اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

قتل هولناک يک جوان به خاطر کل کل در فضاي مجازي

سه مرد مست که در درگيري کينه جويانه دست به جنايت زده بودند پاي ميز محاکمه ايستادند. آن‌ها مدعي شدند قصد قتل نداشتند و فقط مي‌خواستند قرباني را بترسانند.

14:19
قتل هولناک يک جوان به خاطر کل کل در فضاي مجازي

رسيدگي به اين پرونده از فروردين ماه سال گذشته به دنبال وقوع درگيري دسته جمعي در حاشيه اتوبان باقري آغاز شد. در اين درگيري که مرد جواني به نام حميد از ناحيه گردن چاقو خورده و به شدت زخمي شده بود به بيمارستان منتقل شد، اما ساعتي بعد به خاطر شدت خونريزي جان سپرد.

با مرگ مرد جوان ماموران به تحقيق پرداختند و دريافتند حميد از مدتي قبل با يکي از دوستانش به نام احسان درگير بوده و بارها در فضاي مجازي با هم کل کل کرده بودند.

رديابي متهمان

با افشاي اين ماجرا احسان 28 ساله رديابي بازداشت شد و به درگيري خونين با حميد اعتراف کرد، اما مدعي شد ضربهاي به قرباني نزده و 2 نفر از دوستانش به نامهاي ماهان و پدرام که همراه وي بودهاند حميد را کشتهاند.

با اطلاعاتي که اين مرد به ماموران داده بود 2 دوستش رديابي و بازداشت شدند و به درگيري خونين اعتراف کردند.

بررسي فيلمهاي دوربين مداربسته نشان ميداد در درگيري خونين ماهان و پدرام چاقو در دست داشته و ضربههاي کشنده را به قرباني زده اند.

به اين ترتيب براي ماهان و پدرام به اتهام مشارکت در قتل و براي احسان به اتهام معاونت در جنايت کيفرخواست صادر و پروندهشان به شعبه دهم دادگاه کيفري يک استان تهران فرستاده شد و آنها از خود دفاع کردند.

در ابتدا پدر و مادر حميد درخواست قصاص را مطرح کردند.

 سپس احسان به اتهام معاونت در قتل روبه روي قضات ايستاد و گفت: من ميد را از قبل ميشناختم و با او اختلاف داشتم. ما قبلاً چند بار در فضاي مجازي با هم کل کل کرده بوديم. آخرين بار من به همراه ماهان و پدرام مشروب خورده و مست بوديم. سپس به جگرکي رفتيم و غذا خورديم. در راه بازگشت يکباره حميد را ديدم که مقابل يک کافي شاپ ايستاده بود. من از دوستانم خواستم تا او را گوشمالي دهيم. اما باور کنيد اصلاً راضي به مرگش نبودم و از دوستانم نخواسته بودم او را بکشند.

وي ادامه داد: ما پلاک ماشين را کج کرديم تا پلاک خودرو قابل شناسايي نباشد. سپس مقابل در کافي شاپ توقف کرديم به سمت حميد حمله ور شديم. من فقط ميخواستم او را ادب کنم. اما نميدانستم دوستانم چاقو دارند و او را ميزنند. من از دوستانم نخواسته بودم او را بکشند. به همين خاطر اتهام معاونت در قتل را قبول ندارم.

وقتي ماهان در جايگاه ويژه ايستاد گفت:احسان دوست صميمي ام بود و وقتي با حميد روبرو شد گفت ميخواهد او را گوشمالي دهد. به همين خاطر ما هم به سمتش حمله ور شديم. من چاقو کشيدم و چند ضربه به او زدم. اما باور کنيد ضربهها کاري نبود و هرگز فکر نميکردم موجب مرگ او شود.

پدرام نيز گفت: من به خاطر دوست صميميام به قرباني حمله کردم. ولي چون مست بودم چيز زيادي از ماجرا به خاطر ندارم و نميدانم چند ضربه به او زدم. من با حميد اختلافي نداشتم و نميخواستم او را بکشم.

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.