اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

مصيبت عظيم

شعر از غلامرضا سازگار ( ميثم)

مصيبت عظيم

وقتي که تير کين به گلوي تو جا گرفت

خون تو را به عرش فشاندم، خدا گرفت

 

گرديـد دفـن، پيکر پاکت بـه دست من

پيش از همه تو را بـه بغل کربلا گرفت

 

ميخواستم چو لاله کنم هديه ات به دوست

دشمن ز من به تير سه شعبه تو را گرفت

 

از بس مصيبت تـو عظيم است، بهر تو

بــايد تمــام سـال دمـادم عزا گرفت

 

تير آمد و ز حلق تو بر قلب من نشست

از آن گذشت و جا به دل مصطفي گرفت

 

نفرين بـه حرمله که بـه تيـر سه شعبهاي

دار و نـدار و هستي مـا را ز مـا گرفت

 

عمـه بــراي مـن طلبيـد از خداي، صبر

مـادر بـه خيمـه بهر تـو دستِ دعا گرفت

 

بيهــوده بهــر کشتن مـن صف کشيدهاند

بــا کشتـن تـو «حرمله» جانِ مرا گرفت

 

مادر نداشت آب به جز اشک چشم خويش

قـاتل تــو را ز شير بـه تيـرِ جفـا گـرفت

 

«ميثم» بـه قبـر کــوچک اصغر نظاره کـن

سربــاز آخــرم بــه دل خـاک، جا گرفت

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.