اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

نقش ايل و عشيره در معادلات قدرت دو حزب حاکم بر منطقة کردي عراق

ساختار قدرت در اقليم کردستان بر دو پايگاه اصلي حزب دمکرات و اتحاديه ميهني استوار است؛ اما آنچه کمتر در تحليل‌هاي رسمي ديده مي‌شود، بنيان اجتماعي اين قدرت است: ايل، عشيره، تيره و منطقه. اين شبکه‌هاي سنتي نه‌تنها ابزار سازماندهي نيرو، اعمال نفوذ و حفظ حاکميت بوده‌اند، بلکه به مرور زمان، زيرساخت مشروعيت سياسي در «منطقه زرد» و «منطقة سبز» را تشکيل داده‌اند.

نقش ايل و عشيره در معادلات قدرت دو حزب حاکم بر منطقة کردي عراق

با اين حال، تحولات اخير - از نارضايتيهاي دروني تا طغيان عشيرههاي سورچي، سليواني، کوچر و گوران - نشان ميدهد اين شبکههاي اجتماعي و ستونهاي بقا، در حال تبديل شدن به مهمترين چالش اين دو حزباند.

رفتار هر حزب نيز با ساختار اجتماعي حامي خود پيوند دارد: حزب دمکرات با محوريت عشيرهسالاري و فدراسيون بارزاني و اتحاديه ميهني با تکيه بر شبکههاي خانوادگي و منطقهاي.

موج عصيان عشيرهها بازتابي است از شکاف زيرپوستي در ساختار قدرت اقليم، شکافي که ميتواند معادلات آينده را دگرگون کند.

پيکرهي دو قدرت «منطقة سبز و زرد» از دو ترکيب متفاوت تشکيل شده است.

 

حزب دمکرات کردستان

ساختار قدرت حزب دمکرات بر پايه عشيره و ايل بنا شده است؛ اين ساختار نيز در چارچوب «فدراسيون بارزاني» تعريف ميشود که به آن «عشيرة بارزان - قبيله- ارزان» گفته ميشود. اين فدراسيون از مجموعهاي ايلها و تيرهها تشکيل شده است:گِردي، شيرواني، دوله مه ري، نزاري، به روژي، مزوري و هرکي بنه جي.

بارزان در اصل يک روستاست، نه عشيره؛ اما چون اين روستا محل سکونت و مرکز نفوذ شيخهاي بارزان بوده است، عشيرهها خود را زير نام بارزاني گرد آوردهاند. هر ايلي هم که در اين فدراسيون قرار نگيرد، دشمن دانسته ميشود.

 

اتحادية ميهني کردستان

ساختار قدرت اتحاديه بر پايهي خانواده و منطقه شکل گرفته است که شامل چهار خانواده اصلي است: طالباني، ابراهيم احمد، کوسرت، و شيوخ برزنجي

و همچنين مجموعهاي از مناطق از جمله گرميان، کرکوک، سليمانيه، باله کايه تي، پشدَر، شاره زوور و ديگر گروههاي منطقهاي.

 

دو حزب براي حفظ پايگاه قدرت خود چه ميکنند؟

 

حزب دمکرات

 تلاش ميکند پايگاه عشيرهها و ايلهاي موجود در «منطقه زرد» را از نو در هم بياميزد و رؤساي عشيرهها را زير چتر «فدراسيون بارزاني» بياورد.

وقتي رؤساي عشيرهها تن نميدهند، قدرت خاندان بارزاني از سه مسير براي تضعيف آنان اقدام ميکند:

1. جذب افراد کليدي عشيره و سامان دادن آنها در فدراسيون عشيرة بارزاني با دادن:

مقام، پست، امتيازات اقتصادي و امنيتي و...

 

2. خلق رئيس و رهبر تازه براي عشيره

مثال: در ميان برادوستيها، وقتي رئيس عشيرهي آنها (کريمخان و پسرانش) زير چتر بارزاني نميروند، رياست عشيره به شيخ حسين شيخ محمد لولاني (رهبر مذهبي برادوستيها) سپرده ميشود و...

3.حذف فيزيکي

وقتي دو روش اول اثرگذار نباشد، حزب دمکرات رو به ايجاد آشوب، کشتن و اخراج رؤساي عشيره ميآورد؛ مانند قتل:احمد آغاي زيباري، محمد آغاي ميرگ سور، حسين آغاي سورچي

 

اتحادية ميهني

برخلاف حزب دمکرات، اتحاديه ميهني بنيان عشيرهها را تقويت، و براي آنان منافع ايجاد ميکند. جشنوارهها و مراسم بزرگ عشيرهاي براي تقويت جايگاه آنان در «منطقه سبز» برگزار ميشود. اين رويکرد کاملاً خلاف ديدگاه حزب دمکرات است.

 هر عشيرهاي که زير فشار خانوادة بارزاني قرار ميگيرد، مستقيم به منطقه سبز پناه ميآورد؛ مانند عشيرههاي: سورچي و هَرکي.

 

طغيان عشيرهها

وقتي افراد بانفوذ عشيرهها زير چتر بارزاني قرار ميگيرند، اما منافعشان با فدراسيونم بارزاني تضاد پيدا ميکند و از آن جدا ميشوند، چون پشتوانهاي ندارند و عريان و بيقدرت ميمانند، ناچار دوباره به عشيره مادر بازميگردند. اين بازگشت، ناشي از «عامل خون و هويت» است.

نمونهها: خورشيدي هَرکي و نارضايتي عشيرههاي گوران، سليواني و کوچر در بادينان به دليل عدم موفقيت نامزدهايشان در انتخابات.

در منطقه سبز نيز نمونههاي مشابهي وجود دارد: اختلاف با خاندان شيخ جنگي و درگيري با عشيرههاي عوزيري و شاوري در دشت شاور و گرميان.

بقاي اين دو حاکميت تنها از طريق حفظ پايگاه عشيرهاي و منطقهايشان امکانپذير است.

بخش بزرگي از نيروهاي مسلح اين دو قدرت، اگر از ساختار عشيرهاي برخوردار نباشند، يا نيروهاي حزبي و رفقاي نزديکاند يا مردم يک منطقه خاص. به همين دليل نيروهاي مسلح در سرکوب اعتراضات بيرحمانه عمل ميکنند؛ چون بومي نبوده و با اهالي پيوند اجتماعي ندارند.

از هم گسستن و شکافتن ساختار اين قدرت فقط از طريق همان عواملي ممکن است که عامل بقاي آناند: ايل و عشيره.

اين نوع ساختار قدرت نه تنها از چارچوب اجتماعي و نظامي فراتر نميرود، بلکه بر پايه منافع اقتصادي، بهشدت تثبيت و دَرهم تنيده شده است.

 

* دلشاد مجيد

 

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.