مکتب شعر عاشورايي آذربايجان؛ حوزهاي بکر براي پژوهشگران
آنچه به اجمال دربارهي «مکتب شعر آييني يا شعر رثايي و عاشورايي آذربايجان» نوشتهشد، در واقع در حد طرح موضوع و بضاعت نويسنده است و تاکيدي بر لزوم بازشناسي اهميت و جايگاه اين مکتب در ابعاد مختلف ادبي، لزوم ترويج شعر و ادب متعهد، زنده نگه داشتن فرهنگ و تاريخ عاشورا، تداوم تبيين قيام عاشورا و فضايل اهلبيت«عليهمالسلام»، و بيان همگرايي اين مکتب با نهضت اسلامي قبل از انقلاب و همراهي با انقلاب اسلامي و ديگر مسايل است.
اگر چه گنجينهاي عظيم از شعر، دستاورد مکتب شعر آييني و عاشورايي و رثايي آذربايجان است، ولي تاکنون پژوهش دامنهداري دربارهي اين مکتب و معرفي علمي آن صورت نبستهاست. حتي خود اين عنوان(مکتب شعر عاشورايي آذربايجان) که برگرفته از هويت و جغرافيا و جايگاه و محتوا و ويژگيهاي خاص شعر آييني آذربايجان است، عنواني است که به مثابهي يک عنوان شاخص و کليدي و حامل بار معنايي يک مکتب ادبي مورد توجه خاص قرار نگرفتهاست. در واقع از نظر تحقيق و پژوهش و مباحث نظري، حوزهي شعر آييني و عاشورايي آذربايجان به مثابهي يک مکتب تاريخي و زندهي ادبي، حوزهي پژوهشي بکر و تازهاي براي محققان محسوب ميشود. اميد که طرح موضوع، پژوهشگران و ادباي جوان را به واکاوي در آن و نگارش مقالهها و رسالههاي ادبي و تحقيقي برانگيزد.
مسئوليت دستگاههاي فرهنگي و شاعران حقيقت طلب در عصر انقلاب اسلامي
در عصر انقلاب اسلامي، جريان شعر آييني و عاشورايي و رثايي به مثابهي يکي از اصيلترين، ريشهدارتري و زندهترين جريانهاي شعر ايران، دورهاي از شکوفايي تاريخي خود را ميگذراند. اين شکوفايي، صرفا از رهگذر حمايت دستگاههاي فرهنگي و هنري نيست، بلکه مرهون پيروزي و استمرار انقلاب اسلامي است که نهضت عاشورا در ادوار مختلف منبع الهام بخش آن بوده است. و طبيعي است که چنين انقلابي، تاثيري تاريخي در گسترش و رشد شعر عاشورايي در ايران و حتي خارج از ايران داشتهباشد.
در اين عصر، ضرورت دارد که دستگاههاي فرهنگي هنري و انجمنهاي ادبي و شاعران حقيقتطلب و معناگرا، اين فرصت تاريخي را براي ايجاد يک جهش بلند در تاريخ شعر آييني وعاشورايي مغتنم شمارند. چرا که تکامل يک جريان يا مکتب ادبي، از لحاظ نظري و نيز در حوزهي خلاقيت حد و مرزي ندارد و هر قلهاي که فتح شود، قلهاي بلندتر از آن نيز در مقابل وجود دارد! تغيير و تحول در زبان، نوآوري در مضامين، توجه به نظريهپردازي ادبي، زمينهسازي براي ايجاد روابط ادبي سازنده بين کانون يا کانونهاي مکتب(تبريز، اردبيل، مراغه، اروميه، زنجان و...) با شاعران آييني فارسيگوي و آذريسرا در درون و بيرون از ايران، انتشار مجلات و کتابهاي تخصصي، برپايي همايشهاي ادبي هدفمند و غيراداري، انتشار گزيدههايي از بهترين اشعار آييني و عاشورايي و توجه به پرورش استعدادهاي جوان و درخشان از جمله مسائل و موضوعاتي است که ميتواند در کانون دقت و نظر و عمل دستگاههاي فرهنگي و فعالان حوزهي شعر آييني و عاشورايي قرار گيرد.
اين واقعيت قابل کتمان نيست که دستگاههاي فرهنگي و هنري دولتي و حکومتي، رسالتي براي خود جهت ايجاد يک جهش بلند و تاريخي در جريان شعر شيعي و عاشورايي، شعر متعهد و شعر بيداري و شعر مقاومت و مبارزه با نظام ضدانساني حاکم بر جهان تعريف نکردهاند و از اين روي، شعر و شاعر عاشورايي و بيدار و مبارز روزگار ما، در وضعيتي متناسب با دورهي حاکميت نظام شيعي به سر نميبرد.
از سوي ديگر گسترش طبيعي شعر عاشورايي و شعر متعهد در دورهي انقلاب اسلامي، موجب نگراني دولتها و کساني شدهاست که از تأثير اين گونه از شعر در برانگيختن مردم به مقاومت و مبارزه با ستم و سلطه آگاهاند. بايد دانست که شعر يکي از مهمترين ابزار آموزش و انديشهسازي است. انسان با آموزش دانا و توانا ميشود و زندگي و فعاليتهاي خود را جهت ميدهد. بيسبب نيست که طي سالهاي اخير برخي رسانهها و دستگاههاي فرهنگي بيگانه در خارج و همگرايان و وابستگان آنها در داخل، کوشش دارند جريانهاي ضدّ اخلاقي، ضدّ ديني و معناستيز را در گسترهي شعر ايران - بخصوص در حوزهي شعر جوان- ايجاد کنند. تلاش براي ايجاد جريانهاي انحرافي و اخلاقستيز در حوزهي شعر جوان، اغلب در قالب و ذيل عنوان «عاشقانهسرايي!» انجام ميشود، گونهاي از عاشقانهسرايي انحرافي که در واقع «بيان عريان تمناهاي نفساني و جسماني وغريزي» است. اين گونه از شعر، به هيچ وجه عاشقانهسرايي حقيقي نيست، چرا که عشق هرگز به معناي تمناهاي نفساني نميباشد و معناي بلندي دارد که اين معنا نسبتي با غرايز و اميال جسماني و دريدن پردهي نجابت کلام و زبان ندارد.
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.