امروز جهان رسانه، ميدان «جنگ روايتها» است. جنگ روايتها دربارة ايران، گستره و عمق شگفتي دارد. از دورترين دولتهاي غربي تا نزديکترين دولت غربگرا مثل باکو رسانههاي فارسي به راه انداختهاند. تمرکز دولتهاي مداخلهجو بر ايران عجيب نيست. ايران مستقل براي آنها قابل تحمل نميباشد.
جنگ روايتها فقط پيرامون خبر نيست بلکه بر تاريخ، زبان، جغرافيا، اسامي، چهرهها و... نيز تمرکز دارد. جمهوري آذربايجان که بخشي از ايران بوده و پس از فروپاشي شوروي 1991 به عنوان کشور شناخته شده، در جنگ روايتها با تمرکز بر آذربايجان ايران فعال است. او مي خواهد روايت دروغين خود از تاريخ و زبان و ...را در آذربايجان ايران شايع سازد. روايت دولت باکو دربارة آذربايجان ايران در امتداد روايت حزب کمونيست شوروي است که حيدر علي اف بيش از نيم قرن عضو آن بود.
تحريف هويت ايراني و شيعي آذربايجان با تمرکز بر زبان قومي و ارائة روايتي توراني و ضد ايراني از هويت آذربايجان، يکي از محورهاي دايمي رسانهها و نهادهاي فرهنگي باکو است. ذيل اين محور، سوژههاي دروغيني مثل جريمة دانش آموز به علت تکلم به زبان آذري، آتش زدن کتابهاي آذري زبان در ايران و...قرار دارد. يکي از سوژههاي تکراري آنها کاربرد زبان آذري در صدا و سيماي استاني است. آنها با تکرار شگردهايي مانند فاذري (فارسي آذري) و جعلي ناميدن زبان اصيل کاربردي در صدا و سيماي تبريز، تلاش ميکنند رسانه را براي استفاده از زبان آذري باکو در داخل تحت تاثير قرار دهند.يکسانسازي زبان تبريز با باکو براي باکو اهميت بسيار دارد.
زبان آذري باکو طي 100 سال گذشته به دلايلي مانند عدم ارتباط فرهنگي با ايران و آذريهاي ايران، ارتباط عميق با زبان روسي، تغيير الفباي کهن به الفباي روسي و لاتين، ممنوعيت عمومي زبان فارسي و...تغييرات گستردهاي را به ويژه حوزة لغت شاهد بوده و به تدريج با زبان مرجع که زبان آذريهاي ايران است، تفاوت يافته و به لهجهاي خاص تبديل شده است، به گونهاي که با شنيدن يکي دو جمله از رسانة باکو يا يک شخص باکويي، آذري ايراني ميفهمد که گوينده، ايراني نيست.آثار شاعران و نويسندگان باکو مانند صابر، سيدعظيم، حقوردييف و ديگران گواه است که همانندي زبان آذري باکو با زبان آذري ايراني (تبريز) پيش از تغيير الفبا افزون بوده است:
آييريب شيطان الفباسي سيزي آللاهدان...(شهريار)
بيشک تغيير الفباي کهن باکو به الفباي روسي و لاتين، نقش مهمي در ورود لغات روسي به اين زبان و طولاني شدن و تغيير ساختار جملهها و در نهايت پيدايش لهجهاي خاص ايفا کرده است. آنها در مقابل اين واقعيت، به آميخته بودن زبان فارسي با زبان آذري در ايران اشاره ميکنند! در حالي که زبان آذري از ابتداي پيدايش در آذربايجان ايران، آميخته با زبان فارسي بوده و آثار و اشعار شاعران و نويسندگان آذري ايران در قرون گذشته (از عمادالدين نسيمي تا فضولي بغدادي) گواه است که فارسي عنصر جدايي ناپذير زبان آذري و از عناصر هويتي آن است. از طرفي، فارسي، در طول تاريخ زبان ملي ايران و آذري هاي آن بوده و زبان بيگانه نيست که آميختگي طبيعي آن با زبان آذري ناهنجار باشد. پذيرش اين واقعيت علمي براي قومگرايان سنگين
است.
روايت جعلي دولت باکو اين است که زبان معيار آذري، زبان اوست! برخي سايتهاي محلي که از دولت نيز يارانه ميگيرند، روايت سياسي باکو را تبليغ ميکنند و از اينکه مدير کل شبکة سهند به تفاوت زبان باکو و زبان تبريز اشاره کرده، بر او
ميتازند!
بررسي اينگونه سايتهاي خبري نشان ميدهد که دايم و افراطي بر زبان قومي تاکيد داشته، قومگرايي سياسي را در پوشش زبانگرايي تبليغ، و زبان ملي (فارسي) را عين باکو در تقابل با زبان قومي روايت ميکنند. در اين سايتها يک مطلب در بارة توجه به زبان ملي نيست؟ برخي از اين سايتها خود را انقلابي معرفي کرده و از سوي برخي مراکز هم تامين ميشوند! اما هرگز به دهها تذکر رهبر انقلاب دربارة زبان فارسي توجه نميکنند:
«يکي از چيزهايي که از معلّمين عزيز و محترم انتظار ميرود اين است که احساس هويّت ايراني و اسلامي و شخصيّت ملّي را در کودکان اين کشور بايد زنده کنيد. مسئلهي زبان مهم است، مسئلهي ملّيّت مهم است، مسئلهي پرچم مهم است... [دانشآموز] بايد به ايراني بودنِ خودش افتخار کند.(1402/2/13)
«برادران و خواهران عزيز!
اهميت زبان ملي يك كشور براي خيليها هنوز دانسته و شناخته نيست. زبان فارسي بايد گسترش پيدا كند. بايد نفوذ فرهنگيِ زبان فارسي در سطح جهان روزبهروز بيشتر شود. فارسي بنويسيد، فارسي واژهسازي كنيد...(1392/5/15)
تمرکز بر زبان و قوميت و تعريف روايتي از هويت آذربايجان با صبغة «زبان قومي» با گرايش برونمرزي بيتوجه به مذهب و ملت و ميهن، و تلاش براي رخنه يا اثرگذاري در صدا و سيماي آذربايجان، اهداف ديگري دارد که آگاهان ميدانند ...
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.