حسن رشديه (متوفي 1323 ش) اغلب به عنوان فردي از پيشگامان جنبش فرهنگي، پدر فرهنگ جديد و باني مدارس نوين و...معرفي ميشود و بسياري تصور ميکنند وي فردي بوده که دغدغة باسواد کردن مردم ايران را داشته است! يا ميپندارند که پيش از رشديه در ايران مدرسه نبود و او بود که پدر مدارس شد!
تاريخ نگاران مشروطيت، خاصه در دورة پهلويها، اغلب مشروطهگرايان غربگرا و سکولار و حتي ضددين بودهاند و به همين جهت برخي چهرههاي سياسي و انگليسي مانند محمدعلي تربيت، سيدحسن تقي زاده، حسن رشديه و ... را صرفا به عنوان «چهرة فرهنگي» معرفي کردهاند تا براي تاثيرگذاري در جامعه مقبوليت داشته باشند.
در باب عضويت رشديه در تشکيلات استعماري فراماسونري، همکاري وي با جناح انگليسي مشروطه و مقابله با جريان ديني (مشروطة مشروعه) و حتي روابط وي با کميتههاي ترور مانند انجمن ستار در رشت که 4 تن از مجتهدان رشت از جمله آيتالله خمامي را به جرم مخالفت با مشروطيت ترور کردند، مطالب متعددي وجود دارد. اما چون شخصيت وي را در پوشش «پدر مدارس جديد!» تعريف کردهاند، تصور ميشود که وي ارتباطي با سياست و باندهاي سياسي و ترور نداشته و از اين رو دربارة کارنامة سياسي وي در قفقاز، شمال ايران به ويژه در رشت، آذربايجان، تهران، اسلامبول و... واکاوي دقيق صورت نميگيرد. عضويت وي در انجمن باغ ميکده (هستة اصلي جناح انگليسي مشروطه متشکل از عناصر فراماسوني و بابي و ...) معروف است و در کتابهاي مختلف نام او در ليست اعضاي اين انجمن ثبت شده است.
تلاش براي برهم زدن نظام آموزشي سنتي و بومي ايران و ايجاد مدارس جديد سکولار از مهمترين اقدامات رشديه بود که بسياري از مسايل آن (گردانندگان پشت صحنه، حاميان مالي مدارس و سفرهاي رشديه به خارج و...) در ابهام مانده است.
دختر رشديه (شهناز آزاد، متوفي 1340) نيز در ساية تعليمات پدر، از نخستين فعالان بيحجابي در ايران بود که در ازدواج با ابوالقاسم آزاد مراغه، شرط کرد که بدون حجاب باشد.
او نشريه «نامه بانوان» را در 1299 منتشر، و در شمارة اول آن، حجاب را «کفن سياه» خواند!.. وي همراه شوهرش براي اولين بار «انجمن کشف حجاب» را در 1302ش در تهران تاسيس کرد.
️با فعاليت پيوستة جريان روشنفکري غربگرا، الگوسازي از چهرههاي مشروطة انگليسي مانند رشديه، محمدعلي تربيت، سيدحسن تقيزاده و... در آذربايجان و تبريز و مناطق ديگر کشورمان سالهاي سال در جريان بوده است. نامبردگان عضو انجمن غيبي تبريز بودند. اين انجمن، مغز متفکر و گردانندة پشت صحنة مشروطة غربگرا در تبريز و در واقع يک باند تروريستي بود که حتي يکي از اعضاي خود (يوسف خزدور) را به احتمال افشاي اسرار انجمن ترور کرد! اين انجمن نيز با فعاليت قلمزنان مشروطهچيهاي غربگرا تطهير شده و مجسمة بنيانگذار آن (علي مسيو) در برخي اماکن تاريخي تبريز نصب شده است!
️در آخرين روزهاي سال1397 مجسمة بزرگي از محمدعلي تربيت (عضو انجمن غيبي، عضو هيئت مديرة مشروطه پس از فتح تهران و از امضاکنندگان حکم قتل آيتالله شيخ فضلالله نوري «ره») در مرکز تبريز نصب شده بود که با تلاشها و روشنگريهاي برخي عناصر انقلابي اين مجسمه برچيده شد.
تبليغ مشروطيت و الگوسازي از عناصر انگليسي آن، از جمله طرحهايي است که با هدف بسط انديشة سکولاريسم و در تقابل با انقلاب اسلامي انجام ميشود. معرفي و تعريف تبريز، نخستين پايتخت تشيع، با مشروطيت و چهرههاي انگليسي در راستاي همين هدف قابل ارزيابي است.
طي سي سال اخير، بسياري از اماکن تبريز با نام مشروطيت پيوند خورده است (بازار مشروطه، خانة مشروطه، پارک مشروطه، پارکينگ مشروطه، کوي رشديه و... يا کتابخانهاي که بعد از انقلاب در خيابان خاقاني شمالي تبريز ساخته شده به نام تربيت نامگذاري و تاريخ 1301 بر آن نوشته شده است!) اينگونه کارها يا از سر ناآگاهي مسئولان و يا حاکي از حرکت خزندة جريان سکولار غربگراست.
موضوع فقط مشروطه نيست. در زمينههاي گوناگون از هنر تا ورزش و... تحرکات ضدفرهنگي و مخالف با سبک زندگي ايراني اسلامي ديده ميشود که بعضا با همراهي يا بيتوجهي مراجع مسئول صورت ميگيرد. گسترش رسانههاي قومگرا، تشکيل گروههاي رقاصي و آموزش رقص در پوشش باشگاه ورزشي، تبديل شدن برخي تيمها به محمل حرکتهاي ضد وحدت ملي، اجراي نمايشها با اهداف سياسي خاص و... نمونههايي از حرکتهاي خزندهاي است که سبک زندگي بومي و امنيت فرهنگي و اجتماعي و وحدت ملي را دچار مخاطره ميسازد.
شوراي فرهنگ عمومي استان، بالاترين مجموعة تصميمگير فرهنگي استان است. توجه جدي و اثرگذار به اينگونه مسائل و کارکرد ادارات فرهنگي و رسانهاي و اصلاح جهتگيريهاي فرهنگي که از سالها قبل مورد تاکيد رهبرمعظم انقلاب بوده، از اين شورا مورد انتظار است!
* جلال محمدي
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.