تحولات اخير ژئوپليتيکي نشان ميدهد کشورهايي که زيرساختهاي زميني مقاومتپذير در اختيار دارند، در برابر فشارهاي بينالمللي و محدوديتهاي دريايي آسيبپذيري کمتري نشان ميدهند.
ايران نيز در حال تجربه همين مسير است؛ مسيري که با توسعه شبکه ريلي داخلي و بينالمللي، جايگاه کشور را در نظم چندقطبي قرن بيستويکم تقويت ميکند.
ديدگاههاي کلاسيک ژئوپليتيک، بهويژه نظريات هالفورد مکيندر، دوباره در کانون توجه قرار گرفته است. مکيندر بيش از يک قرن پيش در نظريه «هارتلند» تأکيد داشت که راهآهنها توانستهاند محدوديتهاي جغرافيايي اوراسيا را درهم بشکنند و به قدرتهاي زميني امکان نفوذ به عمق قاره را بدهند.
او معتقد بود هر کشوري که شبکه ريلي منسجمتري در قلب اوراسيا ايجاد کند، در بازي بزرگ جهاني دست بالا را خواهد داشت.
اين تحليل تاريخي امروز معنايي تازه پيدا کرده است؛ بهويژه براي کشورهايي که در معرض تحريمهاي دريايي، فشارهاي تجاري يا محدوديتهاي بيمهاي قرار دارند. ايران يکي از همان کشورهاست.
در شرايطي که بيشتر از 80 درصد تجارت جهاني بر بستر دريا انجام ميشود و مسيرهاي دريايي زير تأثير تحولات امنيتي قرار دارد، توسعه راهآهن به برگ برنده تهران تبديل شده است.
کارشناسان حملونقل و ترانزيت ميگويند شبکه ريلي ايران از لحاظ جغرافيايي در موقعيتي قرار گرفته که ميتواند حلقه اتصال شرق و غرب و همچنين شمال و جنوب باشد.
اتصال به آسياي مرکزي، روسيه، قفقاز، ترکيه، پاکستان و افغانستان، ظرفيت ايران را براي تبديل شدن به مسير ترانزيتي پايدار افزايش ميدهد؛ ظرفيتي که در صورت تکميل خطوط استراتژيک، ميتواند سهم کشور از تجارت منطقهاي را بهطور قابلتوجهي افزايش دهد.
پروژههايي مانند راهآهن چابهار- زاهدان- سرخس، تکميل کريدور شمال- جنوب (راهآهن رشت-آستارا يا احياي خط ريلي جلفا-تخجوان)، تقويت محور شرق- غرب (از آسياي مرکزي، افغانستان و پاکستان) و توسعه خطوط اتصال به مناطق مرزي، نه تنها يک طرح زيرساختي، بلکه بخشي از استراتژي ژئوپليتيک ايران محسوب ميشود.
کريم نائيني، کارشناس حملونقل و ترانزيت، معتقد است شبکه ريلي قدرتمند ميتواند وابستگي کشور به مسيرهاي آسيبپذير دريايي را کاهش داده و تابآوري اقتصادي را بالا ببرد.
اين کارشناس توضيح ميدهد که تجربه جهاني نشان داده مسيرهاي زميني، بهويژه راهآهن، زمان عبور کالا را کوتاهتر کرده، هزينه حملونقل را کاهش ميدهند و کمتر تحت فشار سياسي يا تحريم قرار ميگيرند. اين الگو در پروژههايي مانند «ترانسسيبري» در روسيه يا «کمربند و جاده» چين کاملاً قابل مشاهده است؛ کشورهايي که با تکيه بر ريل، نفوذ ژئوپليتيکي خود را گسترش دادهاند.
ايران نيز با قرار گرفتن در چهارراه اوراسيا ميتواند همين مسير را طي کند. هرچه اتصالهاي ريلي کشور به شبکههاي بينالمللي بيشتر شود، قدرت چانهزني سياسي و اقتصادي تهران افزايش خواهد يافت.
اين مسير بهويژه در دوراني که امنيت دريايي با چالشهايي مانند جنگ تعرفهها، تنشهاي منطقهاي، تحريمهاي بيمهاي و محدوديتهاي بانکي روبهروست، اهميت بيشتري پيدا ميکند.
در واقع، راهآهن براي ايران فقط يک زيرساخت حملونقل نيست؛ يک سرمايه راهبردي براي حضور فعال در نظم جديد جهاني است؛ نظمي که در آن قدرتهاي منطقهاي نقش بيشتري يافتهاند و رقابتهاي ژئوپليتيکي بار ديگر به محورهاي زميني بازگشته است.
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.