان ايجاد يک وطن ملّي و استقرار تمامي يهوديان در اين سرزمين بودند، به موازات آن جنبش اعراب ملي گرا که در قلمرو امپراتوري عثماني بود پا گرفت که خواهان خروج از استيلاي اين ابرقدرت مسلمان بودند، از سوي ديگر انگلستان که خواهان از هم پاشيدگي اين دولت مقتدر بود، وعده همکاري به اعراب داد و در راستاي اين برنامه در سال 1915م به شريف مکه وعده استقلال داد.
اگرچه طبق توافق طرفين تمامي سرزمينهاي عربي در محدوده کشورهاي کنوني عراق، سوريه، لبنان، فلسطين، عربستان و اردن جزو مناطق شريف حسين بن علي(شريف مکه) قرار ميگرفت امّا عملاً انگلستان پس از استقرار قيموميت بر فلسطين مدعي شد که اين سرزمين جزو قلمرو مورد نظر نبوده
است.
در سال 1917م لرد بالفور، وزير امور خارجه وقت انگلستان به صهيونيستها وعده داد که در استقرار يک ميهن ملّي براي آنان در سرزمين فلسطين اقدام خواهد کرد و دولت بريتانيا در سال 1922م از سوي جامعه ملل قيموميت اين کشور اسلامي را بدست آورد و جمعيت مهاجر يهود از پنجاه هزار نفر در اوايل قرن بيستم به سيصدهزار نفر در شروع جنگ دوم جهاني رسيد.
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.