چهارم ماه شعبان مصادف با ميلاد با سعادت ماه منير بني هاشم حضرت ابوفاضل سلام الله عليه است. ابعاد وجودي حضرت عباس عليه السلام که برگرفته از شخصيت والا و معنوي و عظمت اخلاقي ايشان بود، عبارتند از:
فداکاري، ايثار، فضيلت، شجاعت و دليري، رشادت جسمي و روحي، زهد و تقواي الهي، فتوّت و جوانمردي، که همه آنها ناشي از بزرگواري و شايستگي حضرتش بود. و بر اين اساس و به دليل برخورداري از فضايل بي شمار، وجود حضرت عباس عليه السلام سرشار از کنيه ها و القاب بسيار پسنديده اي است که هر کدام، بيانگر يکي از ابعاد درخشان وجودي و زندگي پرنور ايشان است که مروري بر آنها خواهيم داشت:
الف) کنيه ها
عظمت آثار و صفات حضرت عباس عليه السلام، کنيه هاي درس آموزي براي همگان جلوه گر ساخته است که عبارتند از:
1. ابوالفضل
اين کنيه، مشهورترين کنيه حضرت عباس عليه السلام است که به يقين نشان از فضيلت هاي بي شمار او در عرصه هاي مختلف زندگاني؛ يعني کودکي، نوجواني و جواني دارد که هريک آينه اي شفّاف و روشنگر از ويژگي هاي ارزشمند محسوب مي شود.(1) مورّخان نقل نموده اند: ناميده شدن او به ابوالفضل، به خاطر يکي از دو علّت زير بوده است:
الف) پسري به نام فضل داشت.
ب) چون سراسر زندگي آن حضرت سرشار از فضيلت بوده؛ زيرا ابوالفضل يعني پدر فضيلت ها.
به نظر مي رسد که علت دوم، مناسب تر باشد.
2. ابوالقاسم
ابوالقاسم کنيه ديگري است که جابربن عبدالله انصاري در زيارت اربعين، خطاب به حضرت عباس عليه السلام گفته است:
السلام عليک يا اباالقاسم! السلام عليک يا عباس بن علي!(2)
3. ابوالقِربَه
اين کنيه، سومين کنيه حضرت عباس عليه السلام است که دلاوري و مردانگي در امواج پرتلاطم آن جلوه گر است و حکايت از شکافتن سينه سپاه دشمن در رسيدن به آب گواراي شريعه دارد تا کام تشنگان، کودکان و زنان را سيراب کند.(3)
توضيح اينکه: منصب سقايت و آب رساني به تشنگان، که يکي از ارجمندترين و زيباترين برنامه هاي اسلامي و انساني است، يکي از کارهاي مهمّ حضرت عباس عليه السلام بود و حتي شهادت او در زماني واقع شد که براي آوردن آب به شريعه فرات رفته بود.
ب) القاب
1. قمر بني هاشم
همان گونه که ذکر شد، حضرت عباس عليه السلام از زيبايي ويژه اي برخوردار بود و به خاطر سيماي سپيد، سيرت زيبا و ملکوتي و قامت رعنا و رشيدش او را «ماه خاندان بني هاشم و قمر بني هاشم» مي خواندند. همچنين همگان در مدح ابّهت پرشکوه و سرافرازي عظمتش زبان مي گشودند و چنين لقبي را برازنده وجود او مي دانستند.
2. باب الحوائج
از آنجا که حضرت عباس عليه السلام در اثر فداکاري ها، اخلاص و خصال والاي انساني در پيشگاه خداوند داراي مقام بسيار ارجمند و آبروي مخصوص گرديد، خداوند مقام و لقب «باب الحوائج» را به حضرتش عطا فرمود و وجود عظيم او را شايسته اين لقب دانست. توسّل به ذيل عنايت او نيز موجب رواشدن حاجات است؛ زيرا پذيرش شفاعتش در درگاه خداوند، قطعي است. او کريمي است از دودمان کريمان و وسيله اي براي تقرّب به درگاه الهي، که ساليان بسيار، شيعه و سنّي و مسلمان و غير مسلمان دست دعا و چشم اميد به سوي او داشته، از کرامات شيرين و زلال معرفت او ناگفته هاي گفتني فراواني دارند. نويسندگان، عالمان و محقّقان بسياري، در اين باره کتاب ها به رشته تحرير در آورده اند.(4)
3. طيّار
«طيّار» لقبي است که امام سجّاد عليه السلام از بلنداي بينش خود، عمويش را بدان ستود و جلوه اي از جلوه هاي قدسي ابوالفضل عليه السلام را آشکار کرد.
4. سقّا
منصب سقايت و آب رساني، يکي از خدمات بزرگ در تاريخ حج است و آب دادن تشنگان، از مستحبات و گاه واجبات ديني شناخته مي شود.
حضرت ابوالفضل عليه السلام از پدرشان علي عليه السلام که در جنگ بدر، با کمال شجاعت کنار چاهي که نزديک دشمن بود، رفتند و از آن براي مسلمانان آب آوردند؛(5) لقب سقّايي را به ارث برده بودند. ايشان در ماجراي کربلا از مدينه تا مکّه و از مکّه تا کربلا سرپرست آب رساني به کاروان امام حسين عليه السلام و حيوانات آنها بودند.
با توجّه به اينکه همراهان امام حسين عليه السلام در آغاز، بيشتر از هزار نفر بودند، با افزودن حيواناتشان، نتيجه مي گيريم که تأمين آب براي آنها کار بسيار مهمّي بوده است که حضرت عباس عليه السلام انجام مي داده و ايشان حقيقتاً برازنده اين لقب بوده اند.
5. علمدار
«علمدار»؛ دارنده بيرق لشکر و برگيرنده عَلَم سرافرازي که بسان نگيني، نمايانگر انسجام سپاه، استمرار مبارزه و خروش سپهسالار عليه دشمن است. اين نشانِ پرافتخار، به عهده ابوالفضل عليه السلام بود.
6. اطلس
حضرت عباس عليه السلام را «اطلس» مي خواندند؛ زيرا اين لغت به معني سرخِ تيره رنگ، شجاع، چابک، دلاور و دريادل است. آن حضرت در صحنه هاي گوناگون، شجاعت و دلاوري خود را نشان داده بودند؛ به طوري که حتّي دست هايشان را قطع کردند؛ ولي تسليم نشدند و همچنان مي جنگيدند و ترس در قاموس زندگي شان وجود نداشت.(6)
7. الشّهيد
يعني والاگوهري که توفيق شهادت يافت. حضرت ابوالفضل عليه السلام به راستي از آن دسته افرادي هستند که شايسته عنوان عميق شهيد و شهادتند و به تمام امتيازات شهادت نائل شدند و از برجستگان در ميان شهيدان سرافرازند. ايشان کسي هستند که دست هايشان زودتر از خودشان به بهشت برين خداوند شتافتند و سر بريده شان به گونه اي ضربه ديد که صورتشان مشخّص نبود.(7) امام سجّاد عليه السلام نيز وقتي به کنار پيکر مطهّر ابوالفضل العباس عليه السلام آمدند، خطاب به ايشان فرمودند:
و عليک مِنّي السّلامُ مِن شهيدٍ مُحتَسبٍ؛ اي شهيد مخلص راه خدا، سلام من بر توباد!(10)
8. عبد صالح
«عبد صالح» به معني بنده نيکوکار خداوند است. اين لقب از زيارتنامه حضرت عباس عليه السلام از زبان امام صادق عليه السلام گرفته شده است.
اي نام تو جانْ پناه مردم
چون بحرِ بلا کند تلاطم
باشد لقب تو عبدصالح
همچو لقب امام هفتم (11)
9. حامي الضّعينه
«ضعينه» به معني هودج است. اين لقب به مفهوم حامي بانوان است، کنايه از اينکه حضرت ابوالفضل عليه السلام حامي بانوان هودج نشين در سفر کربلا بوده است. در اين سفر، حضرت از آنها نگهباني مي کردند و آنان در پناه چنين نگهباني نيرومند و شجاع هيچ گونه نگراني نداشتند.(10)
10. فادي
«فادي»؛ يعني فداکار. حضرت عباس عليه السلام به راستي فداکاري را به آخرين حدّ و مرز خود رساندند و برادران خود، هستي خود و حتي دو پسر خويش را فداي دين، امام حسين عليه السلام و آرمان آن حضرت کردند و حقّ جهاد و جانبازي را با تلاشي بي نظير تا آخرين نفس و قطره خون انجام دادند.(11)
11. المُستجار
«مُستجار»؛ يعني پناهگاه. از القاب حضرت ابوالفضل عليه السلام اينکه پناه براي پناهندگان بودند. شاعر معروف، فهيم و مخلص اهل بيت عليهم السلام شيخ محمدرضا اُزري در شأن حضرتش قصيده اي سرود.(12) هنگامي که اين مصراع را سرود:
«يَومَ ابوالفَضل استجارَ به الهُدي؛ روز عاشورا، روزي است که حسين عليه السلام، مخزن هدايت، به عباس عليه السلام پناه برد.»
سپس صحّت اين مطلب را در نظر خود بعيد دانست و گفت: شايد اين سخن مورد قبول امام حسين عليه السلام واقع نشود!
شب در عالم خواب، امام حسين عليه السلام به او فرمودند: آنچه را گفته اي صحيح است، من به برادرم پناهنده شدم! مصرع دوم اين شعر را با اين جمله تکميل نما:
«والشَّمس مِن کَدِرِ العَجاجِ لِثامُها؛ در آن هنگام به عباس پناه بردم که بر اثر حمله ها و درگيري و گرد و غبار، بين زمين و آسمان تيره و تار شده بود، به طوري که نقاب گرد و غبار جلوي نور خورشيد را گرفته و هوا را تاريک نموده بود.»(13)
12. ضِيْغَمْ
گاهي حضرت عباس عليه السلام را «ضيغم» و گاهي «ضرغام» که هردو به معني شير ژيان و چابک است، مي خواندند؛ چرا که ايشان در ميدان رزم با دشمن چون شيري نيرومند بودند که به گلّه روباه حمله مي کردند، دهها و صدها نفر را در حمله هاي حيدري خود به خاک مذلّت مي افکندند.
از القاب ديگري که به حق به حضرت عباس عليه السلام نسبت داده اند، مي توان به موارد ذيل اشاره کرد:
13. ظهرالولاية (پشتيبان ولايت و امامت).
14. مُؤثِر (ايثارگر).
15. مُواسي (مواسات و برادري).
16. واقي (نگهبان).
17. ساعي (تلاشگر).
18. باب الحسين عليه السلام.
19. سردار و پيشتاز.
20. البَطَلُ العلقمي (قهرمان نهر علقمه).
21. فرمانده لشکر.
22. صدّيق (بسيار راستگو).
23. حامل اللّوا (پرچمدار).
24. صابر
کسي که در تحمّل همه سختي هاي راه تا مرحله شهادت، شکيبايي اش را از دست نداد و احساساتش بر صبرش غلبه نکرد.
نکته بسيار مهم در اين رابطه، اين است که حدود نيمي از القاب ابوالفضل عليه السلام، ملهم و متأثّر از شخصيّت مقتدايشان امام حسين عليه السلام و به جهت همراهي، پشتيباني و ياري کردن ايشان در طول زندگيِ سراسر فيض و معنويت؛ به ويژه در واقعه کربلاست. اين نکته از دو جهت قابل تأمّل است:
1. قدرت رهبري ذاتي امام، که توانسته اند استعدادهاي مثبت کسي چون حضرت عباس عليه السلام را به ظهور رسانده و نتيجه تعليمات دانشگاه علي عليه السلام را تجلّي بخشند و شخصيّت ايشان را از خود پر سازند.
2. تأثير تعليمات و آموزش هاي مؤثّر در شخصيّت سپهسالار، که از کودکي وي را همراهي فرموده است و وجودشان در قالب يک مريد، مملوّ از وجود مولايشان حسين عليه السلام بوده است. تسليم ايشان در برابر اراده امام، تصديقشان بر ولايت امام و وفاداري شان نسبت به امام، همگي تشکيل دهنده نمادي بي نظير از مريد بودن اوست. ايشان جز حسين عليه السلام نمي شناختند و توحيدشان را نيز در ارادت به حسين عليه السلام مي يافتند.
حسين عليه السلام، مظهر عشق و عباس عليه السلام مظهر وفا، هردو با هم پيوندي ديرينه از عشق و وفاداري را به نمايش مي گذارند و به همه ما مي آموزند که: وفا، از عشق پيروي مي کند.
پي نوشت ها:
1. مولد العباس بن علي(ع)، محمدعلي الناصري البحريني، ص 56.
2. مفاتيح الجنان، حاج شيخ عباس قمي، زيارت اربعين منسوب به جابر بن عبدالله انصاري.
3. بطل العلقمي، ج 2، ص 8.
4. براي مطالعه و اطلاع از کرامات گسترده و درياي بيکران عنايات حضرت عباس(ع)، ر.ک: خصائص العبّاسيه، آيةالله کلباسي نجفي؛ العباس، سيد عبدالرزّاق مقرّم؛ چهره درخشان قمر بني هاشم ابوالفضل العباس(ع)، علي ربّاني خلخالي، ج 1؛ زندگاني پرچمدار کربلا، معارف مظفّري، معجزات و کرامات حضرت عباس(ع)، آيةالله حاج ميرزا هادي خراساني؛ پرچمدار نينوا، محمّدي اشتهاردي؛ کرامات حضرت ابوالفضل(ع)، سيد علي حسيني قمي؛ باب الحوائج(ع)، عبدالحسين مؤمني؛ اعلام الناس في فضائل العباس؛ سيد سعيد بن سيد ابراهيم بهبهاني؛ تذکرةالشّهداء، ملاّحبيب کاشاني؛ کرامات باب الحوائج حضرت ابوالفضل(ع)،سيد بشيرحسيني.
5. اين ماجرا در کتاب اعلام الوري،ص 192آمده است.
6. شخصيت قمربني هاشم(ع)، عطايي خراساني، ص 57 و 58.
7. کامل الزّيارة، جعفربن محمدبن قولويه قمي،ص 258.
8. مقتل الحسين، سيد عبدالرّزاق مقرّم، ص 398.
9. اي اشک ها بريزيد، حبيب الله چايچيان(حسان).
10. پرچمدار نينوا، ص 76 و 77.
11. مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 112.
12. نُه شعر اين قصيده در منتخب التّواريخ، ص 260 ذکر شده است.
13. ر.ک:پرچمدارنينوا،ص 75 و 76؛ معالي السّبطين، ج 2، ص 44؛ فرسان الهيجاء، ج 1، ص 189.
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.