اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

بر لب دريا...

شعر از سيدفضل الله قدسي

بر لب دريا...

بر لب دريا، لب دريادلان خشکيده است

 از عطش دل ها کباب است و زبان خشکيده است

 

 کربلا بستان عشق است و شهامت، اي دريغ

 کز سموم تشنگي اين بوستان خشکيده است

 

 سوز بي آبي اثر کرده است بر اهل حرم

 هر طرف بيني لب پير و جوان خشکيده است

 

 آه از مهمان نوازاني که در دشت بلا

 ميزبان سيراب و کام ميهمان خشکيده است

 

 دامن مادر چو دريا اصغرش چون ماهي است

 کام ماهي بر لب آب روان خشکيده است

 

 نازم اين همّت که عباس آيد از دريا ولي

 آب بر دوش است و لب ها همچنان خشکيده است

 

 گر ندارد اشک تا آبي به لب هايش زند

 چشمه چشم رباب از سوز جان خشکيده است

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.