اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

بحران سواد ايرانيان با افزايش تعطيلي در کشور

در يک‌هفته گذشته و هفته‌جاري، مدارس ابتدايي در بسياري از استان‌ها بار ديگر به‌دليل آلودگي هوا، شيوع بيماري آنفلوآنزا تعطيل شده‌اند؛ آن‌هم درحالي‌که تجربه سال‌هاي اخير نشان‌داده که کوچک‌ترين وقفه در آموزش ابتدايي در ايران، اثراتي بزرگ و بلندمدت بر سواد پايه مي‌گذارد.

بحران سواد ايرانيان با افزايش تعطيلي در کشور

تعطيليهاي پيدرپي و آموزش مجازي ناکارآمد

 

امروز ديگر روشن است که بحران سواد در کشور صرفاً محصول ضعف برنامهدرسي يا کمبود معلم نيست؛ بخشي از اين بحران دقيقاً از همين چرخهي «تعطيليهاي پيدرپي و آموزش مجازي ناکارآمد» تغذيه ميشود. اين چرخه اکنون به نقطهاي رسيده که ميتوان گفت تعطيلي مدارس، بهويژه در پايه ابتدايي، مستقيماً به بازتوليد فقر آموزشي و فقر سواد کمک
مي
کند.

دليل آن را بايد در چند لايه دادههاي رسمي جستوجو کرد. تعطيلي مدارس در دورهاي رخ ميدهد که دانشآموزان حتي در شرايط عادي نيز به استاندارد يادگيري نميرسند. براساس گزارش ملي «فقر آموزش»، عملکرد دانشآموزان ايراني در مهارتهاي پايه خواندن و رياضي، در سالهاي اخير بهشدت کاهش يافته است. طبق دادههاي اين گزارش: بيش از 50 درصد دانشآموزان پايه چهارم در آزمون پرلز در سطح «کمبهرهمند» قرار دارند، يعني در مهارتهاي ساده خواندن و فهم متن، ضعف جدي دارند.

در شاخص «کمبهرهمندي در مهارتهاي خواندن و دانش رياضي پايه چهارم»، سهم دانشآموزان داراي ضعف شديد در برخي استانها به 40 تا 45 درصد ميرسد. اين اعداد هنگامي معنا پيدا ميکنند که بدانيم دستکم در همين دو سال اخير، تعداد قابلتوجهي از روزهاي آموزشي مدارس ابتدايي به تعطيلي کامل يا آموزش مجازي محدود شده است؛ آموزشيکه به اذعان خانوادهها و معلمان، عملاً بازدهي واقعي ندارد. از نتايج همان گزارشها برميآيد که کمتر از 30 درصد دانشآموزان دهکهاي پايين به ابزارهاي مناسب آموزش مجازي دسترسي داشتهاند.

 

نبود مهارت و ابزار يادگيري آنلاين در مناطق روستايي

 

کودکان پايه اول تا سوم - بهويژه در مناطق روستايي و کمبرخوردار - مهارت، ابزار و همراهي خانوادگي لازم را براي يادگيري آنلاين، ندارند. تحقيقات ملي درباره دوران کرونا در ايران نشان داد که آموزش مجازي در مقطع ابتدايي سبب شد، حدود يکسوم دانشآموزان از مهارت خواندن عقب بمانند. وقتي آموزش حضوري حتي در شرايط عادي، نتواند ضعف سواد پايه را جبران کند، جايگزيني آن با آموزش مجازي، عملاً فقر سواد را تثبيت و عميقتر
مي
کند.

براساس دادههاي تحليل عملکرد استانها در آزمونهاي سراسري، استانهايي مانند سيستانوبلوچستان، کهگيلويهوبويراحمد و خوزستان در انتهاي جدولهاي آموزشي قرار دارند و دقيقاً همين استانها بيشترين ميزان تعطيليهاي ناشي از آلودگي، سرما يا زيرساختهاي ضعيف را تجربه ميکنند. در رتبهبندي رسمي امتحانات نهايي، استانهاي محروم در رتبههاي انتهايي قرار دارند.

فاصله ميان بالاترين و پايينترين استانها در برخي رشتهها، بيش از سهواحد نمره است که در مقياس ملي، فاصله بسيار بزرگي محسوب ميشود. اين يعني در مناطقيکه دانشآموزان ابتدايي بيشترين نياز را به يادگيري عميق و نظارت حضوري دارند، تعطيليهاي پيدرپي بيشترين ضربه را وارد ميکند و شکاف يادگيري بيشازپيش بازميشود. شاخصهاي فقر آموزشي نشان ميدهند که حتي يک تعطيلي اضافه، يک ضربه بزرگ است. در گزارش فقر آموزشي سال 1402 آمده است: نرخ ترک تحصيل در پايههاي بالاتر طي سالهاي اخير افزايش يافته است.

بازماندگي از تحصيل در سه گروه سني، بهترتيب 12.19 و 34 نفر در هر هزار کودک است و بخشي از اين ترکتحصيلها مستقيماً از ضعف سواد پايه ناشي ميشود. کودکيکه در پايههاي اول و دوم قادر به خواندن روان نيست، در پايههاي بالاتر کمکم از فرآيند آموزش حذف ميشود. تعطيليهاي مکرر دقيقاً به همين نقطه ضربه ميزنند؛ مرحله يادگيري مهارتهاي پايه. تعطيليهاي پيدرپي، مدرسه را از «نهاد جبرانکننده فقر» به «عامل بازتوليد فقر» تبديل ميکند. کارکرد مدرسه - بهويژه در دوره ابتدايي - بايد جبران نابرابريهاي خانوادگي باشد.

 

ساعات آموزشي ايران در پايه ابتدايي 40 درصد کمتر از استاندارد جهاني

 

اما بررسي دادهها نشان ميدهد: در بسياري از استانها، 40 درصد معلمان تازهکار آموزش تخصصي کافي نديدهاند و آموزش مجازي، کيفيت تدريس آنها را حتي کمتر ميکند. ساعات آموزشي ايران در پايه ابتدايي حدود 40 درصد کمتر از استاندارد جهاني است؛ تعطيليهاي اخير اين فاصله را باز هم بيشتر ميکند.

کيفيت ياددهي، يادگيري در مدارس محروم، حتي بدون تعطيلي در سطح پايينتري قرار دارد؛ تعطيليهاي مکرر اين مدارس را عملاً از کارکرد آموزشي ساقط ميکند. بهاينترتيب مدرسهکه بايد عامل عدالت آموزشي باشد، بهدليل ناپايداري تقويم آموزشي و ضعف جايگزينهاي مجازي، خود به سازوکاري براي تشديد نابرابري بدل شده است.

چرا تعطيلي براي ايران خطرناکتر از ديگر کشورهاست؟ در بسياري از کشورها، نظام آموزشي با کلاسهاي کمجمعيتتر، امکانات ديجيتال گستردهتر، معلمان حرفهايتر و ابزارهاي مکمل يادگيري ميتواند تعطيليها را جبران کند. اما دادههاي داخلي نشان ميدهد؛ ميانگين نمرات پايههاي متوسطه در کشور - حتي پس از بازگشت به حضوري - 10 تا 12 از 20 است، يعني هنوز زير حد مطلوب قرار داريم.

در استان گيلان، ميانگين پايه يازدهم در برخي رشتهها 8 تا 10 نمره ثبت شده است، که نشاندهنده ضعف يادگيري پايهاي است. وقتي پايه يادگيري اينچنين سست است، هر تعطيلي - حتي يکروزه - بهمعناي ازدسترفتن بخشي از توانايي کودک در تثبيت مهارتهاي اوليه است.

 

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.